ضرورت تشکیل حکومت اسلامی
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی
لزوم و ضرورت تشکیل حکومت برای جوامع بشری مورد پذیرش همه مکاتب فکری در طول تاریخ اندیشه بشری بوده است. از آرمان شهرهای افلاطون و ارسطو و مدینه فاضله فارابی گرفته تا
حکومت هایی که به نام دین در مسیحیت برپا شد و تا استقرار حکومت اسلامی در مدینه النبی همه و همه شاهد صادقی برای اثبات لزوم و مطلوبیت حکومت در اندیشه بشری است.
پژوهش های تاریخی و جامعه شناسی نشان می¬دهد که حتی در جوامع ابتدایی بشری، مقررات خاصی تحت نظر یک یا چند مسئول وجود داشته است. به سختی می¬توان زمان پیدایش حکومت یا دولت در جامعه اسلامی را پیدا و مشخص کرد.
از نظر ارسطو بدون دولت دستیابی به سعادت میسور نیست.
سخن مولا علی بر همین ضرورت دلالت دارد: «لا بر للناس من امیر برٍ أو فاجرٍ.» از نظر ابن خلدون (وفات 808ق)، وجود دولت و حکومت، پدیدۀ اجتناب ناپذیری است.
تعریف ساده حکومت این است، دستگاهی که بر روابط اجتماعی یک جامعه اشراف دارد و تلاش می¬کند با استفاده از نیروها و قوانینی که در اختیار دارد مردم را جهت دهد، این اشراف و تلاش و جهت دهی یک نوع تصرف و مداخله است و یک مبنا و ملاک حقانیت و مشروعیت می¬خواهد، فلاسفه سیاسی و حقوق دانان اجتماعی هرکدام، راجع به مبنای مشروعیت و حقانیت، نظریه هایی داده اند از جمله:
1- هرکس که قدرت فیزیکی و بدنی و فکری و ذهنی برتری داشته باشد حق حکومت بر دیگران را دارد؛
2- تعلق به نژاد و تیره و یا قوم خاص ملاک برتری و حق حاکمیت است؛
3- هرکس به هر نوعی که قدرت نظامی را برعهده گیرد و با قهر و غلبه بر دیگران مسلط شود، حاکم، مطاع و مشروع است؛
4- به شخص یا گروهی که مردم رأی دهند، حقانیت و مشروعیت برای حکومت پیدا می¬کند؛
در طول تاریخ بشر حکومت های مختلفی پدید آمده است که در یک تقسیم بندی می¬توان آن ها را به حکومت های دینی و غیردینی تقسیم کرد. چنانچه حکومت های دینی نیز به دینی خالص و صالح و دینی غیرخالص و ناصالح تقسیم می¬شود. حکومت پیامبران و اوصیا و مؤمنان صالح از قسم اول و حکومت هایی که به نام و شعار دین تشکیل شده ولی بدون تعهد و تقید عملی به احکام دینی بودند از قسم دوم هستند مانند حکومت های بنی امیه- بنی عباس و … که در این جا حکومت دینی صالح خالص مورد بحث است نه حکومت هایی که صرفاً ادعای دینی بودن را داشته یا دارند.
بحث حکومت دینی مبتنی بر نفی نظرات بالا و تقریر این نظر است که حکومت و مشروعیت، حق قانونی و ذاتی هیچ فرد و گروهی نیست، چون همۀ انسان ها در این امر با هم مساوی اند، همه مملوک و مخلوق خداوندند. حق حاکمیت و تصرف و دخالت برای موجودی ثابت است که او مالک و خالق است. از این اندیشه به خاستگاه الهی حاکمیت و حکومت تعبیر می¬شود و شاید بتوان گفت که کهن ترین اندیشه ها باشد که معتقد است «دولت و حکومت آفریده خداست». حکما و جامعه شناسان و صاحب نظران اسلام نیز بر الهی بودن حاکمیت و حکومت تصریح دارند.
از نظر قرآن منشأ حاکمیت و ولایت خداوند است. تنها خداوند، خالق، مالک، ولی و ربّ است. برهمین اساس هرگونه حاکمیت و ولایت غیرخدا باطل و مطرود است و حکومت مشروع و حق، حکومتی است که به اذن خدا و رضای خدا باشد.
از آن جا که جهان طبیعت و عالم ماده، قابلیت حضور مباشری خداوند را ندارد، خدای حکیم و لطیف و علیم، موهبت حکومت خود را بر بندگان برگزیده خود چون انبیاء و امامان داده است تا آنان به اذن او و در طول حاکمیت او بر بندگان حکومت کنند و آنان را به سعادت و کمال برسانند. «يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ.»
ممکن است کسی ادعا کند، اصولاً امور سیاست و حکومت و اداره جامعه از اهداف و برنامه های دین نیست و دین مربوط به امور معنوی، فردی و عبادی است نه امور مادی، دنیایی، اجتماعی- دین کار روح و روان را عهده دار است و کار جسم و دنیا و حکومت به عهده عقل و سیاست مداران است و چه بسا استدلال آورده اند که دین نهاد مقدس است و سیاست و حکومت امری نامقدس.
و گاهی در ردّ حکومت دینی و حکومت اسلامی گفته می¬شود که تشکیل حکومت توسط رسول خدا یک امر اتفاقی و از روی ناچار بوده است، یعنی پیامبر وارد مدینه شد که حکومتی نداشت و از طرفی با تهاجم کفار و قریش مواجه بود لذا نظام و سیستمی تشکیل داد تا هم خلأ قدرت در مدینه پر شود هم در برابر دشمنان صف آرایی کند اگر این دو نیاز و ضرورت نمی¬بود حکومتی هم تشکیل نمی¬شد. بر اساس این طرز فکر لزوم حکومت اسلامی منتفی می¬شود و حکومت ائمه ، حکومت مهدویت و حکومت ولایت فقیه بدون اصل و ریشه می¬شود چون منشأ و سرچشمه برای آن باقی نمی¬ماند.
منابع:
- رحیم، لطفی، مهدویت حکومت دینی و دموکراسی، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود ، 1382، ص 33.
- نهج البلاغه، خطبه 45.
- رحیم، لطفی، همان کتاب، ص 37.
- همان، ص 19.
- همان، ص 38.
- شوری (42)، آیه 9.
- سجده (32)، آیه 4/ یوسف (12) آیه 102/ آل عمران (3) آیه 26/ ناس (114) آیه 3-1.
- بقره (2)، آیه 247/ نساء (4)، آیه 54/ مائده (5)، آیه 2.
- رحیم، لطفی، همان کتاب، ص 40.
- ص (28)، آیه 26.
- رحیم، لطفی، همان، کتاب، ص 41.
- همان کتاب، ص 42-41.
برگرفته از تحقیق پایانی شاخصه های عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی- صغری عباسی