امام علیّ ابن الحسین (ع) ، در یکی از بحرانی ترین و دشوارترین دوره های تاریخ اسلام و تشیّع زندگی می کرد. دوران نوجوانی و جوانی ایشان با حادثه جانسوز کربلا همراه بود. او شهادت پدر، برادران، عموها، پسر عموها، پسر عمّه ها، برادر زادگان و دیگر بستگان و دوستان نزدیک خود را در جلو چشمانش مشاهده کرد. همچنین، پس از واقعه عاشورا، سفر طاقت فرسای اسارت از کربلا تا کوفه، و از کوفه تا شام، و از شام تا مدینه را تحمّل کرد.
پس از بازگشت به شهر مدینه، شاهد اختناق شدید و سرکوب شیعیان و پیروانش بود. حاکمان مستبدّ بنی امیّه و بنی مروان، جوّ سنگینی از وحشت و کشتار را بر جامعه اسلامی حکم فرما کرده بودند، و هرکس را به عنوان شیعه علی و یار وفادار اهل بیت (ع) می شناختند، سر می بریدند.
این وضعیّت دهشت بار، جرأت هرگونه حرکتی را در سرزمین پهناور اسلامی، از مردم سلب کرده بود. نهضت های محدودی هم که در عراق به وقوع پیوست، پس از مدّتی کوتاه به شکست انجامید. یکی از آنها قیام “توّابین” بود که توسط لشکر بنی امیّه سرکوب شد، و دیگری قیام مختار ابن یوسف سقفی بود که دیری نپایید و با هجوم لشکر زبیریان ، به تاریخ پیوست. نهضت دیگر هم قیام مردم مدینه بود که با کشتار وحشت ناک اهل آن شهر، به پایان رسید.
این در حالی بود که امام سجاد در شهر مدینه در نهایت غربت و تنهایی زندگی می کرد و از سرزمین عراق که بیشترین شیعیان را در بر می گرفت، منفصل گردیده بود.
اینک بینیم آن پیشوای راستین در چنین برهه سهمگین تاریخ اسلام، با چه روشی توانست مجددا مکتب تشیّع را احیا کند و زمینه را برای رشد سریع این مذهب انسان ساز در دوره های بعد از خود (یعنی عصر امام باقر و امام صادق) فراهم سازد.
امام سجاد به منظور انجام رسالت خویش، دو استراتژی اساسی را متناسب با زمان و مکان، برگزید:
الف- ترویج معارف اسلامی از طریق نقل احادیث صحیح و نیایش
ب - مبارزه با ستمگران با شیوه های مقاومت منفی
از آنجا که امام سجاد (ع) تحت فشار حکومت جائر زمان قرار داشت و اجازه تشکیل حوزه درس و بحث به صورت آزاد را نداشت، و از سوی دیگر، وظیفه و مسئولیت تعلیم و آموزش معارف اسلامی و علوم دینی را بر دوش خود احساس می کرد، بنا بر این، در صدد بر آمد تا با حضور مستمرّ خود در مسجد و قرائت دعا، منظور خود را عملی سازد و حقایق شریعت را در قالب نیایش به مردم منتقل نماید. مجموعه ای از این دعاهای روحبخش، در کتاب شریف “صحیفه سجادیه” گرد آوری شده است.
به عنوان نمونه، بخشی از “مناجاة الذاکرین” را در آن صحیفه مبارکه، از نظر گرامی شما می گذرانیم:
“اِلـهي لَوْلاَ الْواجِبُ مِنْ قَبُولِ اَمْرِكَ لَنَزَّهْتُكَ مِنْ ذِكْري اِيّاكَ عَلى اَنَّ ذِكْري لَكَ بِقَدْري لا بِقَدْرِكَ، وَما عَسى اَنْ يَبْلُغَ مِقْداري حَتّى اُجْعَلَ مَحَلاًّ لِتَقْديسِكَ.
وَمِنْ اَعْظَمِ النِّعَمِ عَلَيْنا جَرَيانُ ذِكْرِكَ عَلى اَلْسِنَتِنا، وَاِذْنُكَ لَنا بِدُعائِكَ وَتَنْزيهِكَ وَتَسْبيحِكَ، اِلـهي فَاَلْهِمْنا ذِكْرَكَ فِي الْخَلاءِ وَالْمَلاءِ وَاللَّيْلِ وَالنَّهارِ، وَالاِْعْلانِ وَالاِْسْرارِ، وَفِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ، وَآنِسْنا بِالذِّكْرِ الْخَفِيِّ، وَاسْتَعْمِلْنا بِالْعَمَلِ الزَّكِيِّ، وَالسَّعْيِ الْمَرْضِيِّ، وَجازِنا بِالْميزانِ الْوَفِيِّ، اِلـهي بِكَ هامَتِ الْقُلُوبُ الْوالِهَةُ، وَعَلى مَعْرِفَتِكَ جُمِعَتِ الْعُقُولُ الْمُتَبايِنَةُ، فَلا تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ اِلاّ بِذِكْراكَ، وَلا تَسْكُنُ النُّفُوسُ اِلاّ عِنْدَ رُؤْياكَ.
اَنْتَ الْمُسَبَّحُ في كُلِّ مَكان، وَالْمَعْبُودُ في كُلِّ زَمان، وَالْمَوْجُودُ في كُلِّ اَوان، وَالْمَدْعُوُّ بِكُلِّ لِسان، وَالْمُعَظَّمُ في كُلِّ جَنان، وَاَسْتَغْفِرُكَ مِنْ كُلِّ لَذَّة بِغَيْرِ ذِكْرِكَ، وَمِنْ كُلِّ راحَة بِغَيْرِ اُنْسِكَ، وَمِنْ كُلِّ سُرُور بِغَيْرِ قُرْبِكَ، وَمِنْ كُلِّ شُغْل بِغَيْرِ طاعَتِكَ“.
...
یعنی: خدایا، اگر پذیرش امر تو بر من واجب نبود، هرگز به خود اجازه نمی دادم که ذکر تو را بگویم، زیرا ذکر من به اندازه وسع من است، نه به اندازه عظمت تو. کجا مرا این قدر و منزلت است که در جایگاه رفیع تقدیس تو قرار گیرم.
یکی از برترین نعمت های تو بر ما، جاری شدن یاد تو بر زبان ما است، و اینکه به ما اجازه دادی ثنای تو را بگوییم و تو را تنزیه و تسبیح کنیم. خدایا، یاد خود را در خلوت و جلوت، و در شب و روز، و در پیدا و پنهان، و در آسایش و سختی، به ما الهام فرما، و ما را با ذکر پنهان خود، و کردار پاک، و تلاش پسندیده، انس و الفت ده، و با پیمانه سرشاری از اعمال شایسته بگذران. خدایا، دل های شیدا بر گرد محور وجود تو می گردند، و خردهای گوناگون بر معرفت تو مجتمع هستند، پس دل ها جز به یاد تو آرام نمی گیرند، و جان ها جز با مشاهده تو ساکن نمی گردند.
تو سزاوار تسبیح هستی در هر مکان، و مورد پرستش هستی در هر زمان، و موجود هستی در هر اوان، و فراخوانده شده هستی با هر زبان، و با شکوه هستی در همه دلها.
از تو طلب بخشایش می کنم از هر لذّتی بجز یاد تو، و از هر راحتی بجز انس با تو، و از هر شادمانی بجز تقرّب به تو، و از هر شغلی بجز طاعت تو.
علاوه بر میراث ارزشمند معنوی و ارزش های اخلاقی امام سجاد علیه السلام، بسیاری از آثار گرانبهای علمی نیز، مانند “صحیفه سجادیه” و “رسالة الحقوق” و انبوهی از روایات اسلامی ، بر جای مانده ، و بر غنای گنجینه دانش و فرهنگ اسلامی افزوده است.
نکته مهمّ دیگر اینکه آن پیشوای راستین، در کنار نشر معارف اسلامی، در زمینه مبارزه با حکومت جائر بنی امیّه و بنی مروان، یک لحظه غافل نگردید، و شیوه ای ابتکاری برای تضعیف استبدادگران برگزید.
برای آشنایی بیشتر با شرایط زمان آن حضرت، شایسته است به حقایق تاریخی عصر بنی امیه و بنی مروان توجه داشته باشیم. همانگونه که قبلا اشاره شد، پس از واقعه هولناک کربلا، هاله ای از خوف و وحشت، جامعه اسلامی را فرا گرفت. بسیاری از کسانی که در دل، امام سجاد را دوست می داشتند، به دلیل ترس از هجوم وحشیانه خونخواران دوران، جرأت بروز افکار و اندیشه های خود را نداشتند و از یاری امام زین العابدین (ع) خود داری می کردند.
بر همین اساس، وقتی عبّاد بصری که درک صحیحی از وضعیت مردم نداشت از ایشان انتقاد کرد و گفت: شما جهاد را با سختی هایش ترک کرده اید و به حج که امری آسان است آمده اید، در حالی که قرآن می فرماید: “خدا جان های مؤمنان را و اموال آنان را خریدار است".
آن حضرت در پاسخ فرمود: “ادامه آن آیه را هم بخوان که فرموده است: “تائبان و عابدان و ستایشگران …"، اگر گروهی از مبارزان را با این اوصاف می یافتم، هیچ چیز را بر جهاد و جنگ مسلحانه ترجیح نمی دادم".
از این سخن امام سجاد به خوبی روشن می گردد که آن حضرت با آگاهی از شرایط زمان و مکان، و فقدان یاران وفا دار و فداکار، و از سویی دیگر، آشنایی با قدرت و سیطره حکومت معاصر خود، قیام مسلّحانه را در آن برهه از زمان به صلاح جامعه شیعیان و مسلمانان نمی دانست و آن را محکوم به شکست می شمرد.
اما این امر باعث نشد که امام زین العابدین (ع) دست از مبارزه بردارد و در برابر ستمگران سکوت کند، بلکه در صدد بر آمد تا شیوه هایی جدید برای مبارزه برگزیند که می توان آن روش ها را مقاومت منفی نامید.
یکی از این شیوه ها، معرفی چهره واقعی اهل بیت (علیهم السلام) و پرده برداری از شرافت و کمالات آن پیشوایان راستین بود.
از اینرو، پس از حادثه عاشورا و به هنگام اسارت، آن حضرت در شهر شام و در حضور یزید و لشکریانش به سخنرانی پرداخت و با خطبه مؤثّر و جانسوز خود در مسجد اموی، به معرفی اهل بیت پیامبر پرداخت و ترفند شوم بنی امیه را در خدشه دار ساختن چهره امامان معصوم، نقش بر آب ساخت. این حرکت حساب شده، یزید را مصمّم ساخت تا در صدد قتل آن حضرت برآید، ولی با فداکاری و سخنان حضرت زینب (س) و جوّی که ایجاد شده بود، از این کار صرف نظر کرد.
علاوه بر این، امام سجاد علیه السلام در دعاهای خود نیز، بر معرفی ائمّه هدا (ع) و حقّانیّت آنان و محکومیّت قاتلان آنها و نفرین به غاصبان حقوق آنان، پافشاری می کرد.
به عنوان نمونه، نظر شما را به بخشی از دعای چهل و هشتم در صحیفه سجادیه، جلب می کنیم:
“اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ لِخُلَفَائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِكَ فِي الدَّرَجَةِ الرَّفِيعَةِ الَّتِي اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا، وَ أَنْتَ الْمُقَدِّرُ لِذَلِكَ، لَا يُغَالَبُ أَمْرُكَ، وَ لَا يُجَاوَزُ الْمَحْتُومُ مِنْ تَدْبِيرِكَ كَيْفَ شِئْتَ وَ أَنَّى شِئْتَ، وَ لِمَا أَنْتَ أَعْلَمُ بِهِ غَيْرُ مُتَّهَمٍ عَلَى خَلْقِكَ وَ لَا لِإِرَادَتِكَ حَتَّى عَادَ صِفْوَتُكَ وَ خُلَفَاؤُكَ مَغْلُوبِينَ مَقْهُورِينَ مُبْتَزِّينَ، يَرَوْنَ حُكْمَكَ مُبَدَّلًا، وَ كِتَابَكَ مَنْبُوذاً، وَ فَرَائِضَكَ مُحَرَّفَةً عَنْ جِهَاتِ أَشْرَاعِكَ، وَ سُنَنَ نَبِيِّكَ مَتْرُوكَةً. اللَّهُمَّ الْعَنْ أَعْدَاءَهُمْ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ، وَ مَنْ رَضِيَ بِفِعَالِهِمْ وَ أَشْيَاعَهُمْ وَ أَتْبَاعَهُمْ“.
یعنی: خدايا، اين جايگاه، جاى خلفاى تو و برگزيدگان توست. و جايگاه بلند امينان تو است كه آنان را بدان اختصاص دادهاى و ديگران آن را ربودند. و اين تقدير توست و فرمان تو مغلوب نمىشود و از تدبيرمحتومت،به هر گونه كه بخواهى و هر جا كه بخواهى، هیچكس را ياراى تعدّی و معارضه نيست و تو به هر كارى كه می كنى داناترى و در آفرينش و اراده خود متهم نيستى. برگزيدگان و خلفاى تو مغلوب و مقهور شدند وحق آنان به یغما رفت. اكنون مىنگرند كه احكامت دگرگون شده و كتابت به يك سو افتاده و فرايض تو بر خلاف خواست تو به جاى آورده مىشود و سنتهاى پيامبرت متروك مانده است.
بار خدايا، لعنت كن دشمنان ايشان را از اولين و آخرين، و لعنت كن هر كس را كه به اعمال آنان رضایت دارد، و لعنت كن اتباع و پيروانايشان را.
یکی از روش های دیگری که امام سجاد علیه السلام برای مبارزه با ستمگران به کار می برد، برپا ساختن مجالس عزاداری امام حسین به صورت مداوم در منزل خود بود. این حرکت حساب شده باعث می گردید که داغ شهیدان کربلا همواره تازه بماند، و پیام رهایی بخش امام حسین و یاران شهیدش پیوسته به گوش مردم برسد. امام زین العابدین در تمام عمر خود پس از واقعه عاشورا، در هر مناسبتی به یاد شهدای کربلا روضه خوانی می کرد و خود، مصیائب امام حسین را یاد آور می شد و با سوز و ناله می گریست و مردمی که در کنار او بودند را می گریاند.
امام صادق علیه السلام در این زمینه چنین می فرماید:
“لقد بكى على أبيه الحسين عليه السلام عشرين سنة و ما وضع بين يديه طعام إلا بكى حتى قال مولى له يا ابن رسول الله أما آن لحزنك أن ينقضي؟ فقال: له ويحك، أن يعقوب النبي عليه السلام كان له اثنا عشر ابنا فغيب الله عنه واحدا فابيضت عيناه من كثرة بكائه عليه و شاب رأسه من الحزن و احدودب ظهره من الغم و كان ابنه حيا في الدنيا، و أنا نظرت إلى أبي و أخي و عمي و سبعة عشر رجلا من أهل بيتي مقتولين حولي فكيف ينقضي حزني“. (کتاب خصال صدوق، و کتاب المناقب، نوشته ابن شهرآشوب، جلد 4، و کتاب حلیة الألیاء، نوشته ابونعیم، جلد3)
یعنی: امام سجاد، به مدّت بیست سال برای پدرش حسین (ع) گریست، هر گاه غذایی برای آن حضرت می آوردند گریه می کرد. یکی از خدمتگزاران او عرض کرد: ای فرزند رسول خدا، آیا وقت آن نرسیده است که حزن و اندوه تو پایان یابد؟ آن حضرت فرمود: وای بر تو، یعقوب پیامبر دوازده فرزند داشت، و یکی از آنان را خداوند از دید وی پنهان ساخت، پس آنقدر گریست تا چشمانش از شدّت گریه به سفیدی گرایید، و موی او از کثرت غم سپید گشت، و کمرش از زیادی اندوه خم شد، و این در حالی بود که فرزندش زنده بود. اما من با چشم خود دیدم که پدرم و برادرانم و عموهایم و هیفده مرد از اهل بیتم در اطراف من کشته شده اند. چگونه اندوه من پایان پذیرد؟.
شاگردان امام سجاد
امام زین العابدین، علاوه بر اینکه آثار نوشتاری گرانبهایی از خود به جا گذاشت، جمعی از نخبگان و فرزانگان را در عرصه علم و عرفان در طول عمر پر برکت خود تربیت فرمود. شیخ طوسی در کتاب رجال خود، تعداد شاگردان آن حضرت را بالغ بر یکصد و هفتاد و سه نفر دانسته است.
فرم در حال بارگذاری ...
بار الها، بر محمد صلی الله علیه و آله و آلش درود فرست، و مرا در میان مردم به درجه ای ارتقا مده، مگر آن که به همان نسبت مرا پیش نفسم خوار سازی و عزّتی آشکارا برایم به وجود نیاور، مگر آن که به همان نسبت مرا نزد نفسم پست گردانی.
بار الها، هیچ خویی که عیب من شمرده شود، باقی مگذار، جز آن که آن را اصلاح کنی و هیچ صفت نکوهیده ای مگر آن که آن را نیکو سازی و هیچ خصلت ناقصی، جز آنکه آن را کامل کنی.
بارالها، مرا به هدایت گویاساز و به تقوا الهام فرما و به آنچه پاکیزه تر است موفق دار و به کاری که پسندیده تر است بگمار. بارالها، بر محمد صلی الله علیه و آله و آلش رحمت فرست و مرا میانه روی روزی کن و از اهل صواب و راهنمایان به خیر، و بندگان شایسته گردان و رستگاری در معاد و سلامت از کمین گاه عذاب، روزی فرمای.
بار الها، بر محمد صلی الله علیه و آله و آلش درود فرست و مرا از اسراف باز دار و روزیِ مرا از تلف حفظ کن و دارایی ام را برکت ده و افزون ساز و مرا در انفاق کردن از آن در امور خیر، رهبری کن. بار الها، بر محمد صلی الله علیه و آله و آلش رحمت فرست و آبرویم را به توانگری نگاه دار و منزلتم را به تنگدستی پست مکن، که از روزی خوارانت روزی طلبم و از اشرار خلقت چیزی بخواهم تا به ستایش آن که به من عطا کند، و به نکوهش آن که منع کند، مبتلا گردم.
فرم در حال بارگذاری ...
شهادت و مرگ در راه خدا، فوز عظیمی است که خداوند به صاحبان و برگزیدگان درگاهش عطا می کند. شهادت میراث بزرگ انبیا و الیا و صلحان است که در راه اعتلای حق و حقیقت به راحتی از جان خویش می گذرند و با شهادت خود شیوه پایداری در راه خدا و دفاع از راستی و عدالت را به دیگران می آموزند. در چنین روزی یکی از همان برگزیدگان خدا، یعنی امام زین العابدین علی بن الحسین علیه السلام ، سرانجام با مقاومت در برابر ظلم و بی عدالتی وحمایت از حق و عدالت، شهادت را برگزید و به ملکوت اعلی پیوست. شهادت این امام عزیز را به شما و همه پیروان مخلص آن حضرت تسلیت می گوییم.
سید الساجدین
در چنین روزی همهمه و اندوهی سترگ بر مدینه پیامبر حکمفرما بود. همه در تب و تاب از دست دادن فرزند عزیز پیامبر علیه السلام خویش، روز غم باری را سپری می کردند. آثار سوگ و ماتم از در و دیوار مدینه هویدا بود و غبار اندوه فضای مدینه را فرا گرفته بود. همه در عزای از دست دادن سیدالساجدین، امام زین العابدین علیه السلام ، به سوگ نشسته بودند و اشک ماتم از دیدگان فرو می نشاندند. امروز ما نیز غمناک و اندوهگین، سالروز شهادت آن امام بزرگوار را به شما دوستداران و شیعیان غم زده آن حضرت تعزیت می گوییم و امیدواریم همه ما پیروان راستینی برای آن حضرت باشیم.
شهادت امام زین العابدین علیه السلام
امام زین العابدین علیه السلام در شهر مدینه روز دوشنبه، دوازدهم محرم سال 95 ه. ق و در 57 با زهری که به دستور هشام بن عبدالملک به ایشان خوراندند به شهادت رسید و در قبرستان بقیع در کنار مرقد مطهر عموی بزگوارش، امام حسن مجتبی علیه السلام ، به خاک سپرده شد. امام در شب شهادت، فرزندان خود را گرد خویش فراخواندند و سفارش فرمودند: «از آرزوهای دور و دراز بپرهیزید که چه بسیار آرزومندان که به آرزوی خویش نرسیدند و چه بسیار مال اندوزان که از مال خویش استفاده نکردند».
فرم در حال بارگذاری ...
کاروان اهل بیت به سرپرستی امام زین العابدین علیه السلام پس از واقعه کربلا و اسارت، سرانجام به سوی مدینه حرکت کردند. نزدیک مدینه مردم شهر گریه کنان و ناله زنان به استقبال کاروان آمدند. فضا یکباره غرق شیون و ناله شد. امام زین العابدین علیه السلام با اشاره دست مردم را ساکت کردند. آن گاه لب به سخن گشودند و فرمود: «سپاس خدای را که پروردگار جهانیان است. مهربان، فرمانروای روز جزا و خالق همه موجودات است. خداوندی که از ادراک عقل ها دور و در عین حال نزدکی، و رازهای نهان نزد اوآشکار است. ما در برابر گرفتاری روزگار، دردهای جانسوز، مصیبت های دلخراش و حوادث تلخ و دردناک خدا را سپاس می گوییم. ای مردم، خداوند، که سپاس او می گوییم، ما را به مصیبت های بزرگ و سهمگین و ضربه بزرگی که بر پیکر اسلام وارد شد، آزمایش کرد».
فرم در حال بارگذاری ...
ه. پایبندی به احکام و ارزش ها: ویژگی دیگر اصحاب امام حسین علیه السلام، پاسداری از احکام الهی و پافشاری بر ارزش های اصیل دینی است. همانگونه که، خود امام حسین علیه السلام حتی در بحبوحه جنگ به محض این که متوجه می شوند وقت نماز است، دست از جنگ برداشته مشغول نماز می شوند. خوهر بزرگوارشان حضرت زینب علیها السلام نیز با شهادت حضرت علیه السلام، علی رغم، تحمل آن همه مصائب حتی در شب یازدهم عاشورا نماز شب خود را ترک نمی کنند و طبق معمول پس از نماز شب به راز و نیاز و مناجات با پروردگار مشغول می شوند. همان طور که بعضی مورخین ذکر کرده اند شخصی به نام سهل به سعد نقل می کند که هنگام ورود کاروان اسرای کربلا به شام، در کنار دروازه دمشق بودم که دیدم مردم به جشن و پایکوبی مشغولند. از دیدن این صحنه و وضع نامناسب اهل بیت علیهم السلام امام حسین علیه السلام بسیار متاثر شدم. در فرصتی که به دست آمد خودم را به کنار محمل حضرت سکینه دختر امام حسین علیه السلام رساندم. خودم را به آن بانوی بزرگوار معرفی کردم. عرض کردم: بانوی من از شیعیان پدر بزرگوار تو هستم اگر کاری داشته باشید حاضرم آن را انجام دهم.
سهل بن سعد می گوید: حضرت سکینه به محض شنیدن این سخن به من فرمودند: به نیزه داری که این سر مبارک را با خود حمل می کند بگو کمی جلوتر حرکت کند بلکه مردم مشغول تماشای سر بشوند و در نتیجه از نگاه کردن به سر و صورت حرم رسول خداصلی الله علیه وآله خودداری کنند. (12)
از این حکایت به خوبی روشن می شود که علی رغم تحمل داغ پدر و برادران و عموها و… بی احترامی های سربازان بی رحم یزید، در چنان شرایطی نیز لحظه ای از حجاب این حکم ارزشمند اسلامی غافل نبوده است. در حد توان تلاش کرده است تا از آن پاسداری نموده و از به خطر افتادن آن جلوگیری به عمل آورد.
علاوه بر موارد مذکور، صبر و استقامت، شجاعت و شهامت، ایثار و فداکاری، عفو و بخشش، آزادگی و عزت نفس و اخلاص و رافت و. .. بخشی دیگر اوصاف جوانان عاشوراست.
امید که با تامل در اوصاف جوانان عاشورایی، آنان را الگوی زندگی خویش قرار دهیم.
12.- بحارالانوار، ج 45، ص 127.
فرم در حال بارگذاری ...