علامه حسن زاده آملی: آن که نیت گناه کردهاست، هرچند که به فعل آن دست نیافتهاست، دل را از دست داده است. و اگر به فعلش هم دست یافت، فقه برای او حکمی دارد. سارق که به نیّت سرقت از خانهاش بیرون شد، و به هدف پلیدش نرسد، احکام سارق بر او جاری نیست، و لکن عذابی و نکالی شدیدتر از قطعِ ید بر جان خود وارد نموده است، «وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِی أَنْفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحاسِبْکُمْ بِهِ اللَّهُ» (سوره بقره: 284)
اگر آنچه را که در نفس شما است، آشکار کنید، و یا پنهان بدارید، خداوند شما را بدان محاسبه میکند.
امام صادق علیه السلام فرمود: نگاه به گناه نکنید که کوچک است، ببینید گناهِ چه کسی را میکنید. علمای ما فرمودهاند: همه گناهان ذنوب کبیرهاند، و صغیره، به قیاس و نسبت بعضی از آنها با بعضی دیگر است.
منبع: مجموعه مقالات
صلوات مخصوص حضرت فاطمه سلام الله علیها
پيامبر اكـرم صلي الله عليه وآله فرمود :
اي فــاطـمـه ! هــر كس بــر تو صلوات بفرستد خداوند او را مي آمرزد و در هر جاي بهشت كه باشم وي را به مــن ملحق سازد. كيفيت صلوات بــر حــضــرت زهـــــــرا عليه السلام چنين است :
«اللّهُمَّ صَلِّ عَلي فاطِمَةَ وَ اَبيها وَ بَعْلِها وَ بنيها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فيها بعَدَدِ ما اَحاطَ به عِلْمُكَ»
یکی از امامان معصوم از حضرت عیسی نقل کرده اند که به حواریون گفت: ای گروه حواریون، مرا به شما حاجتی است آن را برآورید. گفتند: حاجت رواست یا روح الله. پس برخاست و پاهای ایشان را بشست. آنها گفتند: ما به شستن سزاوارتر بودیم یا روح الله. فرمود: همانا سزاوارترین مردم به خدمت نمودن، عالِم است، من تا این اندازه تواضع کردم تا شما پس از من در میان مردم چون من تواضع کنید.
سپس عیسی علیه السلام فرمود: «بنای حکمت به وسیله تواضع ساخته شود نه به وسیله تکبر چنانکه زراعت در زمین نرم میروید نه در کوه.»
منبع: اصول کافی، اسحاق کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، ج1، ص 45.
باران کرامت خدا می بارد
نور از نفس فرشته ها می بارد
صد دسته گل محمّدی باز امشب
بر صحن و سرای سامرا می بارد
میلاد یازدهمین حجت خداوند، پیام آور آیینه و روشنی، بر رهروان صدیقش مبارک باد!
یکی از بزرگترین خدماتِ حرکت عظیم دینی ملت ایران، این بود که افسانه غلط «جدایی دین از سیاست» را زایل کرد و از بین برد. هم مردم با انگیزه دین وارد میدان شدند و پرچم آزادی بلند کردند و هم به دستور دین، منادیان احکام دینی و علمای بزرگ، پیشرو قافله آنها شدند و به حرکت درآمدند تا اینکه آن حرکت، منتهی به حاکمیتِ دینِ خدا در این کشور شد. آنگاه برای مسلمین، روشن گردید که امور سیاسی - و برتر از همهی امور سیاسی، امر حکومت و ولایت - با دین عجین است و از دین جداییپذیر نیست. وقتی نصوص و متون دینی، معنای خود را آشکار کرد، همه فهمیدند که سالها به چنین امر واضحی توجّه نداشتهاند. بدیهی است که یک انحراف، وقتی از سوی دشمنانِ خوشبختىِ یک ملت پشتیبانی میشود، به آسانی از بین نمیرود. بنابراین، استدلالهایی جدید برای جدایی دین از سیاست درست شد. استدلال کردند که «اگر دین را وارد سیاست کنیم و اگر سیاستِ یک کشور از دین سرچشمه و منشأ بگیرد، چون امور سیاسی و امر حکومت، مشکلات دارد، دنبالش نارضایتیها، دلزدگیها و ناکامیهاست. لذا، این امر موجب میشود که مردم از اصل دین، بیزار شوند. پس، اصلاً دین، باید به کل از سیاست کنار برود؛ جنبهی قداست پیدا کند؛ نورانیّتی بیابد؛ به کناری بنشیند و به امور معنوی و ذهنی و روحی مردم بپردازد.» امروز ایادی استکبار، در دنیا - بخصوص دنیای اسلام - با شیوههای مختلف این استدلال و نظریه را ترویج میکنند.
منبع: دوران جدید عالم( گفتمان انتقادی انقلاب اسلامی در شناخت تجدّد بر اساس بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظلّهالعالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی، به کوشش سعید اشیری) ، ص 175 و 176 ، انتشارات انقلاب اسلامی.