کسب رتبه ششم همایش کشوری حضرت حسین ابن الموسی الکاظم (ع) توسط طلبه حوزه الزهرا _شیراز
سرکار خانم ملیحه بهروزی طلبه فارغ التحصیل حوزه الزهرا _ شیراز در
اولین همایش کشوری بزرگداشت حضرت حسین ابن الموسی الکاظم(ع)
با ارائه مقاله ای با عنوان ” توسل و ادله ی آن”
حائز رتبه ششم کشوری و کسب لوح تقدیر و جایزه ویژه این جشنواره شدند .
مدیریت ،کادر ، اساتید و طلاب حوزه شیراز، این موفقیت ارزشمند را به ایشان تبریک گفته و آرزوی کسب مقامات عالیتر را برای ایشان دارد.
« سُئِلَ الرِّضا(عليه السلام) عَنِ السِّفْلَةِ
فَقالَ(عليه السلام):مَنْ كانَ لَهُ شَىْءٌ يُلْهيهِ عَنِ اللّهِ ».
از امام رضا(عليه السلام) سؤال شد: سفله كيست؟
فرمود: آن كه چيزى دارد كه از [ياد] خدا بازش دارد.
از امام رضا(عليه السلام) درباره بهترين بندگان سؤال شد.
فرمود:
آنان كه هر گاه نيكى كنند خوشحال شوند، و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند، و هر گاه عطا شوند شكر گزارند و هر گاه بلا بينند صبر كنند، و هر گاه خشم كنند درگذرند.
امام رضا علیه السلام فرمودند:
بعد از انجام واجبات، كارى بهتر از ايجاد خوشحالى براى مؤمن، نزد خداوند بزرگ نيست.
و نیز فرمودند:
سه چيز وابسته به سه چيز است: 1ـ سختى روزگار بر كسى كه ابزار كافى دارد، 2ـ محروميت زياد براى كسى كه در صنعت عقب مانده باشد، 3ـ و دشمنىِ مردم عوام با اهل معرفت.
و در انتها ماجرای عنایت امام رئوف به جوان کانادایی
در دهه کرامت نام نبردن از برادر بزرگوار امام رضا(ع) حضرت احمد بن موسی الکاظم شاهچراغ ( ع) بی لطفی است .
شهر شیراز به واسطه وجود این امام زاده عالیقدر مامن عاشقان حریم ولایت است . امام زاده جلیل القدری که مقامشان بر طبق روایات معصومین ( ع)دارای مقامی والا و بلند مرتبه است .شیخ مفید علیه الرحمه در کتاب خود بنام ((ارشاد)) در شرح حال حضرتش می فرماید:
حضرت احمد بن موسی(علیهما السلام) جلیل القدر، کریم و پرهیزگار بود و حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) او را دوست و مقدم می داشت و مزرعه خود که معروف بود به «بسیره»، به او بخشید و گویند حضرت احمد بن موسی رضی الله عنه هزار بنده خرید و در راه خدا آزاد نمود. حسن بن محمد بن یحیی برای من حدیث کرد از جدش که گفت: شنیدم از اسماعیل فرزند حضرت موسی بن جعفر(علیهما السلام) که می گفت: پدرم با فرزندان خود از شهر مدینه بسوی برخی از اموال خود بیرون رفت و با احمد بن موسی(علیهما السلام) بیست مرد از خدمتگزاران و خادمین پدرم همراه بودند و چنان مراسم احترام و ادب نسبت به آنجناب بجای می آوردند که هرگاه احمد بن موسی(علیهما السلام) می نشست آن بیست تن می نشستند و چون برمی خاست بپا می ایستادند. در چنین شرایطی پدرم احمد را قلباً چنان دوست می داشت و باطناً به وی مهر می ورزید که چون احمد از پدر غافل می گردید پدرم مخفیانه با گوشه چشم بر او نگاههای گرم و محبت آمیز می نمود و چشم از وی برنمی داشت و ما متفرق نمی شدیم تا اینکه احمد از جمع ما خارج نمی گشت.
محمد کشی در کتاب خود، احمد بن موسی(علیهما السلام) را یکی از فضلای عصر خود نام می برد و او را از محدثانی می شمارد که احادیث زیادی از پدر و اجداد بزرگوارش نقل کرده و می نویسد که: احمد بن موسی(علیهما السلام) به دست مبارک خویش، قرآن کریم را نوشته است.
سید محسن امین، در اعیان الشیعه به نقل از محمد بن هارون موسی نیشابوری(محدث نیشابوری) در کتاب لُبّ الانساب، ضمن شرح فضایل احمد بن موسی(علیهما السلام) می نویسد:
… و گفته می شود که احمد بن موسی(علیهما السلام) سه هزار بنده داشت و هزار بنده را آزاد کرد و هزار قرآن با دست مبارکش نوشت و او با عزت و بزرگوار و دارای منزلتی بزرگ بود. و احادیث بسیاری از پدر و اجدادش حکایت کرده است.
آيه (ويل للمصلين الذين هم عن صلوتهم ساهون ) مربوط به چه كساني است ؟
توضيح :
اين آيه درمورد كساني است كه در مورد نماز خود سهل انگاري ميكنند و نماز
را سبك ميشمارند؛ واي بر نمازگزاراني كه در نماز خود سهل انگاري ميكنند
و در نماز يا ساير كارها ريا ميكنند و ديگران را از كار خير و كمك
به مستمندان باز ميدارند.
مرحوم علامه طباطبائي در تفسير الميزان ميفرمايد:«اي غافلون، لا آيه (ويل للمصلين الذين هم عن صلوتهم ساهون ) مربوط به چه كساني است،توضيح دهيد ؟
يهتمونبها و لا يبالون ان تفوتهم بالكلية او في بعض اوقات؛ يعني
كسانيكه از نمازشان غافلند و به نماز اهتمام نميورزند و اهميت نميدهند
كه نماز قضا شود يا به تأخير بيافتد هميشه يا بعضي اوقات»
الماعون را معني كرده اند به كسي كه كمك ميكند به ديگران در رفع
حاجات مثل قرض دادن يااساس بيت ديگران را آماده ميكند.
بنابراين آيه در مورد گناهكاران است نه خطاركاران؛ البته خطا به معني سهو وفراموشي.
آنهائي كه سهو و خطا ميكنند مستحق ويل نمي باشند بلكه مورد عفو ورحمت
خداوند قرار ميگيرند چنانچه در آيه 286 سوره بقره ميخوانيم «ربنالا
تواخذنا ان نسينا او اخطانا…»
منبع : گنجينه عرفان واخلاق - پرسش 264