حضرت وصى اميرالمؤمنين على عليه السلام فرمود : عارف كه از دنيا به در رفت , سائق و شهيد او را در قيامت نمى يابند , و رضوان جنت او را در جنت نمى يابد , و مالك نار او را در نار نمى يابد . يكى عرض كرد : عارف در كجا است ؟ امام فرمود : او در نزد خدايش است . عارف نه در آسمان است و نه در زمين , نه در بهشت و نه در دوزخ , او همواره پيش آسمان آفرين و بهشت آفرين است .
?چرا زاهد اندر هواى بهشتست
چرا بى خبر از بهشت آفرينست?
سبحان الله انسان چقدر اعتلاى مقام پيدا مى كند كه با خدايش همنشين مى گردد , و چقدر انحطاط مى يابد كه از انعام و بهايم پست تر مى شود : لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ثم رددناه اسفل سافلين.
منبع: انسان و قرآن
کمیت غیر از کیفیت است، برابری غیر از یکنواختی است. آنچه مسلم است این است که اسلام حقوق یکجور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است. ولی اسلام هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست، اسلام اصل مساوات انسان ها را درباره ی زن و مرد نیز رعایت کرده است. اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست، با تشابه حقوق آن ها مخالف است.
… اما نمیدانم چرا کار ما که روزی پرچمدار علم و فلسفه و منطق در جهان بوده ایم باید به آنجا بکشد که دیگران بخواهند نظریات خود را در باب( تشابه حقوق زن و مرد) با نام مقدس( تساوی حقوق) به ما تحمیل کنند!!
نظام حقوق زن در اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بخش پنجم
با وجود سفارش آن حضرت به نهان داشتن شرايط جسمى و وضعيت روحى اش پس از آن رويدادهاى تلخ، و با وجود رازدارى امير مؤمنان، سرانجام خبر بيمارى بانوى بانوان در مدينه منتشر گرديد و همگان از شرايط آن حضرت آگاه شدند. لازم به يادآورى است كه فاطمه عليهاالسلام از سختى بيمارى شكايت نداشت، بلكه آنچه او را سخت رنج مى داد و پيكرش را آب مى كرد، امواج دردها و مصيبتها و رنجهايى بود كه هر روز بر آن افزوده مىشد و اين فشارها بود كه بر رنج و بيمارى برخاسته از صدمات وارده در يورش به خانهاش، كمك مى كرد تا بانوى سرفراز گيتى را به بستر شهادت بكشاند.
در كنار اينها فشار سوگ پدر و گريه بسيار بر آن حضرت نيز از عواملى بود كه باعث شدت بيمارى و زوال شادابى و طراوت از خورشيد جهان افروز وجود او مى شد و بايد ستم و خشونت و مواضع ناجوانمردانه ى برخى از مسلمان ها و نيز تحول ارتجاعى در سيستم سياسى و دگرگونى كارها و تغيير اوضاع و شرايط به سود ارتجاع و جاهليت را نيز از عواملى برشمرد كه فشار دردها و رنجها را هر لحظه بيشتر مى ساخت و خورشيد وجود انديشمندترين و آزاده ترين بانوى جهان هستى را بسوى افق مغرب پيش مى برد.
فاطمه در يورش دژخيمان دولت غاصب به خانه اش به گونه اى ميان در و ديوار فشرده شد كه علاوه بر وارد آمدن صدمات سخت بر وجود گرانمايه اش، جنين وى نيز سقط گرديد و تازيانه هاى بيدادى كه بر پيكر مطهرش فرود آمد، بدنش را مجروح و خون آلود ساخت و آثار عميقى در آن نازنين بدن برجاى نهاد. و نيز ضربات شديد ديگرى بر او وارد آمد كه جسم و جان و روح ملكوتى اش را به شدت آزرد.
آرى همه ى اين امور و رويدادهاى دردناك دست به دست هم دادند و آن حضرت را به بستر بيمارى كشانده و از انجام كارهاى خويش بازداشتند.
حضرت امام حسن مجتبى عليهالسلام در يك مجلس مناظره در حضور معاويه خطاب به مغيرة بن شعبه فرمود: «تو مادرم را زده و مصدوم و مجروح ساختى، تا اينكه او بچهاش را سقط كرد…» (انت الذى ضربت فاطمة بنت رسولاللَّه صلى اللَّه عليه و آله حتى ادميتها و القت ما فى بطنها…)
منبع:ـ احتجاج طبرسى، ج 1، ص 414- بحارالانوار، ج 43، صص 197، ح 28- سفينة، ج 2، ص 339.
علامه حسن زاده آملی: جناب سيد الشهداء عليه السلام به برادرش فرمود: كه اگر من به لانه حيوانات پناه ببرم، بنى اميه بر من دست پيدا مى كنند.
مى داند كه او را مى كشند و جناب اميرالمؤ منين علی عليه السلام مى دانست او را شهيد مى كنند.
من عالم مى دانم كه من را مى كشند، حالا كه مى داند خوب چرا توى خانه؟ چرا توى دهليز؟ چرا توى يك بيابانى بى اطلاع ؟ خوب، حالا كه مرا مى كشند، طورى كشته و شهيد شوم كه خون من هدر نرود، مظلوميت من بر ملا بشود، آنها كه بالاخره على عليه السلام را مى كشتند، لذا مى رود به مسجد.
اگر مسجد هم نمى رفت آن شب او را مى كشتند، به يك وجه ديگر. چه بهتر كه حقانيتشان را بر مردم معلوم كنند، در مسجد سر نماز (مسجد ماءمن مردم است ) كه قساوت و شقاوت را خوب برساند.
اين را اختيار كرده، اين مسير را برگزيده است، نبايد گفت: چرا على اميرالمؤمنين عليه السلام تن به تهلكه داده ؟ چرا؟ قرآن كه مى فرمايد: لا تلقوا بايدكم الى التهلكه
ايشان بالاتر از اين حرفها است. امام اختيار مى كند آن طريق شهادت را كه حقانيتش پياده بشود و بر ملا بشود.
فرمايش آقاى قزوينى با سخن جناب آقاى شعرانى هر دو يكى است كه فرمود: ائمه تقيه نمى كردند؛ چون عالم بودند به وقت و كيفيت وفات خود، بله امر به تقيه مى نمودند.
منبع: سیره چهارده معصوم،علامه حسن زاده آملی