کاروان اهل بیت به سرپرستی امام زین العابدین علیه السلام پس از واقعه کربلا و اسارت، سرانجام به سوی مدینه حرکت کردند. نزدیک مدینه مردم شهر گریه کنان و ناله زنان به استقبال کاروان آمدند. فضا یکباره غرق شیون و ناله شد. امام زین العابدین علیه السلام با اشاره دست مردم را ساکت کردند. آن گاه لب به سخن گشودند و فرمود: «سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است. مهربان، فرمانروای روز جزا و خالق همه موجودات است. خداوندی که از ادراک عقل ها دور و در عین حال نزدکی، و رازهای نهان نزد اوآشکار است. ما در برابر گرفتاری روزگار، دردهای جانسوز، مصیبت های دلخراش و حوادث تلخ و دردناک خدا را سپاس می گوییم. ای مردم، خداوند، که سپاس او می گوییم، ما را به مصیبت های بزرگ و سهمگین و ضربه بزرگی که بر پیکر اسلام وارد شد، آزمایش کرد».
ه. پایبندی به احکام و ارزش ها: ویژگی دیگر اصحاب امام حسین علیه السلام، پاسداری از احکام الهی و پافشاری بر ارزش های اصیل دینی است. همانگونه که، خود امام حسین علیه السلام حتی در بحبوحه جنگ به محض این که متوجه می شوند وقت نماز است، دست از جنگ برداشته مشغول نماز می شوند. خوهر بزرگوارشان حضرت زینب علیها السلام نیز با شهادت حضرت علیه السلام، علی رغم، تحمل آن همه مصائب حتی در شب یازدهم عاشورا نماز شب خود را ترک نمی کنند و طبق معمول پس از نماز شب به راز و نیاز و مناجات با پروردگار مشغول می شوند. همان طور که بعضی مورخین ذکر کرده اند شخصی به نام سهل به سعد نقل می کند که هنگام ورود کاروان اسرای کربلا به شام، در کنار دروازه دمشق بودم که دیدم مردم به جشن و پایکوبی مشغولند. از دیدن این صحنه و وضع نامناسب اهل بیت علیهم السلام امام حسین علیه السلام بسیار متاثر شدم. در فرصتی که به دست آمد خودم را به کنار محمل حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام رساندم. خودم را به آن بانوی بزرگوار معرفی کردم. عرض کردم: بانوی من از شیعیان پدر بزرگوار تو هستم اگر کاری داشته باشید حاضرم آن را انجام دهم.
سهل بن سعد می گوید: حضرت سکینه به محض شنیدن این سخن به من فرمودند: به نیزه داری که این سر مبارک را با خود حمل می کند بگو کمی جلوتر حرکت کند بلکه مردم مشغول تماشای سر بشوند و در نتیجه از نگاه کردن به سر و صورت حرم رسول خداصلی الله علیه وآله خودداری کنند. (12)
از این حکایت به خوبی روشن می شود که علی رغم تحمل داغ پدر و برادران و عموها و… بی احترامی های سربازان بی رحم یزید، در چنان شرایطی نیز لحظه ای از حجاب این حکم ارزشمند اسلامی غافل نبوده است. در حد توان تلاش کرده است تا از آن پاسداری نموده و از به خطر افتادن آن جلوگیری به عمل آورد.
علاوه بر موارد مذکور، صبر و استقامت، شجاعت و شهامت، ایثار و فداکاری، عفو و بخشش، آزادگی و عزت نفس و اخلاص و رافت و. .. بخشی دیگر اوصاف جوانان عاشوراست.
امید که با تامل در اوصاف جوانان عاشورایی، آنان را الگوی زندگی خویش قرار دهیم.
12.- بحارالانوار، ج 45، ص 127.
گرچه در کارنامه حیات اجتماعی بشر، حماسه های بسیار بزرگی در طول تاریخ به ثبت رسیده است، اما به اعتراف بسیاری از صاحب نظران، هیچ یک از رخدادهای تاریخی قابل مقایسه با حماسه عاشورای امام حسین علیه السلام نیست. درباره علل امتیاز این نهضت از سایر قیام های آزادی بخش، دیدگاه های مختلفی وجود دارد. به یک اعتبار، استثنایی بودن این قیام در سه امر اساسی وجه امتیاز این قیام است:
رهبری قیام; اهداف و انگیزه های قیام; پیروان رهبری.
روشن است که پرداختن به این سه ویژگی نه کار آسانی است و نه در این مجال ممکن. هدف این نوشته آن است که به برخی از ویژگی های جوانانی که تا آخرین قطره خون خویش از رهبری و اهداف والای این نهضت دفاع کردند، اشاره شود. بدان امید که این کار در حد خود به آشنایی بیش تر نسل جوان جامعه اسلامی با اسوه و الگوهای جاودان نهضت عظیم عاشورا کمک کند و زمینه تاسی و تبعیت از ایشان را فراهم سازد.
همان گونه که در تمام حرکت های بزرگ اصلاح طلبانه و انقلاب های رهایی بخش حساس ترین مسؤولیت ها بر عهده نیروهای توانمند جوان قرار داده می شود، در نهضت عاشورا نیز از همان ابتدا مهم ترین و سرنوشت سازترین نقش ها را نیروهای جوان عهده دار بودند، موفقیت در انجام تک تک این مسؤولیت های خطیر جز از طریق آراسته بودن به فضیلت های والای انسانی و الهی امکان پذیر نمی باشد. در این جا به برخی از کمالاتی که جوانان عاشورا به دلیل آراستگی به آن ها توانستند در ایفای وظایف خود موفق باشند اشاره می گردد:
الف. ایمان راسخ: جوانان پاکباز عاشورا به دلیل پرورش در دامن خانواده های مؤمن و پرهیزکار، به کامل ترین مراحل ایمان ست یافته بودند. به گونه ای که جز به اعتلای حق و حاکمیت احکام الهی به چیز دیگری نمی اندیشیدند و حتی با اشتیاق تمام در این راه آماده شهادت بودند.
وقتی امام حسین علیه السلام در مسیر کربلا در منزل «قصر بنی مقاتل » به دنبال خوابی که دیده بودند جمله “انالله و انا الیه راجعون” را بر زبان آوردند. فرزند بزرگوارشان علی اکبرعلیه السلام از آن حضرت علت این امر را سؤال کردند. حضرت فرمودند: در خواب دیدم سواری می گوید: این کاروان به سوی مرگ می رود.
علی اکبر در پاسخ به پدر عرض کرد: پدر جان مگر ما بر حق نیستیم؟ امام علیه السلام فرمودند: چرا! آنگاه علی اکبر فرمود: در این صورت ما باکی از مرگ در راه حق نداریم. (1)
در شب عاشورا نیز وقتی امام حسین علیه السلام به اصحاب خود مژده شهادت در راه خدا می دادند، ناگهان حضرت قاسم، فرزند امام مجتبی علیه السلام رو امام کرده فرمودند: عموجان! آیا این فیض بزرگ شامل حال من نیز خواهد شد؟! امام حسین علیه السلام در حالی که سخت تحت تاثیر برادرزاده مهربان قرار گرفته بود، از او پرسیدند: پسرم مرگ در کام تو چه طعمی دارد؟ عرض کرد: مرگ در راه حق برای من شیرین تر از عسل است! آن گاه امام علیه السلام فرمودند: آری به خدا سوگند تو نیز یکی از کسانی خواهی بود که فردا به فیض عظیم شهادت نائل می آیی. وی از شنیدن این خبر بسیار خوشحال گشت. (2)
بدیهی است این گونه از خود گذشتگی حکایت والای یقین و ایمان دارد. لذا وقتی علی اکبر به عنوان اولین شهید از بنی هاشم عازم میدان شدند، در توصیف ویژگی های اخلاقی و کمالات بلند الهی او فرمودند: پروردگارا شاهد باش که به مبارزه این مردم ستمگر جوانی را، که شبیه ترین مردم از نظر خلقت و اخلاق و گفتار به رسول تو بود، فرستادیم و ما هرگاه اشتیاق دیدار پیامبرت را پیدا می کردیم به چهره او نگاه می کردیم. (3)
ب. بصیرت: در دوران حاکمیت حکومت اموی، به دلیل تبلیغات زهراگین علیه خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله، تشخیص حقانیت امام حسین علیه السلام کار آسانی نبود و حتی بسیاری از سیاستمداران بزرگ تحت تاثیر وضع حاکم، قیام آن حضرت را مورد انتقاد قرار می دادند و افراد به اصطلاح، خیرخواه، به امام علیه السلام توصیه می کردند که دست از مخالفت با یزید برداشته با او به گونه ای مصالحه کنند! در چنین موقعیتی عده ای از جوانان با بصیرت به ضرورت قیام امام حسین علیه السلام پی برده و با تمام وجود به حمایت از او پرداختند و لحظه ای در این راه به خود تردیدی راه ندادند. امام صادق علیه السلام در یک مورد وقتی به توصیف صفات و فضیلت بی نظیر فرمانده و پرچمدار لشکریان امام حسین می پردازد، می فرمایند: خدا رحمت کند عموی ما عباس را او از بصیرت و ژرف بینی بسیار نافذ و ایمان بسیار استوار برخوردار بود. به همراه اباعبدالله به جهاد پرداخت و در نهایت هم به فیض شهادت نایل آمد. (4) در جایی دیگر، در این باره در زیارتنامه آن حضرت می خوانیم: گواهی می دهم که تو در امر دین و اعتقادات هیچ گونه سستی از خود نشان ندادی و از روی علم و آگاهی و بصیرت کامل به انجام وظیفه پرداختی و به شایسته ترین انسان اقتدا کردی و در این مسیر به شهادت رسیدی. (5)
به برکت همین بینش ژرف و بصیرت کامل بود که دشمن از هر راه وارد شد تا بلکه طریقی او را از امام حسین علیه السلام جدا سازد تا بدین ترتیب، ضربه سهمگین از درون نیروهای خودی به لشکریان جبهه حق وارد سازد که هرگز موفق نشد.
1. اعیان الشیعة، ج 8، ص 206
2. مدینة المعاجز، ص 261
3. بحارالانوار، ج 45، ص 43
4. اعیان الشیعه، ج 7، ص 430
5. بحارالانوار، ج 101، ص277
هر مقدار علاقه و محبت انسان به شخصی بیشتر باشد، اشتیاق بیشتری دارد که همیشه یاد و خاطرات او زنده بماند؛ بنابراین طبیعی است که انسان نام پدرش را بر فرزندانش بگذارد تا علاوه بر ابراز کردن شدت علاقۀ خود به پدر، نام او را در خاطرهها زنده نگه دارد. بهویژه اگر پدر، پدری مانند امام علی (ع) باشد. روایت زیر بیانگر شدت علاقۀ امام حسین (ع) به امیر مؤمنان (ع) است:
معاویه، مروان بن حکم را کارگزار و فرماندار مدینه قرار داد و به وى دستور داد براى جوانان مدینه جایزهاى بپردازد. مروان این کار را کرد. حضرت امام سجاد (ع) میفرماید: «هنگامیکه من نزد مروان رفتم:
گفت: نام تو چیست؟
گفتم: على بن الحسین
گفت: نام برادرت چیست؟
گفتم: على. مروان
گفت: چه خبر است! على على؟ به چه جهت پدرت نام همۀ فرزندان خود را على میگذارد! سپس جایزهاى به من داد و من نزد پدرم بازگشتم و جریان را برای ایشان شرح دادم. پدرم فرمود: واى بر پسر زن کبود چشم دباغ باد! اگر براى من صد پسر متولد شود دوست دارم نام آنان را على بگذارم.»
منبع:کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علیاکبر، آخوندی، محمد، ج ۶، ص ۱۹، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
رهبر انقلاب صبح امروز در دیدار نخبگان جوان: دلیل اصلی تاکید بر لزوم قدر دانستن نخبگان جوان، تقویت باور “ما میتوانیم” در جامعه است. در دوران قاجار و پهلوی، ژن نمی توانیم و وابستگی به مردم تزریق شد. انقلاب اسلامی روحیه ی ما میتوانیم را در مقابل روحیه ی وابستگی زنده کرد. امروز عوامل دشمن در حال باز تولید فرهنگ وابستگی هستند . جهانی شدن و پیوستن به خانواده جهانی، نمونه ای از باز تولید فرهنگ وابستگی است.
__________________________________________
حرکت نهضت علمی با نتایج خوبی همراه شده اما با موانعی روبروست که باید آن ها را شناخت و علاج کرد. کارشکنی های دشمنان از جمله این موانع است. عده ای تا کلمه دشمن تکرار میشود، ناراحت میشوند اما این هشدار، همچون تکرار کلمه شیطان در قرآن، با هدف ایجاد هوشیاری است و در واقع، شناخت توطئه است نه توهم توطئه.
_______________________________________
جهان نیازمند حرفی نو در مسائل بشری و بین المللی است. رقابت های انتخاباتی در امریکا و موضوعات مطرح میان دو کاندیدا، نمونه ای از نتایج نبود معنویت و ایمان است. در هفته های آینده، یکی از این دو کاندیدا که حرف ها و وضعیت آن ها را میبینید، رئیس جمهور کشوری خواهد شد که دارای بیشترین قدرت و ثروت و سلاح اتمی و بزرگترین رسانه های دنیاست.
_______________________________________
سرعت پیشرفت علمی ایران در مقطعی ۱۳برابر متوسط جهان شد. این سرعت به هیچ وجه نباید کاهش یابد، زیرا دچار عقب ماندگی های علمی فراوان هستیم.
برخی مسئولان درباره ی کاهش پیشرفت علمی میگویند. جایگاه علمی ایران پایین نیامده اما متوجه باشیم که قرار بود جایگاه علمی ایران بالاتر برود نه اینکه صرفا پایین نیاید.
منبع: سایت آیت الله خامنه ای