آزادي به معني رها بودن از هر قيد و بند و عدم پايبندي به هيچ قاعده و قانون و ضابطهاي نيست. ممكن است در بينش غربي و غربگرايانه چنين مفهومي از آزادي ارائه شود، اما در بينش الهي اينگونه «آزادي» عين «اسارت» است.
اسارت در بند هوا و هوسها و شهوات حيواني، گرفتاري و محبوس ماندن در زندان نفس اماره و وسوسهگر است . آدمي كه تنها براي خوردن و خواب و شهوت خلق نشده تا آزادي او را در رابطه با اين گونه امور تفسير و توجيه كنيم، بلكه براي هدف و مقصدي بس عظيمتر از اينها كه همان «رسيدن به كمال مطلوب» است، پا به عرصه وجود نهاده است.
در بينش اسلامي، آزادي در رابطه با «قرب حق» كه همان كمال حقيقي آدمي است، معنا و مفهوم مييابد و آزادي حقيقي به معناي رها بودن از هر قيد و بندي است كه مانع پرواز آدمي در فضاي لايتناهي قرب حق است. حجاب از جمله آن قيود است.
در انديشه اسلامي، آزادي از هوا و هوسها و نفسپروري براي رسيدن به رضوان خداست؛ ولي در نگرش غربي ، آزادي از همه قيود و تعهدات، براي اشباع خواستههاي نفساني و شهوات است.(1 ) گفتهاند ، حجاب موجب سلب آزادي كه يك حق طبيعي بشر است، ميگردد. «نوعي توهين به حيثيت انساني زن به شمار ميرود… مجبور ساختن زن به اين كه حجاب داشته باشد، بياعتنايي به حق آزادي او واهانت و حيثيت انساني اوست و به عبارت ديگر، ظلم فاحش است به زن، عزت و كرامت انساني و حق آزادي زن؛(2 )
آيا واقعا حجاب مانع آزادي زنان است؟ آيا حجاب، آزادي زنان را محدود ميسازد؟ «آنچه باعث اين تصورات شده، تفسير غلط آزادي و كلمه حجاب است. بايد ديد كه منظور از آزادي براي آنها چيست و معناي كلمه حجاب از ديدگاه اسلام چه ميباشد تا بتوان درباره ممانعت حجاب و آزادي زن بحث كرد. تفسير غلط از آزادي باعث چنين تصوراتي شده است.
امروز از سوي محافل غربي و غربگرا، اينگونه به مردم القا ميشود كه آزادي به معناي ارضاي تمايلات، يا عدم التزام به قيود اخلاقي و اجتماعي است و آزادي زن در بينش و نگرش آنان، يعني اين كه به هر شكل بتوان لباس پوشيد، يا با هركس بتوان رابطه برقرار كرد، تا مناسبات خانوادگي و اجتماعي را به هر صورت كه مورد علاقه است، ترتيب داد. ولي بايد گفت كه آزادي را نميتوان به صورت «ارضاء تمايلات» تعبير نمود، زيرا همه تمايلات انسان، اساسي و ضروري نيستند.
تمايلات انساني نيز در حد اعتدال قابل ارضا هستند. ارضاي تمايلات نه موجب سعادت فرد است و نه خوشبختي انسان را در حيات جمعي تأمين ميكند. آري اگر ما آزادي را عبارت از ارضاء تمايلات بدانيم، در اين صورت بايد قبول كنيم، حجاب با آزادي به اين معنا ناسازگار است، ولي اين معنا از آزادي نه با شأن انسان سازگار است و نه قابل تحقق ميباشد. و چنان كه پيشتر گفته شد، مفهوم صحيح آزادي در ارتباط با «قرب حق» معنا ميشود. چه آزادي را، صرفا به معناي پيروي از عقل بدانيم و چه آن را در رابطه با تقوا، مورد توجه قرار دهيم. در هر دو صورت، حجاب نه تنها آزادي زن را محدود نميسازد بلكه براي زن شرايطي فراهم ميكند كه مورد تأييد عقل و با تقوا سازگارتر است.(3 )
در اين قسمت به معناي كلمه حجاب ميپردازيم . اين كلمه موجب انحراف اذهان عده زيادي از افراد گشته است؛ معناي لغوي حجاب كه در عصر ما اين كلمه براي پوشش زن معروف شده، چيست؟ «كلمه حجاب هم به معني پوشيدن است و هم به معني پرده و حاجب. بيشتر استعمالش به معني پرده است.
اين كلمه از آن جهت مفهومش پوشش ميدهد كه پرده، وسيله پوشش است، و شايد بتوان گفت كه به حسب اصل لغت، هر پوشش حجاب نيست؛ آن پوشش ، حجاب ناميده ميشود كه از طريق پشت پرده صورت گيرد. در قرآن كريم، در داستان سليمان، غروب خورشيد را اينطور توصيف ميكند: «حتي توارت بالحجاب»(4 ) يعني تا آنوقتي كه خورشيد در پشت پرده مخفي شد. استعمال كلمه حجاب در مورد پوشش زن يك اصطلاح نسبتا جديد است. در قديم، مخصوصا در اصطلاح فقها، كلمه «ستر» كه به معناي پوشش است، به كار رفته است. فقها، چه در كتاب الصلوه و چه در كتاب النكاح كه متعرض اين مطلب شدهاند كلمه ستر را به كار بردهاند. بهتر اين بود كه اين كلمه عوض نميشد و هميشه همان كلمه «پوشش» به كار برده ميشد. و همين امر موجب ميشود كه عده زيادي گمان كنند كه اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود.
زنداني كردن و حبس زن در اسلام مطرح نيست. در برخي از كشورهاي قديم مثل ايران قديم و هند چنين چيزي وجود داشته است، ولي در اسلام وجود ندارد. پوشش زن در اسلام اين است كه زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوهگري و خودنمايي نپردازد. آيات مربوط همين معني را ذكر ميكند و فتواي فقها هم مؤيد همين مطلب است.»(5 )
«فرق است بين زنداني كردن زن در خانه و بين موظف دانستن او به اين كه وقتي ميخواهد با مرد بيگانه مواجه شود، پوشيده باشد. در اسلام، محبوس ساختن و اسير كردن زن وجود ندارد. حجاب در اسلام يك وظيفه است؛ بر عهده زن نهاده شده كه در معاشرت و برخورد با مرد، بايد كيفيت خاصي در لباس پوشيدن مراعات كند. اين وظيفه نه از ناحيه مرد بر او تحميل شده است و نه چيزي است كه با حيثيت و كرامت او منافات داشته باشد و يا تجاوز به حقوق طبيعي او كه خداوند برايش خلق كرده است، محسوب ميشود.
اگر رعايت پارهاي مصالح اجتماعي، زن يا مرد را مقيد سازد كه در معاشرت روش خاصي را اتخاذ كنند و طوري راه بروند كه آرامش ديگران را بر هم نزنند و تعادل اخلاقي را از بين نبرند، چنين مطلبي «زنداني كردن» يا «بردگي» نميتوان ناميد، و آن را منافي حيثيت انساني اصل «آزادي» فرد نميتوان دانست. و نيز حجاب برخي دشواريها را به دنبال دارد كه اگر اصل آن براي سلامت و رشد انساني مفيد انگاشته شود، بايد آن را متحمل شد.»(6 )
كه البته در اين صورت نيز باحجاب در فعاليتها و رفت و آمدهاي خود، آزادترند، زيرا مردان بولهوس، اطمينان دارند كه اينها، طعمه و ملعبه نميشوند. و بنابراين، كمتر مزاحمتي براي آنها ايجاد ميكنند، اما زنان بيحجاب، آزادي كمتري دارند. زيرا در معرض ديد هستند و چشمهاي هرزه را به سوي فرد ميكشانند و هوسها را تحريك ميكنند و در نتيجه، مورد طمع گرگان شهوت ميشوند. زنان باحجاب، مظهر عفاف شناخته شدهاند و لذا در خانه و خارج خانه، مزاحمتي ندارند و آزادند، دنبال كارها ومسئوليتهاي خويش هستند. قرآن مجيد ميفرمايد: «يَا أَيُّهَا الْنَّبِيُّ قُلْ لاِءَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنَي أَن يُعْرَفْنَ فَلاَ يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُوراً رَّحِيماً»(7 )«اي پيغمبر (گرامي ) با زنان و دختران و زنان مؤمنان بگو كه خويشتن را به چادر بپوشانند كه اين كار براي اين كه آنها(به عفت و حريت ) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت(هوسرانان ) آزار نكشند بسيار بهتر و خدا (در حق خلق ) آمرزنده و مهربان است.» گفته اند سبب نزول آيه فوق اين بوده است : زنها به مسجد ميرفتند و پشت سر پيامبر نماز ميخوانند. شبها كه از نماز مغرب و عشاء باز ميگشتند، جوانها سر راه آنها مينشستند و مزاحم آنها ميشدند. از اين رو، آيه فوق نازل گرديد.(8 )
1. زيور عفاف، ستار هدايتخواه، ص 29.
2. مسئله حجاب، مرتضي مطهري، ص 100.
3. زيور عفاف، ستار هدايتخواه، ص 216.
4. سوره ص، آيه 32 .
5. مسئله حجاب،مرتضي مطهري، ص 79-78.
6. آسيبشناسي حجاب، مهدي مهريزي، ص 71.
7 .سوره احزاب، آيه 59. 47 8. حجاب و آزادي، (مجموعه سخنرانيهاي كنفرانس زن، ) ص 58-57.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : زنی که برای حفظ غیرت ، استقامت ورزید و برای خدا وظیفه خود را به خوبی انجام داد ، خداوند پاداش شهید را به او خواهد داد . ( نوادر راوندی ، ص 37 / بحار ، جلد 103 ، ص 250 )
فرازهایی از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در اولین سخنرانی بعداز شب های قدر سال 95 :
شروع سال جدید به معنای واقعی کلمه 24اُم ماه رمضان است/
مقدراتمان تغییر کرده و در مرحلۀ جدیدی قرار گرفتهایم سال جدید به معنای واقعی کلمه-نه در فرهنگ عربی یا ایرانی- از روز بیست و سوم یا بیست و چهارم ماه مبارک رمضان شروع میشود؛ چون ارزاق تقسیم شده است و ما در مرحلۀ جدیدی از زندگی قرار گرفتهایم، مقدرات ما در جهات مختلف معین شدهاند و اینکه میگویند «روز از نو، روزی از نو» به همین ایام بعد از شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان مربوط میشود.
احساس آغاز سال، اصلش باید در این زمان در دل انسان قرار بگیرد.
بله؛ از نظر طبیعت، آغاز بهار آغاز سال محسوب میشود اما قبل و بعد از بهار، در مقدرات ما تغییری پدید نمیآید. برخی نیز ممکن است آغاز سال خود را به احترام میلاد حضرت مسیح(ع)، یک روزی در سال قرار دهند، ولی در این روز، ماهیتاً آغازی اتفاق نیفتاده است، بلکه این بنا و قراردادی است که گذاشتهاند.
بعد از شب بیست و سوم ماه رمضان، مقدرات ما فرق کرده، زندگی ما متفاوت شده، تصمیمات جدیدی برای زندگی ما گرفته شده و بودجۀ جدید بسته شده است، همۀ اینها از روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان است. نیازی نیست که آدم حتماً سال جدید خودش را جشن بگیرد، ولی همین احساس تازه بودن سال، به انسان تازگی میدهد، به تصمیمات انسان قدرت میدهد و انسان با یک انگیزۀ بیشتری سعی میکند زندگی خودش را تحت تأثیر قرار دهد و برنامههایی برای خودش بریزد.
24 رمضان بهترین وقت برای تنظیم و شروع برنامههای یکساله است/
در آغاز سال جدید، برنامۀ سبک یکسالهای اضافه کنید در روایات ما هست که هر کسی میخواهد یک برنامهای در زندگی خودش قرار دهد، یا یک رفتاری را برای خودش برنامهریزی کند تا تغییری در خودش ایجاد کند، اجرای این برنامه یک سال باید طول بکشد تا اثر بگذارد(امام صادق(ع): مَنْ عَمِلَ عَمَلًا مِنْ أَعْمَالِ الْخَیْرِ فَلْیَدُمْ عَلَیْهِ سَنَةً وَ لَا یَقْطَعْهُ دُونَهَا؛دعائم الاسلام/1/214) (إِیَّاکَ أَنْ تَفْرِضَ عَلَى نَفْسِکَ فَرِیضَةً فَتُفَارِقَهَا اثْنَیْ عَشَرَ هِلَالا؛کافی/2/83) (إِذَا کَانَ الرَّجُلُ عَلَى عَمَلٍ فَلْیَدُمْ عَلَیْهِ سَنَةً ثُمَّ یَتَحَوَّلُ عَنْهُ إِنْ شَاءَ إِلَى غَیْرِهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ یَکُونُ فِیهَا فِی عَامِهِ ذَلِکَ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَکُون؛ کافی/2/82) ( امام باقر(ع): مَا مِنْ شَیْءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ عَمَلٍ یُدَاوَمُ عَلَیْهِ وَ إِنْ قَلَّ؛ کافی/2/ 82) کسانی که میخواهند برای برنامههای یکسالۀ خودشان تصمیم بگیرند، بهترین روز برای شروع این برنامه، همین روز 24اُم ماه رمضان است. مثلاً ممکن است کسی برای خودش برنامهریزی کند و بگوید: «من از امروز تصمیم میگیرم، دعای عهد بخوانم» یا «دعای اللهم کن لولیک» را بعد از هر نماز بخوانم، یا لااقل روزی یکبار بعد از یکی از نمازها، بخوانم. یا اگر قبلاً نوافل نمیخواندم، تصمیم بگیرم که لااقل نافلۀ نماز عشاء(دو رکعت نشسته) را بخوانم، یا نماز غفیله را بخوانم. یا سورۀ «یس» بخوانم و به حضرت زهرا(س) یا به گذشتگان و ذویالحقوق، هدیه کنم، یا هر شب قبل از خواب، سورۀ واقعه بخوانم که برای افزایش رزق و روزی خیلی مؤثر است، یا تصمیم بگیرم که بینالطلوعین، دیگر نخوابم.
اینها برنامههایی است که انسان میتواند بهصورت روزانه برای خودش تنظیم کند. البته بنده اینها را به عنوان نمونه ذکر کردم و منظورم این نیست که همۀ اینها را با هم اجرا کنید! چون وقتی که برنامهای حجیم و سنگین شود، از قبل معلوم است که نمیشود آن برنامه را اجرا کرد. و اگر برنامۀ انسان شکست بخورد، این شکست اثر بدی دارد. از اول سنگ بزرگ برنداریم که علامت نزدن است! یادمان باشد که در آغاز سال جدید زندگی خودتان هستید و خوب است یک برنامۀ کم(سبک) برای خودتان قرار دهید، ولی لااقل یکسال بهطور مداوم آن را انجام دهید.
بهترین وقت برای تنظیم برنامههای یکساله، الان است. کمرنگ کردن عبادت بعد از شبهای قدر یک رفتار عامیانه است/
بعد از شبهای قدر باید بیشتر از قبل عبادت کنیم بعد از شبهای قدر، خیلیها دیگر زیاد به عبادت نمیپردازند؛ این هم یک رفتار عامیانه است.
اتفاقاً ما بعد از شبهای قدر، باید بیشتر از قبل به عبادت بپردازیم. چون ممکن است که ما در شبهای قدر، مقدراتی داشته باشیم(از جمله در رزق و روزی، موفقیتهای تحصیلی و کاری، موفقیتها در عرصۀ اجتماعی و…) که بنا شده است اینها را به ما بدهند، اما برخی از مقدرات ما منوط به عبادت و تقوا و توبه و استغفار است. لذا شما فردای شب قدر، باز هم باید برنامۀ توبه و عبادت را داشته باشید. اصلاً در روایات ما این نیامده است که «بعد از شب قدر، یک مدت عبادت تعطیل است!»
لذا شب قدر را هم در آخرین روز ماه رمضان نگذاشتهاند که بعدش تعطیل کنیم و برویم دنبال کارهای دیگر!
بعد از شبهای قدر، این یکهفتۀ پایانی ماه مبارک رمضان بهترین هفتۀ عمرتان است: چون اولاً شما بچۀ پاک، نورانی و باصفایی شدهای و مورد عنایت خدا قرار گرفتهای. ثانیاً هر چیزی را که برایت مقدر کردهاند و آن را مشروط به خوبیِ تو کردهاند،
تو راحت میتوانی خوب باشی و بهترین کارهای خوب را انجام دهی تا شایستگی دریافت آنها را پیدا کنی. پس این کارهای خوب را انجام بده و همۀ آن چیزهایی که بهصورت مشروط برایت مقدر شده بود را از آنِ خودت کن! لذا از این جهت هم این هفته خیلی پربرکت است. ثالثاً هنوز ماه مبارک رمضان تمام نشده و هنوز هم نفس کشیدن در این ماه ثواب دارد، و هر یک آیۀ قرآن هنوز هم یک ختم قرآن محسوب میشود، پس هر کسی که تا حالا به قرآن نپرداخته است، از الان به بعد شروع کند، اثرش خیلی هم بیشتر از دو دهۀ قبل است؛ چون پاکتر و باصفاتر شدهای، و شب قدر هم آقا و مولایمان ما را دعا کرده است.
رسول خدا(ص) در دهۀ آخر ماه مبارک رمضان طوری به عبادت میپرداختند که تقریباً استراحتگاه خودشان را در مسجد قرار میدادند و شبانهروز در مسجد بودند. اساساً رسم اعتکاف، اصلش به همین دهۀ آخر ماه رمضان مربوط میشود.
عواملی که موجب میشود از هفتۀ آخر ماه رمضان، خوب بهره نبریم
1. «عجب» و احساس «سیری» و «اشباع»/چند عامل موجب میشود که انسان از این ایام خاص(شبهای بعد از شبهای قدر) خوب بهره نبرد. یکی غرور و عُجب عبادت است که انسان فکر میکند خیلی درِ خانۀ خدا مایه گذاشته است! لذا یک احساس سیری و اشباع شدن دارد. این عُجب است و عُجب هم موجب حبط عمل میشود.
2. عدم تحمل سطح معنوی بالا/یکی دیگر از عواملی که موجب میشود انسان بعد از شبهای قدر، عبادت نکند، این است که گاهی انسان در شبهای قدر، یکمقدار سطحش بالا میرود ولی چون شایستگی لازم(برای این سطح بالا) را ندارد، یک مدتی را به غفلت میگذراند تا سطحش دوباره پایین بیاید. انگار به گروه خونیاش نمیخورَد که زیاد آدم خوبی بشود، لذا میخواهد سطح خودش را پایینتر بیاورد! و این هم اتفاق خیلی غمانگیزی است.
3. یأس از خدا/ گاهی از اوقات هم ممکن است انسان از پروردگارش مأیوس شده باشد و پیش خودش بگوید: «اگر شب قدر مرا نبخشیده باشند، الان هم نمیبخشند!» در حالی که باید دقت کنیم که خیلی از اوقات، در شب قدر، آدم را بهصورت مشروط میبخشند و اگر بعد از شب قدر، پیگیری کنید، این بخشش برای شما تثبیت میشود. باید رفتارهای ما بعد از شب قدر، با رفتارهای قبل از شب قدر متفاوت باشد این چند شب باقیمانده از ماه مبارک رمضان را خیلی باید قدر بدانیم.
در فرهنگ ما خصوصاً در بین مذهبیهای ما، باید رفتارهای ما بعد از شب قدر، با رفتارهای قبل از شب قدر متفاوت باشد. هیچوقت نباید از پروردگار عالم مأیوس شویم، بلکه باید امید خودمان را افزایش دهیم. من که شب قدر را پشت سر گذاشتهام، اگر در این شبهای بعد از شب قدر، دلم برای عبادت تنگ نشود، خیلی جای تعجب دارد. معلوم میشود که زیاد هم نباید به گذشتهام امیدوار باشم! اگر شب قدر عبادتِ کسی مقبول شده باشد، بلافاصله فردا شب، دلش برای عبادت تنگ میشود، دلش برای عبادت بیشتر، برای تعقیبات، برای قرآن خواندن تنگ میشود. و ما باید این اثر را بعد از شب قدر در خودمان ببینیم و آن را تمنا کنیم.
چه کسی مزۀ عید فطر را بهتر خواهد چشید؟
/ بعد از شبهای قدر، برای عبادت سنگتمام بگذارید اگر ما بعد از شبهای قدر، لحظات خودمان را به غفلت سپری کنیم، شیطان آنقدر خوشحال میشود که حدّ و حساب ندارد؛ همان شیطانی که الان هنوز دستهایش بسته است و نمیتواند ما را وسوسه کند، اما وقتی میبیند که ما خودمان برای خودمان شیطان شدهایم و تمام آن وسوسههایی که او نمیتواند برای ما انجام دهد، خودمان انجام میدهیم و خودمان را به خرابی میکشانیم. اگر کسی بعد از شبهای قدر، برای عبادت سنگتمام بگذارد، حقانیت این سخنان را لمس خواهد کرد و تجربه خواهد کرد. و خواهد دید که ماه رمضانش واقعاً یک ماه رمضان متفاوتی شده است؛ آن هم فقط با سنگ تمام گذاشتن برای عبادت در شبهای بعد از شب قدر! به همین سادگی! پس بیایید در هفتهای که نورانیترین هفتۀ عمرمان است کم نگذاریم تا به شب عید فطر برسیم که این شب باعظمت هم یک فوقالعادگی خاصی دارد و- طبق برخی از روایات- عنایت و رحمت حضرت حق، از کل ماه رمضان هم بیشتر است.
واقعاً عید فطر به کسی که این هفتۀ آخر را گرامی داشته است، بهتر خوش میگذرد و او مزۀ عید فطر را بهتر خواهد چشید.
برگرفته از سایت آوینی
ارزش علم و معرفت از زبان شهيد چمران:
ای خدا ، من باید از نظر علم از همه برتر باشم، تا مبادا که دشمنان مرا از این راه طعنه زنند. باید به آن سنگدلانی که علم را بهانه کرده و به دیگران فخر میفروشند، ثابت کنم که خاک پای من هم نخواهند شد. باید همه آن تیره دلان مغرور و متکبر را به زانو در آورم، آنگاه خود خاضع ترین و افتاده ترین مرد روی زمین باشم. ای خدای بزرگ آنها که از تو میخواهم ، چیزهایی است که فقط میخواهم در راه تو به کار اندازم و تو خوب میدانی که استعداد آنرا داشتهام. از تو میخواهم مرا توفیق دهی که کارهایم ثمر بخش شود و در مقابل خسان سر افکنده نشوم.
برگرفته از سایت شهید آوینی