دراینکه چرا امام چهارم با لقب زین العابدین شناخته می شوند داستان جالبی روایت شده است :
در کشف الغمه روایت کرده است که شبی آن حضرت در محراب عبادت ایستاده بود و با پروردگار خود مناجات می نمود، سپس شیطان به صورت اژدهائی ظاهر شد که آن حضرت را از عبادت خود مشغول گرداند، حضرت به او ملتفت نشد، سپس آمد و ابهام پای آن حضرت را در دهان گرفت و گزید، و باز متوجه نگردید و دانست که او شیطان است، سپس فرمود که:دور شو ای ملعون، و باز متوجه عبادت خود شد، پس هاتفی سه مرتبه او را ندا کرد که: توئی زین العابدین، و به این سبب آن حضرت ملقب به این لقب شد.[1]
وقتی از امام حسین می نویسی اگرازحضرت ابوالفضل (باب الوائج )صحبت نکنی جفاست…ونقش مادر ایشان پر رنگ تر…ام البنین نامی است به عظمت تاریخ پرافتخار شیعه…نقل است برای برآورده شدن حاجات از حضرت باب الحوائج به مادر ایشان متوسل شوید امروز هم ما به رسم ادب به در خانه ایشان دق الباب می کنیم ومتوسل می شویم به امید گوشه چشمی…
ام البنين: نام اين بانو، فاطمه كلابيه، معروف به ام البنين است. او دختر خرامه بن خالد بن ربيعه بن عامر معروف به وحيد بن كلاب و گفته شده عامر بن صعصعه بن ربيعه بن وحيد بن كعب بن عامر بن كلاب و مادر ام البنين ليلي دختر شهيد بن ابي بن عامر بن ملاعب الاسنه است كه نامش مالك بن جعفر بن كلاب است.[1]
پسران ام البنين، عباس، جعفر، عثمان و عبد… اكبر (ع) بوده اند. چهار پسر وي در انقلاب كربلا همراه امام (ع) حضور داشتند و هر يك پس از رشادت و دلاوري هاي بسيار به شهادت رسيدند. عباس بن علي (ع) بزرگترين فرزند ام البنين در زمان شهادت 34 سال داشته است.[2]
زماني كه بشير قبل از امام زين العابدين (ع) وارد مدينه شد تا مردم را از ماجراي اهل بيت (ع) اگاه سازد ام البنين او را ملاقات كرد و فرمود: «اي بشير از حسين (ع) چه خبر آوردي؟» بشير گفت: «اي ام البنين! خداي تعالي تو را صبر دهد كه عباس كشته گرديد.» ام البنين فرمود: «از حسين (ع) خبر ده!» بالاخره خبر قتل يك يك فرزندانش را به او داد. ام البنين مدام خبر از امام (ع) مي گرفت و مي گفت: «فرزندان من و آنچه در زير آسمان است فداي حسينم (ع)». بشير خبر شهادت امام (ع) را به آن بانو داد. صيحه اي كشيد و گفت: «بشير رگ قلبم را پاره كردي». و صدا به ناله و شيون بلند كرد.
مامقاني مي گويد: «اين شدت علاقه از مقام بلند او در ايمان، و قوت معرفت او به مقام امامت است كه مرگ چهار جوان رشيد خود را سهل مي شمارد».[3]
او نخست بر امام حسين (ع) گريه و ندبه مي كند و چون ديگر فرزندي نداشته و از محل دفن آن ها نيز بسيار دور بوده است، پيوسته در قبرستان بقيع حاضر شده و با نوحه و مرثيه هاي خود، نه تنها دوستان كه دشمنان را به گريستن وا مي داشته است.[4]
تاريخ نوشته است كه اين بانو، خودش يك وسيلع تبليغ عليه دستگاه بني اميه بود. هركس مي آمد از آنجا عبور بكند، متوقف مي شد و اشك مي ريخت. مروان حكم كه يك وقتي حاكم مدينه بوده و از آن دشمنان عجيب اهل بيت (ع) است، هر وقت مي آمد از آن جا عبور كند بي اختيار مي نشست و با اين زن مي گريست.[5]
برگرفته از تحقیق پایانی فهیمه جاویدی با عنوان نقش زنان در واقعه عاشورا
گل گل های بوستان خاندان عطرت امشب جفت می شوند
حسن و حسین ،چه شاعرانه زیبایی!سادات جوانان بهشت امشب تکمیل می شود
در کوچه پس کوچه های مدینه امشب بساط گل ریزان ستاره ها است … امشب ماه از شرم حضور خورشید مدینه، جرات نور افشانی ندارد..امشب حیدر کرار احد و صفین شادمان از به ثمر نشستن درخت زندگی اش است . عرشیان دست افشانی می کنند و زمین به خاطر خاک پا شدن حسین به خود می بالد …حسین (ع) پدر بندگی خدا ،سید الشهدا، نور چشم انبیاء به دنیامی آید…
ای زمین شاد باش و ای آسمان قطرات عشقت را بر زمین روانه کن که امشب فخر عالمین،نور چشم زینبین به دنیا خواهد آمد
“مسلمین عیدتان مبارک”