باران کرامت خدا می بارد
نور از نفس فرشته ها می بارد
صد دسته گل محمّدی باز امشب
بر صحن و سرای سامرا می بارد
میلاد یازدهمین حجت خداوند، پیام آور آیینه و روشنی، بر رهروان صدیقش مبارک باد!
یکی از بزرگترین خدماتِ حرکت عظیم دینی ملت ایران، این بود که افسانه غلط «جدایی دین از سیاست» را زایل کرد و از بین برد. هم مردم با انگیزه دین وارد میدان شدند و پرچم آزادی بلند کردند و هم به دستور دین، منادیان احکام دینی و علمای بزرگ، پیشرو قافله آنها شدند و به حرکت درآمدند تا اینکه آن حرکت، منتهی به حاکمیتِ دینِ خدا در این کشور شد. آنگاه برای مسلمین، روشن گردید که امور سیاسی - و برتر از همهی امور سیاسی، امر حکومت و ولایت - با دین عجین است و از دین جداییپذیر نیست. وقتی نصوص و متون دینی، معنای خود را آشکار کرد، همه فهمیدند که سالها به چنین امر واضحی توجّه نداشتهاند. بدیهی است که یک انحراف، وقتی از سوی دشمنانِ خوشبختىِ یک ملت پشتیبانی میشود، به آسانی از بین نمیرود. بنابراین، استدلالهایی جدید برای جدایی دین از سیاست درست شد. استدلال کردند که «اگر دین را وارد سیاست کنیم و اگر سیاستِ یک کشور از دین سرچشمه و منشأ بگیرد، چون امور سیاسی و امر حکومت، مشکلات دارد، دنبالش نارضایتیها، دلزدگیها و ناکامیهاست. لذا، این امر موجب میشود که مردم از اصل دین، بیزار شوند. پس، اصلاً دین، باید به کل از سیاست کنار برود؛ جنبهی قداست پیدا کند؛ نورانیّتی بیابد؛ به کناری بنشیند و به امور معنوی و ذهنی و روحی مردم بپردازد.» امروز ایادی استکبار، در دنیا - بخصوص دنیای اسلام - با شیوههای مختلف این استدلال و نظریه را ترویج میکنند.
منبع: دوران جدید عالم( گفتمان انتقادی انقلاب اسلامی در شناخت تجدّد بر اساس بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظلّهالعالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی، به کوشش سعید اشیری) ، ص 175 و 176 ، انتشارات انقلاب اسلامی.
جامعهی اسلامی، بدون بهرهمندی کشور از نهاد خانوادهی سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امکان ندارد پیشرفت کند. بالخصوص در زمینههای فرهنگی و البته در زمینههای غیر فرهنگی، بدون خانوادههای خوب، امکان پیشرفت نیست. پس خانواده لازم است. حالا نقض نشود که شما میگویید در غرب خانواده نیست، پیشرفت هم هست. آنچه امروز در ویرانی بنیاد خانواده در غرب روزبهروز بیشتر دارد نمودارهایش ظاهر میشود، اینها اثرش را خواهد بخشید؛ هیچ عجلهای نباید داشت. حوادث جهانی و حوادث تاریخی اینجور نیست که زودبازده و زوداثر باشد؛ اینها بهتدریج اثر خواهد گذاشت؛ کمااینکه تا حالا هم اثر گذاشته. آن روزی که غرب به این پیشرفتها دست پیدا کرد، در آنجا هنوز خانواده سر جای خودش بود؛ حتّی مسئلهی جنسیت با همان رعایتهای اخلاقىِ جنسی - البته نه به شکل اسلامی، بلکه به شکل خاص خودش - وجود داشت. اگر کسی با معارف غربی آشنا باشد، هم در اروپا و هم بعداً در آمریکا این را میبیند و مشاهده میکند. این مسئلهی رعایتهای اخلاقىِ دو جنس نسبت به یکدیگر، مسئلهی حیا، پرهیز از تهمت، اینها چیزهایی بود که آن روز وجود داشت. این بیبندوباریها و اباحیگریها بهتدریج در آنجا به وجود آمده. آن روز یک زمینههایی فراهم شد و به اینجا رسید. وضع امروز هم فردای بسیار تلخ و سختی را برای آنها رقم میزند.
منبع: دوران جدید عالم( گفتمان انتقادی انقلاب اسلامی در شناخت تجدّد بر اساس بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مدظلّهالعالی) رهبر معظم انقلاب اسلامی، به کوشش سعید اشیری) ، ص197-198 ، انتشارات انقلاب اسلامی.
آمده بالین بابا گوهرِ درّدانه ای بر سر و سینه زند در کنج غربت خانه ای سوخته بال و پرش از غم ولیکن ناتوان دور شمعِ عسگری پر می زند پروانه ای شهادت امام حسن عسکری تسلیت باد
به سند معتبر از محمد بن حسین روایت شده است که حضرت امام حسن عسکری(ع)در روز جمعه هشتم ماه ربیع الاول سال260ارت وقت نماز بامداد به سرای باقی رحلت فرمود،ودر همان شب نامه های بسیار به دست خود به اهل مدینه نوشته بود ،در آن وقت نزد حرت حاضر نبودمگرجاریه آن جناب که او را صیقل می گفتند و غلام آن جناب که او را عقید می نامیدند وآن کسی که مردم بر او مطلع نبودند یعنی حرت صاحب الامر(عج).عقید گفت :درآن وقت امام حسن (ع)آبی طلبید که با مصطکی جوشانیده بودند و خواست که بیاشامد و چون حاضر کردیم ،فرموداول آبی بیاورید که نماز کنم .چون آب آوردیم ،دستمالی در دامن خود گسترد و وضور ساخت و نماز بامداد را ادا کرد و قدح آب مصطکی که جوشانیده بودند گرفت که بیاشامد ،از غایت ضعف و شت مرض دست مبارکش می لرزید و قدح بر دندان های شریفش می خورد ،چون آب را بیاشامید و صیقل قدح را گرفت روح مقدسش به عالم قدس پرواز نمود.شهادت آن حضرت را اکثر محدثان هشتم ماه ربیع الاول سال دویست شصتم هجرت دانسته اند و بعضی گفته اند که مدت امامت آن حضرت شش سال بود.
ابن بابویه و دیگران گفته اند که معتمد آن حضرت را به زهر شهید کرد.
منبع:علامه مجلسی(تاریخ زندگانی چهارده معصوم(علیهم السلام))،جلاءالعیون،علامه مجلسی، چاپ چهارم،تهران:آدینه سبز،1386،ص997