پیشوایان پاک دین به دلیل بهره مندی از ویژگی عصمت و دوری از عصیان و اشتباه، برترین مربیان اخلاق برای انسان، به ویژه برای دوستداران و پیروان خود به شمار می روند. ایشان، بهترین الگوی اخلاقی به دور از هر گونه کژی برای انسان اند.
. عبادت
امام صادق(ع) در بیان حال معنوی ایشان می فرمود: امام مجتبی(ع) عابدترین مردم زمان خود بود. بسیار حج به صورت پیاده و گاه با پای برهنه به جای می آورد. همیشه او را در حال گفتن ذکر می دیدند و هر گاه آیه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُو» را می شنید، پاسخ می گفت: «لَبَّیْکَ اللَّهُمَّ لَبَّیْک» (خداوند! گوش به فرمان توام.)[1]
آن امام همواره در قنوت نمازش، بسیار دعا می کرد و خدا را این گونه می خواند: «ای پناهگاه درماندگان! فهمها در درک تو حیران و دانشها در برابر تو ناتوان و نارساست. تو پروردگار زنده و قیّومی که جاودانه است. تو خود می بینی آنچه را که می دانی و در آن کار، دانا و بردبار هستی. تو بر آشکار ساختن هر پنهان، قدرت داری و می توانی از انجام هر کاری جلوگیری کنی؛ بدون آنکه در تنگنا واقع شوی. بازگشت همه چیز به سوی توست؛ همان سان که آغاز آن از خواست تو سرچشمه می گیرد. تو آگاهی از آنچه در سینه ها پنهان می دارند. آنچه را خواسته ای اجرا شده است. آنچه را در خزانه غیب خودت بوده بر عقلها واداشته ای تا هر که نابود شود، از روی دلیل آن کار نابود شود و هر که زنده شود، از روی دلیل زنده شود. به راستی که تو شنوا و دانایی و یکتا و بینایی.
بارخدایا! تو خود می دانی که من از تلاش خود فروگذار نکرده ام تا هنگامی که برش تیغم از میان رفت و تنها شدم. در آن وقت از گذشتگان خودم پیروی کردم (صبر کردم) تا جلوی این دشمن سرکش و ریختن خون شیعیان را بگیرم تا اینکه حفظ کردم آنچه را اولیای من حفظ کردند. خشم خود را فرو بردم و به خواسته آنها تن در دادم. به راهی رفتم که می خواستند و هیچ نگفتم تا یاری تو فرا برسد که تو تنها یاور حق و بهترین پشتیبان آن هستی؛ گرچه این یاری تأخیر افتد و نابود شدن دشمن اندکی به درازا کشد.»[2]
. فروتنی
امام مانند جدش رسول الله9 بدون هیچ تکبری روی زمین می نشست و با تهی دستان هم سفره می شد. روزی سواره از محلی می گذشت که دید گروهی از بینوایان روی زمین نشسته اند و مقداری نان را پیش خود گذارده اند و می خورند. وقتی امام حسن(ع) را دیدند، به ایشان تعارف کردند و حضرت را سر سفره خویش خواندند. امام از مرکب خویش پیاده شد و این آیه را تلاوت کرد: «إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْتَکْبِرین»؛ «خداوند خود بزرگ بینان را دوست نمی دارد (نحل/23).» سپس سر سفره آنان نشست و مشغول خوردن شد. وقتی همگی سیر شدند، امام آنها را به منزل خود فرا خواند و از آنان پذیرایی فرمود و به آنان پوشاک هدیه کرد.[3]
آن حضرت همواره دیگران را نیز بر خود مقدم می داشت و پیوسته با احترام و فروتنی با مردم برخورد می کرد. روزی ایشان در مکانی نشسته بود. برخاست که برود؛ ولی در این لحظه، پیرمرد فقیری وارد شد. امام به او خوشامد گفت و برای ادای احترام و فروتنی به او، فرمود: «ای مرد! وقتی وارد شدی که ما می خواستیم برویم. آیا به ما اجازه رفتن می دهی؟»
و مرد فقیر عرض کرد: «بله، ای پسر رسول خدا !»[4]
امام، همواره، مهربانی را با مهربانی پاسخ می گفت؛ حتی پاسخ وی در برابر نامهربانی نیز مهربانی بود.
1- بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسة الرساله، بیروت، 1403 ق، ج43، ص331.
2- مهج الدعوات، سید بن طاووس، دار الذخائر، قم، 1411 ق، ص145.
[3]. «وَ جَعَلَ یَأْکُلُ حَتَّی اکْتَفَوْا دَعَاهُمْ إِلَی ضِیَافَتِهِ وَ أَطْعَمَهُمْ وَ کَسَاهُمْ» بحارالانوار، ج43، ص352.
[4]. ملحقات احقاق الحق، سید نور الله مرعشی التستری، مطبعة الاسلامیة، تهران، 1395ق، ج11، ص114
کارگاه آسیب شناسی فضای مجازی
کارگاه پیشگیری از آسیب های فضای مجازی با همکاری معاونت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری استان فارس و پلیس فتا فردا پنج شنبه 13 آبان از ساعت 8 الی 12 در سالن اجتماعات حوزه علمیه فاطمه الزهرا برگزار می شود.
حضور طلاب مبلغ و فعالان فضای مجازی بلا مانع است.
اول محرم ؛ آغاز ماه حزن و اندوه اهل بیت علیهمالسلام
اول محرم، سرآغاز ماه حزن و اندوه اهل بیت پیامبر علیهمالسلام است. همه دوستداران و پیروان خاندان پیامبر صلیاللهعلیهوآله غمگین و محزوناند. مراسم و مجالس شادی در میان آنها تعطیل است.
امام رضا علیهالسلام میفرمایند: «همین که ماه محرم فرا میرسید، لبخند از لبان پدرم محو میشد و دیگر کسی ایشان را متبسم نمیدید.»
دوم محرم؛ ورود کاروان امام حسین علیهالسلام به کربلا
گفتهاند که چون کاروان امام حسین به کربلا رسید، اسب آن حضرت از حرکت ایستاد. امام پرسید نام این سرزمین چیست؟ پاسخ دادند: «غاضریه» فرمود: نام دیگری هم دارد؟ گفتند: «شاطی الفرات» دوباره فرمودند: «اسم دیگر چهطور؟» گفتند: «کربلا»؛ امام آهی از دل کشیدند و فرمودند: «اللهم انی اعوذبک من الکرب والبلاء»
سوم محرم؛ ورود سپاه عمربن سعد به کربلا
پس از آنکه حر، امام حسین علیهالسلام و یارانش را در کربلا محاصره کرد، عبیدالله بن زیاد فرماندهی سپاه یزید را بر عهده عمربن سعد گذاشت، عمربن سعد در سوم محرم، با شش هزار نفر نیروی جنگی به کربلا آمد.
نامه امام حسین علیهالسلام برای اهل کوفه و شهادت قیس بن مسهر
در سوم محرم، امام حسین علیهالسلام نامهای به اهل کوفه نوشت و در ضمن آن، به یادآوری نامهها و دعوتهای پیدرپی آنان پرداخت و از آنها خواست که بر بیعت و پیمان خود ثابت باشند و آن حضرت را یاری کنند؛ ولی مأموران عبیدالله، قیس بن مسهر صیداوی را که حامل نامه امام حسین علیهالسلام بود، در بین راه دستگیر و او را به شهادت رساندند.
خریداری بخشی از خاک سرزمین کربلا توسط امام حسین علیهالسلام
امام حسین علیهالسلام، بخشی از خاک سرزمین کربلا را که مرقد مطهرشان هماکنون در آن واقع شده است، از اهل نینوا به قیمت شصتهزار درهم و بسیار بیشتر از ارزش زمین از آنها خریداری کرد به شرط آن که مردم را برای زیارت قبرش راهنمایی کرده و زائران او را تا سه روز میهمانی کنند.
چهارم محرم؛ سخنرانی عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه
در روز چهارم محرم، عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه سخنرانی کرد و مردم را در صورت یاری امام حسین علیهالسلام تهدید به قتل و اعدام کرد. و فتوای شریح قاضی را مبنی بر مباح بودن خون امام حسین علیهالسلام خواند و دستور داد تا همه راههای ورودی و خروجی کوفه را ببندند.
ششم محرم؛ گفتوگوی حبیب بن مظاهر با قبیله بنیاسد
ششم محرم، حبیب بن مظاهر، با اجازه امام حسین علیهالسلام با قبیله بنیاسد به گفتوگو پرداخت و از آنان برای یاری امام حسین علیهالسلام دعوت کرد؛ ولی با کارشکنی جاسوسان عمربن سعد، این گفتوگوها نتیجهای نداشت.
هفتم محرم؛ ممنوعیت آب فرات برای کاروان امام حسین علیهالسلام
در این روز طبق دستور عبیدالله بن زیاد، سپاهیان عمربن سعد از جریان آب فرات به سمت خیمههای امام حسین علیهالسلام جلوگیری کردند.
گفتهاند که حجاج زبیدی به همراه پانصد سوار، بر رودخانه فرات مسلط شدند و جریان آب را بر خیمههای امام علیهالسلام بستند.
هشتم محرم؛ ملاقات امام حسین علیهالسلام با عمر بن سعد
از آنجا که امام حسین علیهالسلام به هیچ رو راضی به وقوع جنگ نبود و تلاش میکرد تا از ایجاد درگیری جلوگیری شود، در روز هشتم محرم با عمر بن سعد ملاقات کرد و ضمن هدایت و ارشاد وی، از او خواست که بدون بیعت با یزید، به یکی از مرزهای کشورهای اسلامی برود و چون یکی از مسلمانان زندگی کند.
نهم محرم(تاسوعا)؛ درخواست تأخیر جنگ از سوی امام حسین (ع)
عصر روز نهم محرم، عمربن سعد به سپاهیان خود فرمان داد تا به سمت خیمه امام حسین علیهالسلام حرکت و جنگ را آغاز کنند. به آنان گفت: ای سپاه خدا! سوار شوید و شاد باشید که به بهشت میروید! »
امام با دیدن سپاهیان دشمن و باخبر شدن از برنامهشان، از برادرش عباس علیهالسلام درخواست کرد تا از آنان بخواهد که جنگ را به فردا موکول کنند و امشب را به آنها مهلت دهند؛ چرا که امام حسین علیهالسلام به نماز و عبادت، علاقه بسیاری داشت.
رد اماننامه شمر توسط حضرت ابوالفضل علیهالسلام
در روز نهم محرم، شمر برای حضرت ابوالفضلالعباس علیهالسلام و برادرانش اماننامهای آورد. هنگامی که شمر به خیمههای امام حسین علیهالسلام رسید، بانگ برآورد که: «من از سوی امیرعبیدالله برای شما اماننامه آوردهام؛ شما خود را برای حسین علیهالسلام به کشتن ندهید.»
حضرت ابوالفضل علیهالسلام، آن شیر بیشه جوانمردی و شجاعت با صدای بلند فرمود: «لعنت خدا بر تو و بر امان تو باد! ما امان داشته باشیم در حالی که پسر دختر پیامبر خدا در امان نباشد؟
حفر خندق در اطراف خیمههای امام حسین علیهالسلام
در روز نهم محرم، امام حسین علیهالسلام به یارانش فرمان داد تا اطراف خیمهها را خندق بکنند و آن را از تیغ و خار پرکنند تا در هنگام جنگ، دشمنان نتوانند از پشت سر به خیمهها یورش ببرند.
خطبه خواندن امام حسین علیهالسلام
در شام روز نهم محرم، امام حسین علیهالسلام خطبهای مهم برای اصحاب و یاران خویش ایراد فرمودند و ضمن سخنانی، چنین فرمودند: «به درستیکه من یارانی بهتر و با وفاتر از اصحاب و یاران خود سراغ ندارم … من میدانم که فردا کار ما با اینها به جنگ خواهد انجامید. من بیعت خود را از شما بر میدارم و به شما اجازه میدهم تا از سیاهی شب برای پیمودن راه و دور شدن از محل خطر استفاده کنید و هریک از شما، دست یک تن از اهل بیت مرا بگیرید و پراکنده شوید.»
آنگاه، اهل بیت و اصحاب آن حضرت، یکی پس از دیگری برخاستند وبر فداکاری و وفاداری خود تا مرز شهادت، نسبت به امام، پافشاری کردند.
قبل از شهادت
گفتهاند که شام روز نهم، شماری از اصحاب امام حسین علیهالسلام با هم شوخی میکردند! بریر با عبدالرحمن مزاح میکرد؛ عبدالرحمن به او گفت: حال وقت مزاح و شوخی نیست.» بریر گفت: نزدیکان من میدانند که من هرگز نه در جوانی و نه در کهنسالی، اهل شوخی نبودهام؛ ولی چون به بهشت بشارت داده شدهام، سراز پا نمیشناسم و فاصلهام را تا بهشت، جز شهادت نمیدانم.»
دهم محرم (عاشورا)؛ صفآرایی سپاه امام حسین علیهالسلام
در روز دهم محرم، پس از نماز صبح، امام حسین علیهالسلام پیشاپیش خیمهها، سپاه خویش را که 32 سواره و 40 پیاده داشت، به سه بخش تقسیم کرد و فرماندهی دسته راست را به زهیربن قین و دسته چپ را به حبیب بن مظاهر و دسته وسط را به حضرت عباس علیهالسلام سپردند.
امام حسین علیهالسلام هنگامی که دو سپاه، در برابر هم صفآرایی کردند، به ایراد خطبهای مفصل پرداخت و در آن، ضمن اشاره به شأن و منزلت اهل بیت علیهمالسلام، خواستار پیشگیری از جنگ و درگیری شد؛ ولی پاسخ مثبتی از سوی سپاه عمر بنسعد دریافت نکرد.
آغاز نبرد و شهادت اصحاب و اهل بیت علیهمالسلام
عمر بن سعد با افکندن تیری به سوی سپاه امام حسین علیهالسلام، رسماً جنگ را آغاز کرد.
نماز ظهر عاشورا
در روز عاشورا، هنگامی که زمان نماز ظهر فرار رسید، ابوثمامة صیداوی به امام حسین علیهالسلام عرض کرد که وقت ادای نماز ظهر شده است؛ امام پس از اینکه در حق او دعا فرمود، با جمعی از اصحاب خویش در همان میدان جنگ به نماز ایستاد.
وداع امام حسین علیهالسلام با خیمهها
پس از آنکه همه یاران و اهل بیت امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیدند، امام حسین علیهالسلام خود را آماده شهادت کرد. به سمت خیمهها آمد تا با اهل بیت خویش وداع کند. زنان و دختران همین که امام را آمادة رفتن به میدان دیدند، صدا به شیوه و گریه بلند کردند.
شهادت امام حسین علیهالسلام
بعد ازظهر روز عاشورا، شمار زیادی از سپاه دشمن به دست امام حسین علیهالسلام به هلاکت رسیدند. بسیاری از دلاوران و جنگاوران سپاه یزید سرنگون شدند و پس از آن، دیگر کسی جرئت به میدان آمدن نداشت.
امام حسین علیهالسلام در حالی که در اثر شدت مبارزه و گرما و تشنگی، ضعیف و ناتوان شده بود، لحظهای ایستاد تا کمی استراحت کند؛ ناگهان، سنگی به پیشانی مبارکشان خورد. لباس خود را بالا زد تا خون صورتش را پاک کند، تیری سه شعبه از کمان حرمله، سینه مبارکشان را شکافت. آنگاه، سپاهیان عمر بن سعد، با تیر و نیزه از هر طرف امام را مورد حمله قرار دادند. امام از اسب بر زمین افتاد. مدتی نسبتاً طولانی ـ بر زمین کربلا بود، در حالی که در خون خود میغلتید. کسی جرئت نزدیکشدن به او را نداشت؛ ولی سرانجام شمر ملعون، در کمال قساوت به آن حضرت نزدیک شد و او را به شهادت رساند.
غارت خیمهها
پس از شهادت امام حسین علیهالسلام در عصر روز عاشورا به دستور عمر بن سعد، سپاهیان سیاهدل، با یورش به خیمهها، آنها را به آتش کشیدند و کودکان و زنان را آواره بیابانهای سوزان و پرتیغ و خار کربلا کردند.
دگرگونی عالم، پس از شهادت امام حسین علیهالسلام
گفتهاند که پس از شهادت امام حسین علیهالسلام، غبار شدیدی که سیاه وتاریک بود، فضای آسمان را پوشاند و زمین به سختی لرزید و شرق و غرب عالم تاریک شد.
یازدهم محرم؛ حرکت کاروان اسیران اهل بیت از کربلا
عمر بن سعد در یازدهم محرم، کاروان اسیران اهل بیت علیهمالسلام را در حالی که با غل و زنجیر بر شترها سوار شده بودند، از کربلا به سمت کوفه حرکت داد. حضرت زینالعابدین علیهالسلام را نیز در حالیکه به مشیت الهی به شدت بیمار بودند، با غل و زنجیر بر شتری سوار کردند.
دوازدهم محرم؛ دفن شهدای کربلا
در روز دوازدهم محرم، شماری از قبیله بنیاسد برای دفن بدن پاک امام حسین علیهالسلام و اصحابش، به کربلا آمدند و به معجزة الهی، امام سجاد علیهالسلام در این مراسم حضور داشتند. خودشان بدن پاک پدربزرگوارشان را درحالیکه به شدت میگریستند، به خاک سپردند و روی قبر مطهر چنین نوشتند: این قبر حسین بن علی بن ابیطالب است که او را در حالی که تشنه و غریب بود، به شهادت رساندند.»
ورود کاروان اسرای کربلا به کوفه
کاروان اسیران اهل بیت علیهمالسلام وارد کوفه شدند و این کاروان را که سرهای مقدس شهدا، پیشاپیش آنها بود، در تمامی کوچهها و بازارهای شهر گرداندند. یادآوری میشود که خطبههای امام سجاد علیهالسلام و حضرت زینب سلاماللهعلیها در این شهر، ضربه کوبندهای بر پیکر دشمن وارد کرد و چهرة واقعی یزید را برای همگان آشکار کرد.
نوزدهم محرم؛ حرکت کاروان اسیران از کوفه به شام
در نوزدهم محرم، به دستور یزید، عبیدالله بن زیاد، کاروان اسیران اهل بیت علیهمالسلام را همراه سرهای مقدس شهدا، به سمت شام حرکت داد.
اول صفر؛ ورود کاروان اسیران اهل بیت به شام
در روز اول صفر، کاروان اسیران اهل بیت، وارد شهر شام شد و این در حالی بود که از روزهای پیش، کوچهپس کوچههای شام، برای ورود آنان آذین بسته شده بود و مردم شام با پوشیدن لباسهای نو، خود را برای برپایی جشنی بزرگ آماده میکردند!
از وقایع مهم این روز ، میتوان به خطبههای امام سجاد علیهالسلام و حضرت زینب سلاماللهعلیها اشاره کرد که چهره واقعی یزید و حکومتش را برای مردم آشکار ساخت.
پنجم صفر؛ شهادت حضرت رقیه، دختر امام حسین علیهالسلام
بنا بر نقلی، در روز پنجم صفر، حضرت رقیه دختر سه ساله امام حسین علیهالسلام در خرابة شام به شهادت رسید. هماکنون، آستانه مقدسه آن حضرت، یکی از زیارتگاههای مهم شیعیان در شهر شام به شمار میرود.
بیستم صفر؛ اربعین حسینی و ورود کاروان حسینی به کربلا
بیستم صفر، مصادف با اربعین امام حسین علیهالسلام است که روز مخصوص زیارت آن حضرت به شمار میرود. به نقل مورخان، جابربن عبدالله انصاری و عطیه عوفی از نخستین زائران امام حسین علیهالسلام در روز اربعین بودهاند. نیز بنا به گفتة برخی از مورخان، کاروان اسیران اهل بیت علیهمالسلام در همان سال 61 هـ.ق به کربلا برگشتند و در آنجا، مجالس ماتم و سوگواری بینظیری برگزار کردند
قبل از انقلاب
طرح لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که بر اساس آن شرط کتاب آسمانی برای انتخاب کنندگان و نامزد ها به جای قرآن کافی دانسته شده بود، مخالفت حوزه علمیه قم، مراجع تقلید خصوصا امام خمینی را برانگیخت. بر همین اساس علمای تبریز، اعلامیههایی را صادر کردند که قاضی از جمله امضاءکنندگان آن اعلامیهها بود.
از دیگر وقایعی که قاضی از آن در جهت پیش برد اهداف انقلاب بهره برد، واقعه مدرسه طالبیه تبریز بود. این واقعه از اینجا شروع شد که اعلامیه امام در مدرسه طالبیه روی دیوار نصب شد که ماموران شهربانی وقتی خواستند اعلامیه را پاره کنند، با مقاومت طلاب مدرسه مواجه شدند و این درگیری به بازار کشیده شد و با شورش مردمی که از مسجد مقبره بیرون آمده بودند، محاصره نیروهای شهربانی شکسته شد. در اثر این حادثه بود که آیت الله قاضی اعلامیهای صادر کرده و فردای آن روز آن اعلامیه را با خط سرخ در تمام شهر منتشر کردند.
در تبریز در سال ۵۲ برای تقویت حرکتهای ضد رژیم اعم از چاپ و نشر اعلامیه، کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی، مساعدت به فعالانی که مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شده بودند و… صندوقی به نام مجاهدین اسلامی زیر نظر او تاسیس شد تا از این طریق به بارور شدن نهضت کمکی کرده باشد. ارتباط با دانشجویان در راستای مبارزه با رژیم یکی دیگر از فعالیتهای ایشان بود که وی در کارهای خود آن را مد نظر قرار داده بود.
قیام مردم قم در نوزدهم دی ماه ۱۳۵۶ق که در واکنش به درج مقاله ای در روزنامه اطلاعات اتفاق افتاده بود. در وهله اول حرکت طلاب را براه انداخت و در وهله دوم امواجی را به گوشه کنار کشور پراکند. موج این حرکت در تبریز با رهبری علما خصوصا آیت الله قاضی انعکاس مطلوبی یافت و خود را در حرکتی به نام قیام ۲۹ بهمن تبریز نشان داد.
بعد از انقلاب
با پیروزی انقلاب اسلامی، طی حکمی از سوی امام در سال ۱۳۵۸ به عنوان امام جمعه و نماینده امام در تبریز منصوب شد. وی سعی کرد در راستای ایجاد امنیت و ثبات در تبریز عمل کند به عنوان مثال در اواخر خرداد ۵۸ تعدادی از همافران دست به تحصن زدند و خواستههایی را مطرح کرده بودند که با تلاشهای وی، دست از تحصن برداشتند.
با تاسیس حزب جمهوری اسلامی، قاضی با صدور اعلامیههایی مردم را تشویق به عضویت در آن میکرد.
با بررسی حیات امام زین العابدین (ع)، به عمق شخصیّت و ژرفای تفکّرات آن حضرت پی می بریم که در پرتو خصال حمیده و صفات مجیده خود، با وجود محدودیّت ها و مظلومیّت ها، توانست موانع رشد جامعه را از میان بردارد و پیروان اهل بیت (علیهم السلام) را از یکی از سخت ترین تنگناهای سیاسی و اجتماعی عبور دهد.
در اینجا به منظور رعایت اختصار، به بیان برخی از سخنان دانشمندان معروف از مذاهب مختلف اسلامی در زمینه فضائل اخلاقی، زهد و عبادت، و علم و دانش آن حضرت، بسنده می کنیم:
محمّد ابن مسلم الزُهری، از دانشمندان و فقهای معروف در حجاز و شام، درباره امام سجاد (ع) چنین می گوید:
“كان علي بن الحسين أفضل أهل زمانه، وأحسنهم طاعة“. (تاریخ دمشق، جلد36).
یعنی: علیّ ابن الحسین (ع)، فاضل ترین مردم در زمان خود بود، و بهترین آنان از جهت طاعت و عبادت".
سعید ابن مسیّب، فقیه معروف شهر مدینه در باره آن حضرت چنین می نگارد:
“ما رأيت أودع و أورع من زين العابدين علي بن الحسين“. (جمهرة الاولیاء، جلد2“.
یعنی: فردی را امانت دار تر و پارسا تر از زین العابدین علیّ ابن الحسین، ندیده ام.
مالک ابن انس نیز در باره آن حضرت چنین می گوید:
“لم یکن في أهل البیت مثل علیّ بن الحسین“. (سیر أعلام النبلاء، جلد 4).
یعنی: در میان اهل بیت پیامبر، کسی مانند علیّ ابن الحسین نبوده است.
ابو حمزه ثمالی، در این زمینه چنین می گوید:
“ما سمعت بأحد من الناس كان أزهد من علي بن الحسين إلا ما بلغني من علي بن أبي طالب“. (سفینة البحار، جلد1).
یعنی: نشنیده ام کسی زاهد تر از علی ابن الحسین باشد، مگر آنچه در باره امام علیّ ابن أبی طالب به من رسیده است.
عمر ابن عبدالعزیز، هنگامی که شنید امام سجاد از دنیا رفته اند، چنین گفت:
“ذهب سراج الدنيا، وجمال الإسلام، وزين العابدين“. (تاریخ یعقوبی، جلد3 ).
یعنی: روشنایی جهان، و زیبایی اسلام، و زینت پارسایان از دنیا رفت.
ابن عساکر، مورّخ معروف، چنین می گوید:
“كان علي بن الحسين ثقة مأموناً، كثير الحديث، عالياً رفيعاً ورعاً“. (تاریخ دمشق، جلد36 ).
یعنی: علیّ ابن الحسین، فردی مورد وثوق، و امانتدار، و راوی بسیاری از احادیث، و والا مقام، و بلند مرتبه و پارسا بود.
ابن حجر عسقلانی، در این زمینه چنین می گوید:
“علي بن الحسين بن علي بن أبي طالب، زين العابدين، ثقة ثبت، عابد، فقيه، فاضل، مشهور، قال ابن عيينة عن الزهري: ما رأيت قرشياً أفضل منه“. (کتاب تقریب التهذیب، جلد 2).
یعنی: علی ابن الحسین ابن ابی طالب، زین العابدین، مورد وثوق و اعتماد بود، زاهد و فقیه و فاضل و معروف بود. ابن عیینه از زهری نقل کرده است که: هیچ کس را از طایفه قریش، بهتر از او ندیده.
یعقوبی، مورّخ معروف نیز در باره آن حضرت چنین می گوید:
“كان أفضل الناس، وأشدهم عبادة، وكان يسمى زين العابدين، وكان يسمى أيضاً ذا الثفنات، لما كان في وجهه من أثر السجود“. (تاریخ یعقوبی، جلد 3).
یعنی: او بهترین و عابدترین مردم بود، او را زینت عبادت کنندگان نامیده اند. همچنین او را “ذا الثفنات” نامیدند، زیرا آثار سجده در پیشانی او هویدا بود.
جاحظ، ادیب و سخن سرای نامدار، در باره امام سجاد (ع) چنین می نویسد:
“و أما علي بن الحسين فلم أر الخارجي في أمره إلا كالشيعي، ولم أر الشيعي إلا كالمعتزلي، ولم أر المعتزلي إلا كالعامي ولم أر العامي إلا كالخاصي، ولم أجد أحداً يتمارى في تفضيله، ويشك في تقديمه“. (کتاب عمدة الطالب).
یعنی: امام علیّ ابن الحسین، دیدگاه همه طوایف مسلمان، اعمّ از خوارج، شیعیان، معتزله، عامه مردم، خواص و نخبگان، در باره او یکی است. ندیدم کسی را که در مورد افضلیّت و پیشگامی او بحث و یا شکّ کند.
حتّی “ابن تیمیّه” که سر دمدار فرقه سلفیه است، در باره آن حضرت چنین می گوید:
“أما علي بن الحسين فمن كبار التابعين وساداتهم علماً وديناً، و له من الخشوع و صدقة السر و غير ذلك من الفضائل ما هو معروف“. (کتاب منهاج السنّة، جلد 2).
یعنی : اما علی ابن الحسین، او از بزرگان تابعین، و از گرامی ترین آنان از دیدگاه علم و دیانت بود. پرهیزکاری و بخشش وی به صورت مخفیانه به فقرا و تهیدستان، و دیگر فضائل او معروف است.
شافعی، پیشوای یکی از چهار فرقه اهل سنّت، در این خصوص چنین می گوید:
“إن علي بن الحسين أفقه أهل المدينة“. (شرح نهج البلاغه، جلد 15).
یعنی: علیّ ابن الحسین، فقیه ترین مردم اهل مدینه بود.
سبط ابن الجوزی، از دانشمندان حنفی، چنین می نگارد:
“هذا زين العابدين، وقدوة الزاهدين، وسيد المتقين، وإمام المؤمنين، شيمته تشهد له أنه من سلالة رسول الله (صلى الله عليه وآله) وسمته يثبت مقام قربه من الله زلفى، وثفناته تسجل كثرة صلاته وتهجده، وإعراضه عن متاع الدنيا ينطق بزهده“. (تذکرة الخواص).
یعنی: او زینت عبادت کنندگان، و اسوه زاهدان، و پیشوای پارسایان، و امام مؤمنان است. خلق و خوی او گواهی می دهد که از سلاله رسول خدا است، و نشانه های او مقام تقرّب او به خداوند را اثبات می نماید. آثار سجده در پیشانی او، دلیل بر کثرت نماز و تهجّد او، و روگردانی او از دنیا، گویای زهد و پرهیزکاری او است.
این بود نمونه هایی از سخنان بزرگان و دانشمندان مذاهب مختلف اسلامی در باره امام زین العابدین (ع).