… وقتی که به عدم تفکیک دین از سیاست قائل هستید، پس اهل دین باید سیاست را بشناسند و آن را بفهمند و در آن جایی که میدانِ کار سیاسی است، فعّال باشند و در آن جایی که میدان بیان احکام دینی محض است، آگاه از امر سیاسی و وضع سیاسی، آن را اعلام کنند. سیاست موجب نمیشود که انسان حکمی را کتمان کند. سیاست نباید موجب کتمان احکام الهی شود. نخیر؛ به عکس، سیاست موجب میشود که انسان، احکام و معارف الهی را طوری بیان کند که در نفوس مؤثّر واقع شود و با توجّه به همهی جوانب ادا گردد. این، معنای آگاهی از سیاست برای امر تبلیغ است.
منبع: دوران جدید عالم( گفتمان انتقادی انقلاب اسلامی در شناخت تجدّد بر اساس بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظلّهالعالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی، به کوشش سعید اشیری) ، ص 180و181 ، انتشارات انقلاب اسلامی.
[ ای سالک مراقب!] باید دانسته شود که اگر به سوی خدای تعالی راهی نزدیکتر از این راه که همان قوانین شرعی و اعمال اسلامی است یافت میشد، خدای تعالی آن را به زبان پیامبران و حجتهایش علیهم السلام به ما نشان میداد، زیرا همین موضوع، مقصود اصلی از رسالت پیامبران علیهم السلام و فرو فرستادن کتابهای آسمانی است، به این معنا که هدف از این دو امر، فقط نمایاندن راه ما به سوی خدا و حرکت از پایینترین مرتبه به سمت کمال شرف انسانی و بالاترین افق آن است و چنین حرکت تدریجی منحصراً با این اعمال مخصوص که فواید و آثارش را تنها خدا میشناسد، محقق میشود.
منبع:سرو ناز( هفتصد و پنجاه کلمه در اخلاق و سیر و سلوک الی الله از عارفه مجتهده، حکیم متألّهه حاجیه خانم امین ( بانوی ایرانی )، تألیفِ م . الف ، ص 220، نشر تراث
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: از هم دیدن کنید، زیرا در دیدار شماها دلهایتان زنده و احادیث ما گفته میشود. احادیث ما شما را با یکدیگر مهربان میکند، و اگر آنها را به کار ببندید به راه رشد راهیافته و نجات مییابید، و اگر آنها را رها کنید گمراه و هلاک میشود. آنها را به کار ببندید که در آن صورت من ضامن نجات شما هستم.
منبع: شهید اشک( تلخیص و ترجمهی کتاب قتیل العبره)، سید محمد حسین میرباقری، ص 14، به نقل از الکافی، ج2، ص 186 و بحارالانوار، ج71، ص 258
فکر رشد زنان از لحاظ معنوی و اخلاقی، بایستی یک فکر رایج در میان خود زنان باشد. خود بانوان باید بیشتر به این مسئله بیندیشند. خود آنها به معارف، به معلومات، به مطالعه و به مسائل اساسی زندگی رو کنند. همان تربیت غلط غربی موجب شد که در دوران حکومت طاغوت در این کشور، زنان به آرایش، تجمّلات، زینتهای بیخودی، تبّرج و خودنمایی تمایل پیدا کنند. که این هم از نشانههای مردسالاری است. یکی از نشانههای مردسالاری غربیها همین است که زن را برای مرد میخواهند. لذا میگویند که زن آرایش کند تا مرد التذاذ ببرد.
این مردسالاری است، این آزادی زن نیست. این در حقیقت آزادی مرد است. میخواهند مرد آزاد باشد، حتی برای التذاذ بصری؛ لذا زن را به کشف حجاب و آرایش و تبّرج در مقابل مرد تشویق میکنند. البته این خودخواهی را بسیاری از مردان در جوامعی که از دین خدا بهرهمند نبودند، از دورانهای قدیم هم داشتند، امروز هم دارند. غربیها هم مظهر اعلای این بودند؛ پس این مسئله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه، آگاهی، کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید در میان خود بانوان خیلی جدی گرفته شود و به آن اهمیت بدهند.
منبع: دوران جدید عالم( گفتمان انتقادی انقلاب اسلامی در شناخت تجدّد بر اساس بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظلّهالعالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی، به کوشش سعید اشیری) ، ص 142، انتشارات انقلاب اسلامی
در سال ١٩٥ ق. با مأمون عباسى به عنوان خليفه بيعت شد و در همين سال بود که امام جواد(عليه السلام) ديده به جهان گشود. اين مولود خجسته هفت سال در کنار پدر بزرگوارش امام رضا(عليه السلام) زندگى کرد. وى در اين دوره شاهد بيعت با امام رضا(عليه السلام) به عنوان وليعهد بود و حوادثى را که همزمان با اين بيعت و پس از آن چهره نمود و نيز حادثه جانگداز شهادت پدرش را به دست مأمون با تمام وجود لمس کرد و با آن ها زيست.
پس از آن که امام رضا(عليه السلام) به شهادت رسيد، انگشت اتهام، مأمون را نشان مى داد و مردم او را قاتل امام مى دانستند. همين امر باعث شد تا امام جواد(عليه السلام) از نيرنگ و توطئه مأمون در امان باشد، اما مأمون همچنان براى درهم شكستن شخصيت امام جواد(عليه السلام) و کاستن از جايگاه والاى او در دل ها از هيچ کوششى فروگذار نمى کرد. امام جواد(عليه السلام) در برابر تمام تلاش هاى سرکوب گرانه مأمون ايستاد تا روش و مكتب اهل بيت(عليهم السلام) را اعتلا بخشيده، عقيده شيعيان را در مسأله امامت و
رهبرى و دستاوردهاى سياسى ـ اجتماعى آن ها را قوام و استحكام بخشد.
در سال ٢١٨ ق. روزگار مأمون به سرآمد و برادرش معتصم عباسى بر تخت خلافت نشست و تا سال ٢٢٧ ق. قدرت را در دست داشت. او امام جواد(عليه السلام) را کاملا زير نظر داشت و از فعاليت اجتماعى و سياسى آن حضرت جلوگيرى مى کرد و سرانجام در سال ٢٢٠ ق. به وسيله برادرزاده اش ام الفضل که مأمون او را به کابين امام جواد(عليه السلام)در آورده بود، به زهر کين مسموم کرد. از اين ازدواج فرزندى حاصل نشد. بدين ترتيب، معتصم عباسى، نماد خط هاشمىِ اهل بيت(عليهم السلام) و متولى آن، يعنى امام ابوجعفر، محمد جواد(عليه السلام) را از ميان برداشت تا آن سان که مى خواهد با احكام اسلام و مفاهيم رسالت و امامت به بازى بپردازد.
منبع : کتاب جوادالائمه /سید منذر حکیم/ ص56