[ ای طالب سعادت ابدی!] کسی که آرزوی سعادت و کامیابی و خوشبختی دارد و طالب آرامش روحانی و استراحت جسمانی است، بایستی کاملا به دستورات اسلام عمل نماید، زیرا که معیار تشخیص دادن حدوسط بین اعمال و افعال ما شرع است. عقل بشر اگر بتواند اندازه¬ای خوب و بد را تشخیص دهد، هرگز نمی¬تواند پیش خود موارد جزئی اعمال و افعال خود را روی قانون عدل بیاورد؛ پس البته بایستی میزان عدلی باشد تا اعمال و افعال را با آن بسنجیم و آن میزان اسلام است.
منبع: سرو ناز( هفتصد و پنجاه کلمه در اخلاق و سیر و سلوک الی الله از عارفه مجتهده، حکیم متألّهه حاجیه خانم امین ( بانوی ایرانی )، تألیفِ م . الف ، ص 89 و 90، نشر تراث.
آمده بالین بابا گوهرِ درّدانه ای بر سر و سینه زند در کنج غربت خانه ای سوخته بال و پرش از غم ولیکن ناتوان دور شمعِ عسگری پر می زند پروانه ای شهادت امام حسن عسکری تسلیت باد
مسأله مهدويت اساسى ترين اصل در حرکت و روند اسلامى است که در ميان پيروان رسول خدا(صلى االله عليه وآله) و امامان(عليه السلام)حتى يك مورد يافت نمى شود که از دعوت به آن غفلت کرده يا آن را ناديده گرفته باشد.
امام جواد(عليه السلام) نيز در مسأله مهدويت همين شيوه را در پيش گرفت و با انگيزه عمق بخشيدن به اين موضوع در جان و انديشه امت و آماده کردن آنان براى امامت حضرت مهدى موعود، اين مسأله را در ميان امت اسلامى مطرح کردند.
در اين جا موردی از موضوع مهدويت و انتظار را که حضرتش بيان داشته است ذکر می کنیم:
الف) از حضرت «عبدالعظيم بن عبداالله حسنى» نقل شده است که گفت: «به محمد بن على بن موسى (امام جواد)(عليه السلام) گفتم: مولاى من، اميدوارم همان قائم از خاندان محمد باشى که زمين را، پر از داد مى آند! همچنان که آکنده از ستم و بيداد شده است.
او فرمود: هر يك از ما قائم (برپاخاسته) به فرمان خدا و راهنمايان به دين خداست، اما آن قائمى که زمين خدا را از وجود کافران و منكران پاك و آن را پر از داد و عدالت مى کند، هموست که ولادتش از مردم پوشيده خواهد مانده و وجودش از ديدگان پنهان خواهد بود. به نام خواندش بر مردم روانباشد و هم نام و هم کنيه رسول خدا(صلى االله عليه وآله) است. زمين براى او در نورديده مى شود و هر سختى براى او رام مى شود. به شمار اهل بدر ٣١٣ تن از ياران او از سراسر جهان در آنار او حضور خواهند يافت و خداى ـ عزّوجلّ ـ در اين باره مى فرمايد: «هر جا که باشيد، خداوند همگى شما را باز مى آورد، در حقيقت خدا بر همه چيز تواناست» .١٤٨ /بقره .هر گاه اين شمار از مخلصان فراهم آمدند، خدا امر او را آشكار خواهد نمود و چون ياران او به ده هزار تن رسد، به فرمان خدا قيام خواهد آرد و همچنان دشمنان خدا را خواهد آشت تا خداى ـ عزّوجلّ ـ راضى شود. (.٤٨٢ـ٤٨١ احتجاج)
در سال ١٩٥ ق. با مأمون عباسى به عنوان خليفه بيعت شد و در همين سال بود که امام جواد(عليه السلام) ديده به جهان گشود. اين مولود خجسته هفت سال در کنار پدر بزرگوارش امام رضا(عليه السلام) زندگى کرد. وى در اين دوره شاهد بيعت با امام رضا(عليه السلام) به عنوان وليعهد بود و حوادثى را که همزمان با اين بيعت و پس از آن چهره نمود و نيز حادثه جانگداز شهادت پدرش را به دست مأمون با تمام وجود لمس کرد و با آن ها زيست.
پس از آن که امام رضا(عليه السلام) به شهادت رسيد، انگشت اتهام، مأمون را نشان مى داد و مردم او را قاتل امام مى دانستند. همين امر باعث شد تا امام جواد(عليه السلام) از نيرنگ و توطئه مأمون در امان باشد، اما مأمون همچنان براى درهم شكستن شخصيت امام جواد(عليه السلام) و کاستن از جايگاه والاى او در دل ها از هيچ کوششى فروگذار نمى کرد. امام جواد(عليه السلام) در برابر تمام تلاش هاى سرکوب گرانه مأمون ايستاد تا روش و مكتب اهل بيت(عليهم السلام) را اعتلا بخشيده، عقيده شيعيان را در مسأله امامت و
رهبرى و دستاوردهاى سياسى ـ اجتماعى آن ها را قوام و استحكام بخشد.
در سال ٢١٨ ق. روزگار مأمون به سرآمد و برادرش معتصم عباسى بر تخت خلافت نشست و تا سال ٢٢٧ ق. قدرت را در دست داشت. او امام جواد(عليه السلام) را کاملا زير نظر داشت و از فعاليت اجتماعى و سياسى آن حضرت جلوگيرى مى کرد و سرانجام در سال ٢٢٠ ق. به وسيله برادرزاده اش ام الفضل که مأمون او را به کابين امام جواد(عليه السلام)در آورده بود، به زهر کين مسموم کرد. از اين ازدواج فرزندى حاصل نشد. بدين ترتيب، معتصم عباسى، نماد خط هاشمىِ اهل بيت(عليهم السلام) و متولى آن، يعنى امام ابوجعفر، محمد جواد(عليه السلام) را از ميان برداشت تا آن سان که مى خواهد با احكام اسلام و مفاهيم رسالت و امامت به بازى بپردازد.
منبع : کتاب جوادالائمه /سید منذر حکیم/ ص56
3 -آگاهی سیاسی
عنصر سـوم، آگاهـی سیاسـی اسـت. آگاهی سیاسـی بـه مثابهپی چشـمی اسـت کـه اگـر نداشـته باشـیم، آن دو عنصـر دیگـر در حرکت به مـا کمـک نخواهنـد کـرد.
باید سـه عنصـر اصلـی قاعـده را حفظ کـرد. البتـه حوزه ی علمیـه بایـد یکپارچه باشـد و از برخی تشـنجات کـه در گوشـه و کنار وجـود دارد، بـری و برکنـار بمانـد.
حوزه ی علمیـه، جایـگاه قداسـت و پاکـی اسـت.در درجـه ی اول، بـه حـوزه ی علمیـه ی قـم، و در درجـه ی بعد، بـه دیگر حوزه های علمیـه امید زیادی اسـت. شـما کـه حرکت میکنیـد، دنیـا متوجه میشـود عده یـی از طلاب و فضال از قم بـه تهـران میآیند. ایـن، نقـش تعیین کننده و بسـیار بـزرگ حـوزه را نشـان میدهد. مـن همان ایمان گذشـته را نسـبت به حـوزه دارم و معتقـدم بایـد کیفیت حـوزه از آنچـه که هسـت، بهتر شـود و هرچـه کیفیـت آن بالاتر رود، بـاز هم جـا دارد و زیاد نیسـت. بایـد ان َّ شـاءالله در آینـده بـزرگان و فضالی حـوزه بـرای ایجاد نظـم و ترتیب شایسـته ی این مـکان مقـدس کمک کننـد، تا درسـی کـه طلاب میآموزند، هـدر نـرود و هـر صفحـه کتابی که میخواننـد، بیجا نباشـد.
منبع : کتاب حوزه و روحانیت در کلام حضرت آیت الله خامنه ای / ص10