اخلاق و رفتار امام رضا (علیه السلام)
امام رضا عليه السلام اخلاق رسول الله صل الله عليه و آله و اجداد خود را داشت و ملكات و فضايل و سجاياي او بر همان قياس و از همان نمونه ها بود و تاريخ او را فردي اهل وفا، اهل رضا به قضاي الهي و اهل توكل و در روحيه داراي نمونه مي خواند.
امام عليه السلام داراي قدرت روح و شجاعت اخلاقي فوق العاده بود. در بيان حق با امكاناتي كه در آن روزگار در اختيار داشت از كسي پروا نمي كرد و اين امر به خاطر توكل فوق العاده اش به خداوند بود. بارها و بارها او را از هارون برحذر داشتند و متذكر شدند كه او فردي خطرناك است و درباره پدرت چنين و چنان كرده است. اما با توكل و اخلاصي كه داشت مي فرمود هر چه
مي خواهد بكند او بر من راهي و سلطه اي نتواند بود.
آنچنان با قاطعيت و قدرت به پيش مي رفت كه در برابر هشدار دوستان از هارون مي فرمود: «اگر ابوجهل توانست موئي از سر پيامبر صل الله عليه و آله كم كند، هارون هم خواهد توانست به ما زيان برساند».
ادب و متانت امام رضا
امام عليه السلام آموزنده كلام به جا و الگوي عمل ادب اسلامي بود و نشان مي داد چه كارهايي روا و چه اموري نارواست. از ادبي كه داشت در حضور كسي پاها را دراز نمي كرد. در مقابل افرادي كه نشسته بودند خود به ديوار يا متكايي تكيه نمي نمود. هرگز در خيابان و يا در حضور كسي آب دهان نمي انداخت. زبانش حتي به غلامان و خادمان ليّن و نرم و به دور از كلمات ركيك بود. كسي او را در حال قهقهه نديد. خنده او به صورت تبسم بود. در حضور خود اجازه
نمي داد كسي بلند حرف بزند و سر و صدا به راه اندازد و هم اجازه نمي داد كسي او يا ديگران را به صداي بلند صدا كند. براي اينكه ميهمانان و حتي غلامان او در سر سفره سير غذا بخورند خود را در حين هم سفره بودن تا آخر كار به غذا مشغول مي داشت.( برگرفته از تحقیق پایانی خانم رقیه اسماعیلی- با عنوان سیره سیاسی امام رضاعلیه السلام)
شکي نيست که تحقيق و پژوهش علمي دراسلام اهميت بسيار فراواني دارد و پرواضح است که افکار، انديشهها و آثار محققان و پژوهشگران هر جامعه زير ساختهاي علمي آن جامعه را تشکيل داده، بناهاي علمي و نتايج عملي و تجربي فراواني به همراه دارد. از اين رو، اگر محققان و پژوهشگران ارزشهاي خوب و پسنديده اخلاقي را با مسائل پژوهشي خود همراه کنند؛ زير ساختهاي علمي جامعه اثرات و نتايج مثبت و هميشگي خواهند داشت و اگر خداي ناکرده با امور غير ارزشي و غير اخلاقي همراه شوند؛ نتايج منفي و ناپسند به دنبال خواهند داشت؛ به همين جهت در اين يادداشت به برخي از آموزههاي اخلاقي اسلام درباره پژوهش اشاره ميشود.
1. انگيزه الهي
نخستين مسالهاي که شايسته و بايسته است پژوهشگران به آن توجه کنند اين است که نيت و انگيزه خود را براي خدا خالص کنند و به خاطر جلب رضاي خدا و تقرب به درگاه او تحقيق و پژوهشي انجام دهند.
زيرا ميدانيم که بر اساس نظام اخلاقي اسلام، نيت و انگيزه، به اندازه عمل و بلکه بيشتر از آن اهميت دارد و به همين دليل پيامبر اکرم (ص) فرمود: نيت مومن بهتر از عمل اوست (بحارالانوار ج 70 ص 186) و در جاي ديگر فرمود: ارزش اعمال بستگي به نيت ها دارد و بهره هر کس از عملش مطابق نيت اوست، کسي که به خاطر خدا و پيامبر هجرت کند هجرت به سوي خدا و پيامبر کرده است و کسي که به خاطر رسيدن به مال دنيا يا به دست آوردن همسري هجرت کند بهرهاش همان چيزي است که به سوي آن هجرت کرده است. (مستدرک الوسائل ج 1 ص 90)
ماهيت هر عملي با توجه به نيتي که فرد در انجام آن داشته مشخص ميشود، زيرا اعمال ما، تنها جنبه ظاهري و دنيوي ندارند بلکه متشکل از ظاهر و باطن هستند، به همين جهت، براي ارزشگذاري کاري، تنها ظاهرِ خوب کفايت نميکند بلکه بايد باطن آن کار و شخص انجام دهنده آن نيز خوب و پسنديده باشد. به بيان روشنتر در ديدگاه اسلام تنها عملي ماندگار و ابدي خواهد شد که با انگيزه الهي و پيروي از او انجام شود لذا براي اينکه تحقيق و پژوهش ما حقيقتا ارزشمند گردد و ما را به سعادت و کمال حقيقي رهنمون سازد نيازمند همراهي با انگيزه الهي و اخلاص در عمل است.
همچنين اگر قصد و نيت الهي و اخروي همراه تحقيق و پژوهش باشد، اجر و پاداش آن، مضاعف خواهد شد.
امام علي عليهالسلام فرمود: عطاياي الهي به اندازه نيت انسان است. (نهجالبلاغه / نامه 31)
ذکر اين نکته ضروري است که اگر تحقيق و پژوهش به انگيزه ديگري مانند انگيزههاي ثروت، قدرت و مانند آن صورت پذيرد هر چند ممکن است مدتي دنياي ما و ديگران را آباد کند اما چون در راستاي زندگي حقيقي ما نيست فاقد ارزش حقيقي همه جانبه خواهد بود و سود معنوي براي پژوهشگر نخواهد داشت.
2. توکل
از آموزههاي اخلاقي اسلام، فضيلت توکل است که بر محققين و پژوهشگران شايسته و بايسته است در همه امور زندگي خود از جمله در تحقيقات و پژوهشهاي علمي، بر خدا توکل کنند.
توکّل از مادّه وکالت و به معناى سپردن کارها به خدا و اعتماد به لطف اوست و پرواضح است که به معناى دست کشيدن از تلاش و کوشش نيست بلکه انسان تا آنجا که در توان دارد بايد تلاش کند و منزلگاهها را يکى بعد از ديگرى با تمام توان بپيمايد، امّا آنچه از توان او بيرون است به خدا واگذارد و از الطاف جليّه و خفيّه او مدد بطلبد.
امام علي (ع) فرمود: کسى که بر خدا توکّل کند مشکلات در برابر او خاضع، و اسباب براى او سهل و آسان مىگردد. (غررالحکم حديث 9028)
و نيز فرمود: کسى که توکّل بر خدا کند شبهات براى او روشن مىشود. (غرر الحکم حديث 8985)
3. احترام به پژوهشگران سابق
پژوهشهاي نو و جديد ـ در حقيقت ـ نتيجه و محصول زحمات و پژوهشهاي پيشينان و دانشمندان گذشته است. پژوهشگران و محققان در هر دورهاي با بهرهگيري از يافتهها و پژوهشهاي محققان گذشته ميکوشند تا کاروان علم و دانش و انديشه را پيش ببرند و افقهاي جديدتري به روي خود و بشريت بگشايند. به همين جهت بر هر محقق و پژوهشگر شايسته و بايسته اخلاقي است که از دانشمندان و علماي گذشته به نيکي ياد کرده و زحمات و تلاشهاي آنها را فراموش نکند و به تعبير ديگر مراتب اساتيد را مراعات نمايد؛ زيرا دانشمندان و محققان اسبق، اساتيدِ پژوهشگران سابق بودند و پژوهشگران سابق نيز اساتيد و راهنمايانِ انديشوران امروز .
پيامبر اکرم (ص) فرمود: هرکس عالم و دانشمندي را گرامي بدارد مرا گرامي داشته و هر کس مرا گرامي بدارد خدا را گرامي داشته است… (جامع الاخبار ص 39)
4. شهامت و شجاعت در پژوهش
محقق و پژوهشگر بايد در انجام پژوهش و تحقيقات علمي با شهامت و شجاعت قدم برداشته و نبايد به دليل ترس از ناتواني يا ترس از مشکلات احتمالي يا امکانات کم و …. از انجام کارهاي بزرگ خودداري کند. اين مساله تا جايي مهم و اساسي است که از مشورت با شخص ترسو نهي شده است. امام علي (ع) فرمود: هرگز با انسان ترسو مشورت نکن چرا که تو را از کارهاى مهم باز مىدارد، و موضوعات کوچک را در نظر تو بزرگ جلوه مىدهد. (غرر الحکم حديث 10349)
از طرفي ديگر پژوهشگر بايد شجاعانه دنبال حق و حقيقت باشد و بعد از رسيدن به نتيجه ـ به خاطر اينکه ممکن است بسياري از افراد آن را نپذيرند ـ از مطرح کردن آن نهراسيده و با شجاعت و شهامت از نظريه خود دفاع کند.
امام علي (ع) فرمود: شجاعت زينت است و ترس عيب است. (شرح غرر الحکم ج 7 ص 171)
5. امانتداري
امانتداري در پژوهش و تأليف، رکن مهمي از حيات علمي و تحقيقي يک جامعه است. هر پژوهشگري اخلاقاً موظف است منبع و مدرک هر مطلبي را که نقل کرده ذکر کند.
همچنين امانتداري در تحقيق و پژوهش اقتضا ميکند که در نقلقولها و يا در استنادها به سخن ديگران از قطعه کردن مطالب ـ که مخل مراد کامل آن نقل است ـ پرهيز شود.
امام صادق (ع) فرمود: خداوند هيچ پيامبرى را مبعوث نکرد، مگر اين که راست گويى و اداء امانت نسبت به نيکوکار و بدکار جزو تعليمات او بود. (کافي ج 2 ص 104)
همچنين فرمود: نگاه به رکوع و سجود طولانى افراد نکنيد (و تنها آن را نشانه ديانت آنها ندانيد) چرا که اين چيزى است که ممکن است به آن، عادت کرده باشد، و هرگاه آن را ترک کند، نگران مىشود ولى نگاه به راستگويى و امانتداري آنها کنيد. (کافي ج 2 ص 105)
6. روحيه حقيقت جويي در پژوهش
شايسته و بايسته است پژوهشگر همواره روحيه حقيقت جويي و حقيقتطلبي داشته باشد و همه تلاش و زحمت خود را در کشف حقيقت صرف کند. زيرا حق و حقيقت است که باقي خواهد ماند.
7. پرهيز از کتمان حق
يکي از مهمترين مسائلي که پژوهشگران بايد به آن توجه کنند اين است که نبايد حقايق و مسائل واقعي را که نياز جامعه است کتمان کنند.
پيامبر اسلام (ص) فرمود: هر گاه از دانشمندى چيزى را که مىداند سؤال کنند و او کتمان نمايد روز قيامت افسارى از آتش بر دهان او مىزنند (بحارالانوار ج 57 ص 301)
در حديث ديگرى از امير مؤمنان على (ع) پرسيدند: بدترين خلق خدا بعد از ابليس و فرعون … کيست؟
امام در پاسخ فرمود: دانشمندان فاسدند که باطل را اظهار و حق را کتمان مىکنند و همانها هستند که خداوند بزرگ درباره آنها فرموده: لعن خدا و لعن همه لعنتکنندگان بر آنها خواهد بود. (بحار الانوار ج 2 ص 88)
8. پژوهش گروهي و استفاده از مشاوران
از اخلاق پژوهش اين است که تحقيقات علمي تا جايي که امکان دارد به صورت گروهي انجام گردد. زيرا از هر جهت مفيدتر از کارهاي فردي و شخصي است، به عبارت ديگر پژوهشهاي فردي هر چند در جاي خود مفيد و ارزنده است اما اتقان پژوهشهاي گروهي قابل مقايسه با پژوهشهاي فردي نيست. اهميت مشورت تا حدي است که رسول گرامي اسلام (ص) - که صاحب علم لدني بود - با اصحاب خود مشورت ميکرد.
امير مؤمنان علي (ع) فرمود: بهترين آرا و انديشهها از آن کسي است که از مشورت با ديگران خود را بينياز نبيند. (غرر الحکم و دررالکلم، ج1 حديث 330)
امام حسن (ع) فرمود: هيچ جمعيّتى در کار خود با يکديگر مشورت نکردند مگر اين که به خير و صلاح خويش رهنمون شدند. (تحف العقول ص 164)
به قول مولانا:
اين خردها چون مصابيح انور است / بيست مصباح از يکي روشنتر است
پرواضح است که کار و پژوهش گروهي از مصاديق مشورت و کمک گيري از يکديگر است و همه فوائد مشورت کردن را به همراه خود دارد.
9. پرهيز از شهرتطلبي و دنيا خواهي و تمايلات نفساني
براي پژوهشگر و محقق شايسته و بايسته است که در تحقيقات علمي خود از شهرتزدگي و دنيا طلبي بپرهيزد. زيرا اين امور موجب دور شدن انسان از حقيقت و سعادت ابدي ميشود.
قرآن کريم نکته بسيار مهمي را گوشزد مي کند و مي فرمايد: “مَن کاَنَ يُرِيدُ الْحَيَوةَ الدُّنْيَا وَ زِينَتهََا نُوَفِّ إِلَيهِْمْ أَعْمَالَهُمْ فِيهَا وَ هُمْ فِيهَا لَا يُبْخَسُون أُوْلَئکَ الَّذِينَ لَيْسَ لهَُمْ فىِ الاَْخِرَةِ إِلَّا النَّارُ وَ حَبِطَ مَا صَنَعُواْ فِيهَا وَ بَاطِلٌ مَّا کَانُواْ يَعْمَلُون ” (هود/15و16)
کسانى که زندگى دنيا و زينت آن را بخواهند، (نتيجه) اعمالشان را در همين دنيا بطور کامل به آنها مىدهيم و چيزى کم و کاست از آنها نخواهد شد. (ولى) آنها در آخرت، جز آتش، (سهمى) نخواهند داشت و آنچه را در دنيا (براى غير خدا) انجام دادند، بر باد مىرود و آنچه را عمل مىکردند، باطل و بىاثر مىشود.
ذکر اين نکته ضروري است که هر کاري اگر به خاطر و هدف هواي نفس و دنيا باشد مذموم است، حتي اگر نماز، روزه و احسان نيز به خاطر هواي نفس و دنيا باشد مذموم و باطل است اما اگر آن کار براي امور اخروي يا براي برپايي احکام دين و يا امور دنيوي که منافاتي با امور معنوي و اخروي ندارد، باشد نه تنها ناپسند نيست بلکه پسنديده و ممدوح نيز ميباشد و گاهي در برخي از موارد لازم و واجب نيز خواهد بود. لذا بايد به دنيا به ديده وسيله بنگريم و آن را مزرعه آخرت بدانيم و به هيچ عنوان، دنيا را براي دنيا و لذت هاي زودگذر آن نخواهيم چرا که آخرتي در پيش داريم و بايد آماده سفر گرديم.
چيست دنيا از خدا غافل شدن / ني طلا و نقره و فرزند و زن
10. پرهيز از شتاب زدگي
از آفات بزرگ پژوهشهاي علمي، شتابزدگي و عجله بيمورد است. زيرا کمترين آفت عجله اين است که مانع درک صحيح موضوع يا مساله ميشود به همين جهت پژوهشگران از لحاظ اخلاقي شايسته است از شتاب و عجله دوري کنند.
پيامبر اعظم (ص) فرمود: از عجله بپرهيز؛ زيرا هرگاه عجله کنى نصيب و بهره خود را از دست خواهى داد. (مجموعه ورام ص 255)
اميرالمومنين (ع) فرمود: لغزشهاى انسان با عجله افزايش مىيابد. (غرر الحکم حديث 9940)
11. پرهيز از دخالت دادن خواستههاي شخصي و گروهي
پژوهشگر نبايد خواستههاي شخصي يا گروهي و … خود را به عنوان پيش فرض تحقيق و پژوهش خود قرار دهد، لذا نيکو و بايسته است که اصل بي طرفي را ـ تا حد امکان ـ در تحقيقات خود مورد توجه قرار دهد.
محقق و پژوهشگر راستين کسي است که خود را تابع نتيجه تحقيق خود بداند نه آنکه حاصل تحقيق خود را تابع اميال خود گرداند.
از همين جاست که تفسير به راي در مورد قرآن کريم به شدت نهي شده است. يکي از معاني تفسير به رأي اين است که شخصي بخواهد باورها و پيشفرضهاي قبلي خود را بر قرآن تحميل کند و از قرآن براي مطالب خود دليل بيابد به عبارت ديگر شخص در حقيقت نمي خواهد مراد خداوند و منظور قرآن را دريابد بلکه ميخواهد مراد و منظور خود را بوسيله قرآن به اثبات برساند.
12. پرهيز از سرقت علمي
يکي از نکات ناشايست اخلاقي در باب اخلاق پژوهش، بحث سرقت علمي است. محققِ با اخلاق هيچگاه مطالب ديگران را به اسم خود منتشر نميکند و حقوق فکري و معنوي افراد ديگر را محترم ميشمارد.
13. رعايت اولويتها
از ديگر امور اخلاقي براي پژوهشگران اين است که اولويتها و نيازهاي خود و جامعه را در نظر گرفته و به مسائل مهمتر، اساسيتر بيشتر اهميت دهند. زيرا مسئوليتها، وظايف ديني، اجتماعي، فرهنگي، سياسي، و … پژوهشگران به اندازهاي زياد است که ديگر امکان رسيدن به مسائل غير ضروري نيست و گزراندن عمر به مسائل غير ضروري و انجام ندادن کارهاي مهم و ضروري تر باعث خسران و ضررهاي غير قابل جبران فردي و اجتماعي است.
امام علي (ع) ميفرمايد: علم و دانش بيشتر از آن است که بتواني همه آن را بياموزي و بر آن احاطه پيدا کني؛ پس بايد از هر دانشي بهترينهاي آن را برگزيني. (غرر الحکم، حديث 2198)
14. تواضع و فروتني
از ديگر آموزههاي مهم اخلاقي فضيلت تواضع است. پژوهشگران و محققان نيز شايسته است خود را با اين صفت، آراسته کرده و از تکبر و فخرفروشي به شدت بپرهيزند.
پيامبر اکرم (ص) فرمود: تواضع جز بزرگى بر انسان نمىافزايد پس تواضع کنيد تا خداوند شما را بلند مقام سازد. (کنزل العمال ح 5719)
اميرالمومنين (ع) فرمود: ثمره و نتيجه تواضع، محبّت است و ثمره و نتيجه تکبّر، دشنام و ناسزاگويى مردم است. (غرر الحکم حديث 4613)
حضرت مسيح (ع) فرمود: به وسيله تواضع، مزرعه علم و دانش آباد مىشود نه با تکبّر، همانگونه که زراعت در زمين نرم و هموار مىرويد نه بر روى کوه. (بحارالانوار ج 2 ص 62)
15. کنار نهادن حبها و بغضها
محقق و پژوهشگر بايد از حبها و بغضهاي شخصي و گروهي، خود را برهاند تا در تحقيقات علمي، از رسيدن به حقيقت باز نماند. زيرا شرط اصلي درک حقيقت يک گفتار يا رفتار و يا مسالهاي نداشتن حب و بغض است، به عبارتي ديگر دوستيها و دشمنيها ميتواند نگاهها را تغيير داده و انديشه ها را از مسير اصلي منحرف کند. از قديم گفتهاند:
اگر بر ديده مجنون نشيني / به غير از خوبي ليلي نبيني
سعدي نيز گفته است:
کسي به ديده انکار اگر نگاه کند / نشان صورت يوسف دهد به ناخوبي
وگر به چشم ارادت نگه کني در ديو / فرشته ايت نمايد به چشم کروبي
16. فهم کامل سپس نقد انديشه
يکي از مهمترين و حساسترين مسائل اخلاق پژوهش و نقد اين است که محقق و پژوهشگرِ ناقد که در پي درستي و نادرستي يک انديشه و نظريه است؛ نخستين و مهمترين شرط آن، اين است که آن سخن و مطلب را به درستي فهميده باشد. زيرا نقد بدون فهم دقيق مطلب، در حقيقت نقد ذهنيات خود ناقد است نه نقد آن مطلب يا مساله. (دقت شود)
بنابراين بر هيچ کس از لحاظ اخلاقي شايسته نيست پيش از فهم درست و دقيق يک نظريه و مدعا ـ به صرف تصوري مبهم ، ضعيف يا احتمالي ـ به نقد آن بپردازد.
به جرأت ميتوان گفت اگر اين آموزه در ميان محققان و پژوهشگران جوامع بشري مراعات گردد بسياري از نقدها و انتقادها از بين مي رود.
17. روحيه انتقاد پذيري
شايسته و بايسته اخلاقي است که پژوهشگران روحيه انتقاد پذيري داشته باشند و اگر منتقدي حرف حق و مطلب صحيحي را تذکر داد آن را با کمال افتخار بپذيرند و از منتقد خود تشکر و قدرداني کنند.
چنانکه صادق آل محمد (ص) فرمود: محبوبترين برادرانم کسي است که عيبهايم را برايم گوشزد کند. (بحار الانوار ج 71 ص 282)
————
* حجتالاسلام وحيد واحدجوان، http://www.mashreghnews.ir
o از امام رضا ـ عليه السّلام ـ در طول سفرش به ايران در منازل مختلف كرامات و معجزاتي مشاهده ميشد و آثار برخي از آنها تا به امروز موجود است كه به آنها اشاره ميشود:
1- از خديجه دختر حمدان نقل كردهاند كه گفت: وقتي كه حضرت در نيشابور در محلّة غزو وارد شد، تا آنجا كه ميگويد: چون در خانة ما آمد در كنار خانه درخت بادامي كاشت و روئيد و بزرگ شد، همان سال ميوه داد و مردم خبردار شدند و از ميوهاش براي شفاي مريضها ميبردند. هر كه به دردي مبتلا ميشد براي تبرك و شفا از آن ميخورد و خوب ميشد. هر كه چشمش درد ميگرفت، از ميوة آن به چشم ميماليد صحّت مي يافت و زن آبستن كه زائيدنش دشوار ميشد از آن ميخورد به آساني وضع حمل ميكرد و براي قولنج حيوانات چوب آن را به شكم آنها ميماليدند خوب ميشد. پس از مدتي درخت خشك شد، جدّ من حمدان آمد شاخههاي آن را بريد كور شد و پسرش عمرو آن را از بيخ بريد، تمام مالش كه هفتاد الي هشتاد هزار درهم بود. از بين رفت …[1]
2- شيخ صدوق روايت كرده چون امام رضا ـ عليه السّلام ـ داخل نيشابور شد در محلّهاي فرود آمد كه او را «فوزا» ميگفتند و آنجا حمامي بنا نمود و آن حمام امروز به گرمابه رضا معروف است و آنجا چشمهاي بود كه آبش كم شده بود، حضرت كسي را واداشت كه آب آن را بيرون آورد تا بسيار شد و از بيرون دروازه حوضي ساخت كه چند پله پايين ميرفت، حضرت داخل آن حوض شد و غسل كرد و بيرون آمد و بر پشت آن نماز گزارد و مردم ميآمدند به آن حوض و غسل ميكردند و از آن ميآشاميدند و در آنجا دعا ميخواندند و حوائج خود را از خدا ميخواستند و حوائج آنها روا ميشد و آن چشمه راعين كهلان مينامند و مردم تا به امروز به آن چشمه ميآيند.[2]
3- شيخ صدوق و ابن شهر آشوب از ابوصلت روايت كردهاند كه چون امام رضا ـ عليه السّلام ـ به ده سرخ رسيد، گفتند: يا ابن رسول الله ظهر شده است، نماز نميخوانيد؟ حضرت پياده شد و فرمود: آب بياوريد، گفتند: آب نداريم، پس با دست مبارك خود خاك زمين را كنار زد، چشمهاي جوشيد حضرت و همراهانش وضو گرفتند و اثرش هنوز باقي است و چون به سناباد رسيد پشت مبارك خود را به كوهي گذاشت كه ديگها را از آن ميتراشند و گفت: خدايا! نفع ببخش به اين كوه و بركت ده در هر چه در ظرفي گذارند كه از اين كوه تراشند و فرمود كه برايش ديگها از سنگ تراشيدند و فرمود كه غذايش را نپزند مگر در آن ديگها. پس از آن روز مردم ديگها و ظرفها از آن تراشيدند و بركت يافتند.[3]
4- از ابوهاشم جعفري نقل كردهاند كه گفت: وقتي رجاء بن ابي ضحاك، امام رضا ـ عليه السّلام ـ را از طريق اهواز به سمت خراسان ميبرد، چون خبر تشريف فرمايي امام به من رسيد، خودم را به اهواز رساندم و خدمت حضرت شرفياب شدم، آن موقع زمان اوج گرماي تابستان بود و ايشان نيز بيمار بودند. آن حضرت به من فرمودند: طبيبي براي ما بياور! حركت كرده و طبيبي حاذق را به خدمتشان آوردم، امام گياهي را براي طبيبي توصيف كرد، طبيب از آن همه اطّلاعات امام متعجب شد و گفت: هيچ كس را جز شما سراغ ندارم كه اين گياه را بشناسد، امام فرمود: پس نيشكر تهيه كن، طبيب گفت: يافتن نيشكر در اين فصل از آنچه در ابتدا نام برديد دشوارتر است چرا كه در اين وقت سال نيشكر يافت نميشود، امام فرمود: هر دو در سرزمين شما و در همين زمان موجود است، آن گاه امام به من ـ ابوهاشم ـ اشاره كرد و فرمود: با او همراه شو و به آن سوي آب برويد ، پس خرمني انباشته مييابيد به سوي آن برويد مردي سياه را خواهيد ديد، از او محلّ روييدن نيشكر و آن گياه را بپرسيد. ابوهاشم ميگويد: من با آن طبيب به همان نشاني كه امام فرموده بود رفتيم، سپس آن گياه و نيشكر را تهيه كرده و به خدمت آن حضرت آورديم، طبيب كه از آن همه اطّلاعات و علم غيب آن حضرت شگفت زده شده بود از من پرسيد اين مرد كيست؟ … چون خبر اين واقعه و كرامت امام به گوش رجاء بن ضحاك رسيد او فوراً به ياران خود دستور داد امام را حركت دهند.[4]
5- نيز ابوالحسن صائع از عمويش نقل ميكند كه گفت: با حضرت رضا ـ عليه السّلام ـ به خراسان ميرفتيم و چون به اهواز رسيديم، امام به مردم اهواز فرمود: نيشكري براي من تهيه كنيد، بعضي از بيخردان آنجا گفتند: اين اعرابي و باديه نشين است، نميداند كه نيشكر در فصل تابستان پيدا نميشود، عرض كردند: سرور ما! اين فصل نيشكر پيدا نميشود، حضرت فرمود: جستجو كنيد، مييابيد، اسحاق بن ابراهيم گفت: به خدا سرور من چيز غير موجود نخواست، به همه اطراف فرستادند؛ رعاياي اسحاق آمده و گفتند: ما مختصري داريم براي بذر گذاشتهايم كه بكاريم.[5]
6- از عبدالرحمان معروف به صفواني نقل كردهاند كه گفت: قافلهاي از خراسان به كرمان ميرفت دزدان راه آنها را بستند و يكي از آنها را به ثروتمندي متهم كرده و گرفتند و مدتي شكنجه دادند تا اينكه مالي بدهد و خود را آزاد كند، او را در برف نگه داشتند و دهنش را از برف پر كردند تا اينكه يكي از زنان دزدان به وي رحم كرده و آزادش كرد او فرار كرد ولي زبان و دهانش فاسد شد به طوري كه قدرت حرف زدن نداشت. به خراسان آمد و شنيد كه امام رضا ـ عليه السّلام ـ در نيشابور است، پس در خواب ديد گويا كسي به او ميگويد: پسر رسول خدا وارد خراسان شده علّت خود را از او بپرس…، پس آن مرد از خواب بيدار شد و فكر نكرد در آن خوابي كه ديده بود، تا اينكه به دروازة نيشابور رسيد. به او گفتند: امام رضا ـ عليه السّلام ـ از نيشابور كوچ كرده است و در رباط سعد است. در خاطر مرد افتاد كه نزد آن حضرت رود و حكايت خود را به ايشان بگويد، شايد كه نفع بخشد، پس به رباط سعد آمد و به آن حضرت داخل شد و قضيه را گفت؛ و از حضرت خواست كه دوايي تعليم دهد، كه از آن سود برد، امام فرمود: آنچه در خواب گفتم، و تعليم كردم، انجام بده ، آن مرد مي گويد: به دستور حضرت عمل كردم و عافيت يافتم.[6]
7- از احمد بن محمّد ابي نصر نقل كردهاند كه گفت: وقتي امام رضا ـ عليه السّلام ـ را به خراسان ميبردند به قادسيه كه رسيدند، آن حضرت را وارد كوفه نكردند، بلكه از راه بيابان به بصره بردند، حضرت قرآني براي من فرستاد، چون باز كردم سورة بينه آمد، ديدم طولاني تر و بيشتر از سورهاي است كه در ساير قرآنها است، مقداري از آن را حفظ كردم، مسافري با دستمال و مهر و گلي وارد شد و گفت: قرآن را بياور، آن را در دستمال گذاشت و گل بر آن نهاد و مهرش كرد و برد، بعد از آن هر چه حفظ كرده بودم از يادم رفت، و هر چه كوشيدم يك كلمه از آن هم يادم نيامد.[7]
8- از علي بن احمد وشا نقل كردهاند كه گفت: از كوفه به خراسان ميرفتم، دخترم به من گفت: پدر اين حلّه را بگير و بفروش و از پولش يك فيروزه براي من بخر، حله را گرفتم و داخل يكي از لباسها گذاشتم، چون وارد مرو شدم در كاروانسرايي منزل كردم، ديدم غلامان علي بن موسي الرضا ـ عليه السّلام ـ آمدند، و گفتند: حلهاي ميخواهيم، غلامي مرده در آن دفن كنيم، گفتم كه من حلّه ندارم، رفتند و دوباره برگشتند، گفتند كه مولاي ما سلام ميرساند و ميفرمايد: در فلان چمدان و داخل لباس حلهاي داري كه دخترت داده و گفته: از پولش برايم فيروزهاي بخر، اين پول حله است. پس من حلّه را به آنها دادم.[8]
9- در خراسان زني به نام زينب ادّعا كرد كه من از نسل فاطمه زهرا ـ سلام الله عليها ـ هستم، وقتي گفتة اين زن به امام رضا ـ عليه السّلام ـ رسيد، حضرت فرمود: هر كه به حقيقت از نسل علي ـ عليه السّلام ـ و فاطمه ـ سلام الله عليها ـ باشد گوشتش بر درندگان حرام است، تا اينكه مجلسي در حضور مأمون و مردم تشكيل شد، امام به آن زن فرمود: اگر در ادعاي خود صادق هستي به ميان درندگان برو، آن زن به امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: تو خودت نزد آنها برو اگر راست ميگويي آنها به تو آسيبي نميرسانند. امام علي ـ عليه السّلام ـ ديگر با آن زن سخن نگفت و برخاست و به طرف قفس درندگان رفت تا اينكه حضرت داخل قفس شد، همة درندگان روي دم نشستند، حضرت نزديك رفت و دست به سر و صورت آنان كشيد، در اين هنگام همة مردم و ناظران با تعجب به حضرت نگاه كردند. سپس حضرت از داخل قفس بيرون آمدند، و بعد آن زن را وارد قفس درندگان كردند و او طعمة درندگان شد.[9]
معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر:
1. ستارگان درخشان.محمّد جواد نجفي.
2. منتهي الامال.شيخ عباس قمي،
3. هشتمين امام، حميد قلندري برد سيري.
پاورقي ها:
[1] . محمد بن علي بن ابن شهر آشوب، مناقب، قم، المطبعة العلميه، بيتا، ج 4، ص 344. و شيخ حرّ عاملي، اثباة الهداة، ترجمة احمد جنتي، المطبعة العلميه، قم، ج6، ص 52.
[2] . ابن شهر آشوب، پيشين، ج4، ص 348.
[3] . ابن بابويه قمي، عيون اخبار رضا، تحقيق: شيخ حسن اعلمي، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيروت، ج1، ص 147، علامه مجلسي، بحارالانوار، الطبعة الثانيه، بيروت لبنان، مؤسسة الوفاء، ج49، ص 125، محمد بن علي بن ابن شهر آشوب، پيشين، ج4، ص 343، و سيد هاشم بحراني، مدينة المعاجز، تحقيق: عزت الله مولاي همداني، مؤسسة المعارف الاسلاميه، ج7، ص 133.
[4] . علامه مجلسي، پيشين، ج 49، ص 118، و شيخ حر عاملي، پيشين، ج6، ص 135.
[5] . شيخ حرّ عاملي، پيشين، ج6، ص 61.
[6] . عيسي اربلي، كشف الغمه، ترجمة حسين زوارئي، تهران، كتابفروشي اسلاميه، 1381 هـ، ج3، ص 153. محمد بن علي بن ابن شهر آشوب، پيشين، ج4، ص 344، و شيخ حر عاملي، پيشين، ج6، ص 68.
[7] . شيخ طوسي، اختيار معرفة الرجال معروف به رجال كشي، تصحيح مصطفوي، دانشكدة الهيات و معارف اسلامي، مشهد، 1348، ص 588، و شيخ حر عاملي، پيشين، ج6، ص 145.
[8] . عيسي اربلي، پيشين، ج3، ص 152،محمد بن علي بن ابن شهر آشوب، پيشين، ج4، ص 341، و شيخ حر عاملي، پيشين، ج6، ص 125.
[9] . شيخ حر عاملي، پيشين، ج6، ص 152.
همایش بین المللی زنان مروج فرهنگ رضوی
روز پنج شنبه 29 مرداد در سالن همایش عشایری واقع در خیابان ارم شیراز با حضور برگزیدگان و مقامات حوزوی و مسئولین حوزه های علمیه استان فارس برگزار شد .
در این همایش از مدرسه علمیه الزهرا 3 تحقیق پایانی و دو مقاله شرکت داشت .
در این همایش حضرات آیات
سید علی اصغر دستغیب ( تولیت مقدس آستان احمدی و محمدی) و
شیخ علی موحد ( مدیریت حوزه های علمیه خواهران در استان فارس)
سخنرانی کردند و در انتها بعد از اعلام نتایج و برندگان همه مدعوین به زیارت حرم مقدس احمد بن موسی (ع) مشرف شدند .
نشست پژوهشی با عنوان راهکارهای تقویت روحیه پژوهشی در بین اساتید و تاثیر آن بر انگیزه های پژوهشی طلاب
روز دوشنبه 25 مرداد با حضور استاد گرامی
جناب حجه الاسلام و المسلمین دکتر حمید محمودیان
رییس نهاد رهبری دا دانشگاه آزاد شیراز
درجمع کوچکی از اساتید راهنما در حوزه الزهرا شیراز برگزار شد.
در این جلسه اساتید ضمن بیان مشکلات و راهکارهای موجود برای حل این مسائل نکاتی را متذکر شدند و استاد محترم نیز در اثنا و پایان جلسه مذبور
ضمن اظهار رضایت از پیشرفت پژوهشی در بین حوزه های علمیه خواهران به این کات اشاره کردند:
1.توجه به انگیزه های خلق و ایجاد برای ایجاد انگیزه و تشبیه پژوهش به وجود حضرت حق که هردو آفریینده هستند و از خلق خود متلذذ می شوند آنجا که خداوند می فرمایند فتبارک الله احسن الخالقین
2. توجه به تحقیقات گروهی و اهتمام بیشتر به این حلقه مفقوده
3. در نظر گرفتن امتیازات مادی و معنوی و علمی برای اساتیدی که مقالات خود را چاپ می کنند
4. ایجاد نشریه تخصصی برای چاپ مقالات
5. رتبه بندی اساتید
6. پرهیز از سلیقه گرایی و تبدیل معیارهای کیفی به کمی ( تا حد امکان)
7. تشکیل جلسات هم اندیشی اساتید برای کم کردن سلیقه محوری
8.از رده خارج کردن اساتید کم کار به مرور زمان
و …..