تعداد امامزادگان شایسته تعظیم و تجلیل در «دار الایمان قم »که بر فراز قبور مطهرشان گنبد و سایبان هست به چهارصد نفرمی رسد.
در میان این چهار صد اختر تابناکی که در آسمان قم نورافشانی می کنند، ماه تابانی که همه آنها را تحت الشعاع انوار درخشان خود قرار داده، تربت پاک شفیعه محشر، کریمه اهل بیت پیغمبر(علیهم السلام)، دخت گرامی موسی بن جعفر، حضرت معصومه(س) می باشد.
پژوهشگر معاصر، علامه بزرگوار، حاج محمدتقی ت ستری، مولف قاموس الرجال می نویسد: «درمیان فرزندان امام کاظم(ع) با آن همه کثرتشان بعد از امام رضا(ع)، کسی همسنگ حضرت معصومه(س) نمی باشد. » محدث گرانقدرحاج شیخ عباس قمی به هنگام بحث از دختران حضرت موسی بن جعفر(ع)، می نویسد: «برحسب آنچه به مارسیده، افضل آنها سیده جلیله معظمه، فاطمه بنت امام موسی(ع)، معروف به حضرت معصومه(س) است.» بررسی شخصیت برجسته و فضایل گسترده حضرت معصومه(س) در این صفحات نمی گنجد. در این نوشته به برخی از ویژگیهای آن خاتون دوسرااشاره می کنیم:
1- شفاعت گسترده
بالاترین جایگاه شفاعت، از آن رسول گرامی اسلام است که در قرآن کریم از آن به «مقام محمود» تعبیر شده است. و گستردگی آن باجمله بلند: (ولسوف یعطیک ربک فترضی) بیان گردیده است. همانا دو تن ازبانوان خاندان رسول مکرم شفاعت گسترده ای دارند که بسیار وسیع و جهان شمول است و می تواند همه اهالی محشر را فراگیرد:
1- خاتون محشر، صدیقه اطهر، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها.
2- شفیعه روزجزا، حضرت فاطمه معصومه(س).
در مورد شفاعت گسترده حضرت زهرا سلام الله علیها همین بس که شفاعت، مهریه آن حضرت است و به هنگام ازدواج پیک وحی طاقه ابریشمی از جانب پروردگار آورد که در آن، جمله «خداوند مهریه فاطمه زهرا را شفاعت گنهکاران از امت محمد(ص) قرار داد.» باکلک تقدیر نقش بسته بود.
این حدیث از طریق اهل سنت نیز آمده است.
بعد از فاطمه زهرا سلام الله علیها از جهت گستردگی شفاعت،هیچ کس و حد اقل هیچ بانویی به شفیعه محشر، حضرت معصومه دخت موسی بن جعفر سلام الله علیها نمی رسد، که امام به حق ناطق، حضرت جعفر صادق(ع) در این رابطه می فرماید: «تدخل بشفاعتها شیعتناالجنه باجمعهم »: «با شفاعت او همه شیعیان ما وارد بهشت می شوند.»
2- عصمت
بر اساس روایتی که مرحوم سپهر در «ناسخ » از امام رضا(ع)روایت کرده، لقب «معصومه » را به حضرت معصومه، امام هشتم اعطا کرده اند. طبق این روایت امام رضا(ع) فرمود: «من زار المعصومه بقم کمن زارنی » «هرکس حضرت معصومه را درقم زیارت کند، همانند کسی است که مرا زیارت کرده باشد.» این روایت را مرحوم محلاتی نیز به همین تعبیر نقل کرده است.با توجه به این که عصمت به چهارده معصوم(علیهم السلام) منحصرنیست، بلکه همه پیامبران، امامان و فرشتگان معصوم هستند.و علت اشتهار حضرت رسول اکرم، فاطمه زهرا و امامان(علیهم السلام) به «چهارده معصوم » آن است که آنها علاوه بر مصونیت ازگناهان صغیره و کبیره، از «ترک اولی » نیز که منافات با عصمت ندارد، پاک و مبرا بودند.
مرحوم مقرم در کتابهای ارزشمند: «العباس » و «علی الاکبر» دلائل عصمت حضرت ابوالفضل و حضرت علی اکبر(علیهماالسلام) را بر شمرده است. و مرحوم نقدی در کتاب «زینب الکبری » از عصمت حضرت زینب سلام الله علیها سخن گفته است. و مولف «کریمه اهلبیت » شواهد عصمت حضرت معصومه(س)را بازگو نموده است.
و با توجه به این که حضرت معصومه(س) نام شریفشان «فاطمه »است و در حال حیات به «معصومه » ملقب نبودند، تعبیر امام(ع)دقیقا به معنای اثبات عصمت است، زیرا بر اساس قاعده معروف:«تعلیق حکم به وصف مشعر بر علیت است » دلالت حدیث شریف برعصمت آن بزرگوار بی تردید خواهد بود.
3- فداها ابوها
آیت الله سید نصر الله مستنبط از کتاب «کشف اللئالی » نقل فرموده که روزی عده ای از شیعیان وارد مدینه شدند و پرسشهایی داشتند که می خواستند از محضر امام کاظم(ع) بپرسند. امام(ع) درسفر بودند، پرسشهای خود را نوشته به دودمان امامت تقدیم نمودند، چون عزم سفر کردند برای پاسخ پرسشهای خود به منزل امام(ع) شرفیاب شدند، امام کاظم(ع) مراجعت نفرموده بود و آنهاامکان توقف نداشتند، از این رو حضرت معصومه(س) پاسخ آن پرسشهارا نوشتند و به آنها تسلیم نمودند، آنها با مسرت فراوان ازمدینه منوره خارج شدند، در بیرون مدینه با امام کاظم(ع) مصادف شدند و داستان خود را برای آن حضرت شرح دادند.
هنگامی که امام(ع) پرسشهای آنان و پاسخهای حضرت معصومه(س) راملاحظه کردند، سه بار فرمودند: «فداها ابوها» «پدرش به قربانش باد.» باتوجه به این که حضرت معصومه(س) به هنگام دستگیری پدر بزرگوارش خردسال بود،این داستان از مقام بسیار والا و دانش بسیار گسترده آن حضرت حکایت می کند.
4.تنها خواهر امام هشتم
نجمه خاتون همسرگرامى امام كاظم(ع) تنها دو فرزند در دامان خود پرورش داد و آنها عبارتند از:
1- خورشيد فروزان امامت، حضرت على بن موسى الرضا(ع).
2- ماه تابان درج عصمت، حضرت معصومه(س).
محمد بن جرير طبرى، دانشمند گرانمايه شيعه در قرن پنجم هجرى،براين واقعيت تصريح نموده است.
مدت 25 سال تمام حضرت رضا(ع) تنها فرزند نجمه خاتون بود، پس از يك ربع قرن انتظار، سرانجام ستاره اى تابان از دامن نجمه درخشيد كه هم سنگ امام هشتم(ع) بود و امام(ع) توانست والاترين عواطف انباشته شده در سويداى دلش را بر او نثار كند.
بين حضرت معصومه(س) و برادرش امام رضا(ع) عواطف سرشار و محبت زايدالوصفى بود كه قلم از ترسيم آن عاجز است.
در يكى از معجزات امام كاظم(ع) كه حضرت معصومه نيز نقشى دارد، هنگامى كه مرد نصرانى مىپرسد: «شما كه هستيد؟» مىفرمايد: «انا المعصومه اخت الرضا»
«من معصومه، خواهر امام رضا(ع)مىباشم»
اين تعبير از محبت سرشار آن حضرت به برادر بزرگوارش امام رضا(ع) و از مباهات او به اين خواهر برادرى سرچشمه مى گيرد.
مسجد میعادگاه عابد و معبود و تجلی گاه حبیب و محبوب است، خاک مسجد بهترین خاک و زمین مسجد بهترین زمین هاست و او که مسجد می سازد آن چنان مورد عنایت خدا واقع می شود که خدای مهربان، مرض و ناراحتی را از او بر می دارد و اگر چه آن مسجد کوچک باشد خدا در مقابلش خانه ای بهشتی عطا کند.
مسجد خانه هر شخص پرهیزکاری است و قلبش با این خانه عجین شده و هرگاه از آن بیرون رود دلش پیوسته آنجاست تا به آن برگردد.
با تمام این توصیفات یکی دیگر از وارونه های آخر الزمان کم توجهی مردم مسلمان به مساجد است، در حالیکه پیامبر اکرم(ص) در زمان حیات خویش به این موضوع اشاره کرده و به مسلمانان هشدار داده اند که؛ مبادا مساجد را غریب بگذارند به طوریکه در روز قیامت مساجد از آنان شکایت نمایند.
حضرت علی علیه السلام می فرمایند:
مساجد آنها، ظاهری آباد (و زیبا) دارد، ولی از نظر هدایتگری خراب است. ساکنان و بانیان آنها، بدترین مردم روی زمین اند، فتنه از آنها صادر می شود و معصیت به سمت آنها می آید. هر کس گناه نکند او را به سوی گناه می کشانند و هر کس عقب بیفتد، او را به سوی کاروان گناه می برند… خداوند متعال درباره آنها فرموده: «به خودم سوگند، فتنه ای بر آنها می فرستم که بردبارانشان در آن سرگردان باشند.
همچنین پیامبر اکرم(ص) می فرمایند.
«یمرالرجل بالمسجد فلایصلی فیه رکعتین … مرد، وارد مسجد می شود و در آن جا دو رکعت نماز نمی خواند.»
مساجد با اذان آباد است اما دلهایشان از ایمان تهی می گردد، مسجدها آذین بسته می شود و مناره ها بلند گردد… و این نشان دیگری از غربت دین در آخر الزمان است.
یکی از وارونه های دیگر آخر الزمان آزین بندی و تزیین بیش از حد مساجد و چسباندن پوستر و عکس و منقش کاری دیوارها می باشد که این کارها مورد تایید خاندان عصمت و طهارت نبوده و بلکه به فتوای همه مراجع تقلید چسباندن عکس و تصویر در مساجد کراهت دارد و به فتوای برخی از علما نقش تصاویر ذی روح در مساجد حرام است.
پیامبر اکرم اسلام (ص) در این زمینه می فرمایند:
«مسجدهای آن زمان آباد و زیباست؛ ولی از هدایت و ارشاد در آن خبری نیست»
مساجد را مکانی برای مجالس طعام و غذا قرار می دهند و حتی در آن ها موسیقی نیز
می نوازند، ولی کسی آنها را از این کار منع نمی کند.
پیامبر اکرم (ص) در بخش دیگری از پیشگوئیهای خود در مورد آخر الزمان فرموده اند:
«و یضربون فی المساجد بالعیدان و المزامیر ینکر علیهم احد؛ در آخر الزمان در مساجد نی وبربط زنند و کسی به آنها اعتراض نکند»
صف های جماعت را کسانی تشکیل می دهند که خوف خدا را بر دل ندارند و برای غیبت کردن در آنجا جمع می شوند و در جمعشان صحبت از دنیا و حب آن می باشد. چیزهای حرامی چون شراب را برای یکدیگر توصیف می کنند به طوریکه گاهی امام جماعت در حال مستی و
بی شعوری نماز می گزارد ولی چون مردم از او می ترسند او را به خود وا می گزارند و اکراهش
می کنند و نه تنها او را عقوبت نمی کنند بلکه بعد هم برای این حالتش عذر می سازند.
امام صادق علیه السلام در این زمینه می فرمایند:
و رأیت المساجد محتشیه بمن لایخاف الله، یجمتعون فیها للغیبه و اکل لحوم اهل الحق و یتواصفون فیها الشراب المسکر؛ مساجد را می بینی که از کسانی پر شده که از خدا نمی هراسند، در مساجد برای غیبت کردن، و خوردن گوشت اهل حق گرد می آیند، در مساجد از وصف مشروبات و مسکرات با یکدیگر سخن می گویند.
حضرت علی علیه السلام نیز در بیان توصیف اهالی مسجد در آخر الزمان می فرمایند:
«… زمانی که … نماز از مساجد برداشته شود و مساجد، مجالس یاغیان قرار گیرد و صورت آنها صورت انسان، ولی قلب هایشان، قلب های شیطانی است.»
پیداست که حضور در چنین مساجدی که حال اهلش این است و رفتن به چنین مساجدی در صورتی که به گمراهی آنها آگاه باشیم کفر به خداوند است.
منابع:
- کامل سلیمان، روزگار رهایی، ص 558.
- همان، ص 554.
- محمدباقر، مجلسی، بحارالانوار، ص 190.
- ابوالفضل سبزی اراکی، وارونه ها و خرافات در آخر الزمان، ص 293.
- محمدباقر مجلسی، همان، ص 259.
- کامل سلیمان، همان، ص 559.
برگرفته ازتحقیق پایانی ویژگی های آخر الزمان- نوشته سمیه رضا زادگان
ضرورت تشکیل حکومت اسلامی
لزوم و ضرورت تشکیل حکومت برای جوامع بشری مورد پذیرش همه مکاتب فکری در طول تاریخ اندیشه بشری بوده است. از آرمان شهرهای افلاطون و ارسطو و مدینه فاضله فارابی گرفته تا
حکومت هایی که به نام دین در مسیحیت برپا شد و تا استقرار حکومت اسلامی در مدینه النبی همه و همه شاهد صادقی برای اثبات لزوم و مطلوبیت حکومت در اندیشه بشری است.
پژوهش های تاریخی و جامعه شناسی نشان می¬دهد که حتی در جوامع ابتدایی بشری، مقررات خاصی تحت نظر یک یا چند مسئول وجود داشته است. به سختی می¬توان زمان پیدایش حکومت یا دولت در جامعه اسلامی را پیدا و مشخص کرد.
از نظر ارسطو بدون دولت دستیابی به سعادت میسور نیست.
سخن مولا علی بر همین ضرورت دلالت دارد: «لا بر للناس من امیر برٍ أو فاجرٍ.» از نظر ابن خلدون (وفات 808ق)، وجود دولت و حکومت، پدیدۀ اجتناب ناپذیری است.
تعریف ساده حکومت این است، دستگاهی که بر روابط اجتماعی یک جامعه اشراف دارد و تلاش می¬کند با استفاده از نیروها و قوانینی که در اختیار دارد مردم را جهت دهد، این اشراف و تلاش و جهت دهی یک نوع تصرف و مداخله است و یک مبنا و ملاک حقانیت و مشروعیت می¬خواهد، فلاسفه سیاسی و حقوق دانان اجتماعی هرکدام، راجع به مبنای مشروعیت و حقانیت، نظریه هایی داده اند از جمله:
1- هرکس که قدرت فیزیکی و بدنی و فکری و ذهنی برتری داشته باشد حق حکومت بر دیگران را دارد؛
2- تعلق به نژاد و تیره و یا قوم خاص ملاک برتری و حق حاکمیت است؛
3- هرکس به هر نوعی که قدرت نظامی را برعهده گیرد و با قهر و غلبه بر دیگران مسلط شود، حاکم، مطاع و مشروع است؛
4- به شخص یا گروهی که مردم رأی دهند، حقانیت و مشروعیت برای حکومت پیدا می¬کند؛
در طول تاریخ بشر حکومت های مختلفی پدید آمده است که در یک تقسیم بندی می¬توان آن ها را به حکومت های دینی و غیردینی تقسیم کرد. چنانچه حکومت های دینی نیز به دینی خالص و صالح و دینی غیرخالص و ناصالح تقسیم می¬شود. حکومت پیامبران و اوصیا و مؤمنان صالح از قسم اول و حکومت هایی که به نام و شعار دین تشکیل شده ولی بدون تعهد و تقید عملی به احکام دینی بودند از قسم دوم هستند مانند حکومت های بنی امیه- بنی عباس و … که در این جا حکومت دینی صالح خالص مورد بحث است نه حکومت هایی که صرفاً ادعای دینی بودن را داشته یا دارند.
بحث حکومت دینی مبتنی بر نفی نظرات بالا و تقریر این نظر است که حکومت و مشروعیت، حق قانونی و ذاتی هیچ فرد و گروهی نیست، چون همۀ انسان ها در این امر با هم مساوی اند، همه مملوک و مخلوق خداوندند. حق حاکمیت و تصرف و دخالت برای موجودی ثابت است که او مالک و خالق است. از این اندیشه به خاستگاه الهی حاکمیت و حکومت تعبیر می¬شود و شاید بتوان گفت که کهن ترین اندیشه ها باشد که معتقد است «دولت و حکومت آفریده خداست». حکما و جامعه شناسان و صاحب نظران اسلام نیز بر الهی بودن حاکمیت و حکومت تصریح دارند.
از نظر قرآن منشأ حاکمیت و ولایت خداوند است. تنها خداوند، خالق، مالک، ولی و ربّ است. برهمین اساس هرگونه حاکمیت و ولایت غیرخدا باطل و مطرود است و حکومت مشروع و حق، حکومتی است که به اذن خدا و رضای خدا باشد.
از آن جا که جهان طبیعت و عالم ماده، قابلیت حضور مباشری خداوند را ندارد، خدای حکیم و لطیف و علیم، موهبت حکومت خود را بر بندگان برگزیده خود چون انبیاء و امامان داده است تا آنان به اذن او و در طول حاکمیت او بر بندگان حکومت کنند و آنان را به سعادت و کمال برسانند. «يَا دَاوُدُ إِنَّا جَعَلْنَاکَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْکُمْ بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ.»
ممکن است کسی ادعا کند، اصولاً امور سیاست و حکومت و اداره جامعه از اهداف و برنامه های دین نیست و دین مربوط به امور معنوی، فردی و عبادی است نه امور مادی، دنیایی، اجتماعی- دین کار روح و روان را عهده دار است و کار جسم و دنیا و حکومت به عهده عقل و سیاست مداران است و چه بسا استدلال آورده اند که دین نهاد مقدس است و سیاست و حکومت امری نامقدس.
و گاهی در ردّ حکومت دینی و حکومت اسلامی گفته می¬شود که تشکیل حکومت توسط رسول خدا یک امر اتفاقی و از روی ناچار بوده است، یعنی پیامبر وارد مدینه شد که حکومتی نداشت و از طرفی با تهاجم کفار و قریش مواجه بود لذا نظام و سیستمی تشکیل داد تا هم خلأ قدرت در مدینه پر شود هم در برابر دشمنان صف آرایی کند اگر این دو نیاز و ضرورت نمی¬بود حکومتی هم تشکیل نمی¬شد. بر اساس این طرز فکر لزوم حکومت اسلامی منتفی می¬شود و حکومت ائمه ، حکومت مهدویت و حکومت ولایت فقیه بدون اصل و ریشه می¬شود چون منشأ و سرچشمه برای آن باقی نمی¬ماند.
منابع:
- رحیم، لطفی، مهدویت حکومت دینی و دموکراسی، قم: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود ، 1382، ص 33.
- نهج البلاغه، خطبه 45.
- رحیم، لطفی، همان کتاب، ص 37.
- همان، ص 19.
- همان، ص 38.
- شوری (42)، آیه 9.
- سجده (32)، آیه 4/ یوسف (12) آیه 102/ آل عمران (3) آیه 26/ ناس (114) آیه 3-1.
- بقره (2)، آیه 247/ نساء (4)، آیه 54/ مائده (5)، آیه 2.
- رحیم، لطفی، همان کتاب، ص 40.
- ص (28)، آیه 26.
- رحیم، لطفی، همان، کتاب، ص 41.
- همان کتاب، ص 42-41.
برگرفته از تحقیق پایانی شاخصه های عدالت اجتماعی در حکومت مهدوی- صغری عباسی
عَن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
در روایتی طولانی در فضیلت ماه رمضان، از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده است:
«فَإِذَا كَانَتْ لَیلَةُ الْفِطْرِ وَ هِی تُسَمَّى لَیلَةَ الْجَوَائِزِ أَعْطَى اللَّهُ الْعَامِلینَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسَابٍ» ؛و چون شب عید فطر-كه شب جوائز نام دارد- فرا رسد، خداوند پاداش عمل كنندگان را بدون حساب و شمارش ببخشد.
«فَإِذَا كَانَتْ غَدَاةُ یوْمِ الْفِطْرِ بَعَثَ اللَّهُ الْمَلَائِكَةَ فِی كُلِّ الْبِلَادِ فَیهْبِطُونَ إِلَى الْأَرْضِ وَ یقِفُونَ عَلَى أَفْوَاهِ السِّكَكِ فَیقُولُونَ یا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ اخْرُجُوا إِلَى رَبٍّ كَرِیمٍ یعْطِی الْجَزِیلَ وَ یغْفِرُ الْعَظِیمَ : ؛
و چون صبح روز عید فرا رسد خداوند فرشتگان را به همه ی شهرها بفرستد. پس در زمین فرود آیند و سر كوچه ها و گذرها بایستند و [ با صدایى كه آن را همه ی آفریده هاى خدا جز جن و آدمیان میشنوند] گویند: اى امّت محمّد! به سوى پروردگار كریم [براى نماز عید] بیرون شوید كه او پاداش فراوان دهد و گناهان بزرگ را بیامرزد.
«فَإِذَا بَرَزُوا إِلَى مُصَلَّاهُمْ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِلْمَلَائِكَةِ: مَلَائِكَتِی! مَا جَزَاءُ الْأَجِیرِ إِذَا عَمِلَ عَمَلَهُ؟ قَالَ: فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ: إِلَهَنَا وَ سَیدَنَا! جَزَاۆُهُ أَنْ تُوَفِّی أَجْرَهُ.» ؛
و چون سوى محلّ برگزارى نماز عید روند خدا عزّ و جلّ به فرشتگان فرماید: اى فرشتگان من! مزد كارگر- چون كار خود را انجام دهد- چیست؟ عرضه دارند: معبودا و سیدا! این که مزدش را كامل پرداخت کنی.
«قَالَ: فَیقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: فَإِنِّی أُشْهِدُكُمْ مَلَائِكَتِی أَنِّی قَدْ جَعَلْتُ ثَوَابَهُمْ عَنْ صِیامِهِمْ شَهْرَ رَمَضَانَ وَ قِیامِهِمْ فِیهِ رِضَای وَ مَغْفِرَتِی » ؛
خداوند عزّ و جلّ فرماید: شما را گواه مى گیرم كه من پاداش روزه ی رمضان و نمازشان را خشنودى و آمرزش خود از ایشان قرار دادم.
و چون سوى محلّ برگزارى نماز عید روند خدا عزّ و جلّ به فرشتگان فرماید: اى فرشتگان من! مزد كارگر- چون كار خود را انجام دهد- چیست؟ عرضه دارند: معبودا و سیدا! این که مزدش را كامل پرداخت کنی
«وَ یقُولُ: یا عِبَادِی سَلُونِی فَوَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَا تَسْأَلُونِّی الْیوْمَ فِی جَمْعِكُمْ لِآخِرَتِكُمْ وَ دُنْیاكُمْ إِلَّا أَعْطَیتُكُمْ » ؛
و خداوند [خطاب به بندگان خویش] مى فرماید: اى بندگان من! [هر چه مى خواهید] از من بخواهید كه به عزت و جلال خودم سوگند که امروز در این اجتماع خویش، هر چه براى دنیا وآخرت خود بخواهید عطا مى كنم.
«وَ عِزَّتِی لَأَسْتُرَنَّ عَلَیكُمْ عَوْرَاتِكُمْ مَا رَاقَبْتُمُونِی وَ عِزَّتِی لَآجَرْتُكُمْ وَ لَا أَفْضَحُكُمْ بَینَ یدَی أَصْحَابِ الْخُلُودِ » ؛
و به عزت و جلال خودم سوگند تا وقتی كه مرا مراقب خود بدانید[ و از من بترسید] شما را در پناه مى گیرم و نزد كسانى كه در دوزخ جاودانند رسوایتان نسازم.
«انْصَرِفُوا مَغْفُوراً لَكُمْ قَدْ أَرْضَیتُمُونِی وَ رَضِیتُ عَنْكُمْ » ؛
باز گردید كه آمرزیده شدید همانا مرا خشنود كردید و من از شما خشنود شدم.
«قَالَ: فَتَفْرَحُ الْمَلَائِكَةُ وَ تَسْتَبْشِرُ وَ یهَنِّئُ بَعْضُهَا بَعْضاً بِمَا یعْطِی اللَّهُ هَذِهِ الْأُمَّةَ إِذَا أَفْطَرُوا » ؛
در ادامه میفرماید: پس فرشتگان به خاطرآنچه-که خداوند در روز عید فطر به این امت ارزانى فرموده است- شاد مىشوند و به یکدیگر بشارت داده و تبریك گویند.
(امالی مفید مجلس 27 ص232)
رَوَى جَابِر عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السّلام قَالَ: قَالَ النَّبِی [صلّى اللَّه علیه و آله]:
جابر از امام باقر علیه السّلام روایت كرده كه آن حضرت فرمود: رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله فرمود:
«إِذَا كَانَ أَوَّلُ یوْمٍ مِنْ شَوَّالٍ نَادَى مُنَادٍ: یا أَیهَا الْمُۆْمِنُونَ اغْدُوا إِلَى جَوَائِزِكُمْ» ؛
چون روز اول شوّال فرا مى رسد منادیى ندا مى كند: اى مۆمنان در این صبحگاه بشتابید براى جوائزتان .[كه به پاداش عبادات رمضان میدهند]
ثُمَّ قَالَ: یا جَابِرُ جَوَائِزُ اللَّهِ لَیسَتْ كَجَوَائِزِ هَۆُلَاءِ الْمُلُوكِ ثُمَّ قَالَ: هُوَ یوْمُ الْجَوَائِز
سپس فرمود: اى جابر جوائز خداوند متعال كه مانند جوائز این پادشاهان نیست.آنگاه فرمود: امروز روز جائزه است.(من لا یحضره الفقیه ج1 ص511 ح1478)
همانا خداوند عزّ و جلّ ماه رمضان را میدان مسابقه براى بندگان خود قرار داده است تا با طاعت و عبادت خود براى رسیدن به رضوان و خشنودى خداوند از یكدیگر پیشى بگیرند. پس گروهى در این میدان تاختند و به خشنودى الهى فائز شدند و عدّهاى دیگر عقب افتادند و تقصیر كردند و زیان دیدند.
«نَظَرَ الْحَسَنُ بْنُ عَلِی ع إِلَى أُنَاسٍ فِی یوْمِ فِطْرٍ یلْعَبُونَ وَ یضْحَكُونَ فَقَالَ لِأَصْحَابِهِ وَ الْتَفَتَ إِلَیهِمْ» :
امام حسن مجتبى علیه السّلام در روز عید فطر گروهى را دید كه مشغول بازى و خنده بودند. پس در حالى كه به آنان اشاره میكرد به اصحاب خویش فرمود:
إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضَانَ مِضْمَاراً لِخَلْقِهِ یسْتَبِقُونَ فِیهِ بِطَاعَتِهِ إِلَى رِضْوَانِهِ فَسَبَقَ فِیهِ قَوْمٌ فَفَازُوا وَ تَخَلَّفَ آخَرُونَ فَخَابُوا
همانا خداوند عزّ و جلّ ماه رمضان را میدان مسابقه براى بندگان خود قرار داده است تا با طاعت و عبادت خود براى رسیدن به رضوان و خشنودى خداوند از یكدیگر پیشى بگیرند.
پس گروهى در این میدان تاختند و به خشنودى الهى فائز شدند و عدّهاى دیگر عقب افتادند و تقصیر كردند و زیان دیدند.»
چکیده تحقيق پايانی سطح دو (كارشناسي)
حوزه علميه الزهرا(عليها السلام)
شهرستان شيراز
بررسی تطبیقی آیات جنین در قرآن و علوم نوین
استاد راهنما:
سرکار خانم علوی
استاد داور:
سرکار خانم فلاحزاده
محقق:
سمیه جوکار
زمستان 89
امتیاز : عالی
يكي از زيباترين و شگفت انگيزترين مراحل خلقت انسان دوران جنيني است . دوراني كه اسرار زيادي را در خود نهفته دارد . نتيجه ي پيوند زيباي دو انسان لقاح اسپرم در مرد و اوول در زن و تشكيل نطفه است . نطفه ي ناچيز و پست كه حيات دارد و به همراه خود هزاران ژن را حمل مي كند . نطفه اي كه در آغاز هيچ گونه شكل ، اندام و دستگاه مخصوصي ندارد با سرعت عجيبي هر روز در رحم كه قرارگاه امن الهي است نقش و شكل تازه اي به خود مي گيرد ؛ به گونه اي كه بعد از مدتي توده ي سلولي را تشكيل مي دهد كه تغيير در آن فصل جديدي از آفرينش را آغاز مي كند و زيباترين جلوه هاي عظمت خداوند را به نمايش مي گذارد .
جوانه هاي دست و پا ، صورت ، اعضاء و اندام هاي ديگر بدن شروع به رشد مي كند و دستگاه هاي مختلف بدن ساخته و پرداخته مي شوند . روند ايجاد ادامه دارد به گونه اي كه در چهارماه نخست بارداري همه ي اعضاي بدن به وجود مي آيد .
اما مهم ترين عنايت خداوند بر انسان و فصل برتري انسان و ديگر موجودات زماني است كه خداوند شعور و كمال اشرف مخلوقات را در جنين به وديعه مي گذارد . جنين مي فهمد ، مي شنود ، مي خورد ، مي بيند و از همه مهم تر درك مي كند .
پنج ماه آخر بارداري در حقيقت دوران تكميلي است و همه ي آنچه كه در چهار ماه اول جوانه زدند در پنج ماه بعد تكامل مي يابد به گونه اي كه در زمان تولد نوزاد با تمام ويژگي هاي يك انسان به وجود مي آيد . از همين روست كه خداوند در قرآن كريم بارها به انسان توصيه مي كند كه در بدو خلقت خويش بنگرد. در اين كه زكجا آمده ، براي چه آمده و به كجا خواهد رفت ، تفكر كند، چرا كه خودشناسي مقدمه اي براي خداشناسي است . به واقع مي توان گفت اگر هر انساني خودش را
خوب مي شناخت كه چگونه از همان بدو تولد مورد عنايت خداوند است بيشتر به مقصد و مقصود خويش توجه داشت و بهتر طي طريق مي كرد .
گذر دانشمندان و صاحب نظران عرصه ي دين و علوم پزشكي در اعصار مختلف گوياي اين مطلب است كه انسان هميشه مي خواسته زواياي پنهان زندگي خود را دريابد و به فهم دقيقي از اسرار برسد . از طرفي زماني كه به زيبايي ها و ظرافت ها هستي رسيد حقيقتاً خدا را درك مي كند و زبان به عجز در برابر خداوند مي گشايد . قرآن به عنوان كتابي كه مورد قبول همه است و از طرفي حقايق و اسرار زيادي را در قالبي عميق و بي بديل به بشر عرضه مي دارد مي تواند پايه و اساس براي شناخت قرار گيرد . تأليف صدها كتاب و مقاله در عرصه ي تحولات دوران جنيني و تعابير قرآن گوياي اين مطلب است كه آنچه علم امروز مي گويد نه تنها در تعارض با آيات قرآن قرار نمي گيرد بلكه علوم امروز فقط پرده از اسرار و حقايقي برمي دارد كه صفحات قرآن در خود جاي مي دهد . در حقيقت قرآن و علم بر هم منطبق و مويد يكديگرند .
واژگان كليدي : نطفه ، علقه ، مضغه ، صلصال ، حمامسنون ، سلاله ، ماء مهين ، ماء دافق ، صلب، ترائب ، مني