لیپ تصویری که مشاهده می کنید گلچینی از سخنان حجت الاسلام علیرضا پناهیان، درباره دسته های عزاداری است. متن این کلیپ هم در ادامه آمده است:
اصلا این صحیح نیست که دهه عاشورا برای کسب معارف اهل بیت هیات راه بیاندازیم ده شب پای سخنرانی برویم، اما دسته نرویم. نه، یعنی چی؟ یک شب برید دسته.
و تو چه میدانی دسته عزاداری چیست؟
آیا دسته عزاداری برای اراذل و اوباشه؟
آیت الله بروجردی که خاک پای دستۀ عزاداری رو طوطیای چشمش میکرد، عشق به اراذل و اوباش داشت؟!
حضرت امام فرمود: مکتبی که پایش هیاهو نباشد. به سر و سینه زدن نباشد، نمیماند میمیرد.(صحیفه امام، ج8، ص527)
من از بچه مذهبی که که دسته نمیره، سینه نمیزنه، بدم میآید.
مودت واجبه نه محبت.
مودت فرقش با محبت اینه که ابراز شدنیه. چقدر ابراز کردی؟
دانلود
دانلود
یک زمانی اعلام کردند کلاس عزاداری در عاشورا بالا رفته، به جای دسته، تظاهرات به سمت میدان امام حسین(ع)، بهجای علم و کتل، پلاکارد بیاورید. حضرت امام جلوش رو گرفتند، فرمودن دستجات به همان شیوه سنتی.(صحیفه امام،ج15، ص333)
حالا رسم شده هر کس میتونه یک گوشهاش رو میزنه.
عَلم برای کمر ضرر داره. از کی تا حالا کمر شده از اصول دین؟ خب علم سبکتر بردارند.
آخه این چه تحلیلیه؟ هر کس یک تیکه میاد.
آقا گوسفند قربونی می شه، بهداشتی نیست.
یک دفعه یادش می افته عَلَم شکل صلیبه. بابا پس تو هم اگر دستهاتو باز کنی، میشه شکل صلیب؟
یک دفعه یادش می افته حیوان جاندار رو علمه. بابا این طاووسه، المهدی طاووس اهل الجنه
یک دفعه یاد موسیقی می افته که چرا ابزار موسیقی در دسته امام حسین(ع) هست؟
بابا این تنبک که نیست، این طبل رزمه .
بزن آقا راحت باش طبل رزمه.
تمام شهرها باید صدای طبل بلند شه.
رفته دانشگاه، انگشتی سینه می زنه. آخه چرا؟ سینه بزن.
دو زار سواد پیدا میکنه،دیگه نوحه جواب نمیده.
در هیأت قم ما، هر کس مدرس حوزه بود، میگفتیم تو میاندار باش.
قاری میاد عزاداری، نوحه جواب نمیده که صداش خراب میشه برای قرآن. آقا قرآن و عترت شما جداست؟
دسته عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) را جدی بگیرید.
دستۀ عزاداری مودت است، مودت یعنی ابراز محبت. محبتت را در دستۀ عزاداری امام حسین(ع) ابراز نکنی، کجا میخواهی ابراز نکنی؟
خدایا ما را جزء اقامه کنندگان عزای امام حسین قرار بده.
1. در این روز عبیداللّه بن زیاد نامهای برای عمر بن سعد فرستاد كه: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز كردهام. توجه داشته باش كه هر روز و هر شب گزارش كار تو را برای من ميفرستند.
2. در این روز “حبیب بن مظاهر اسدی” به امام حسین علیهالسلام عرض كرد: یابن رسول اللّه! در این نزدیكی طائفهای از بنی اسد سكونت دارند كه اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم.
امام علیهالسلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آوردهام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت ميكنم، او یارانی دارد كه هر یك از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود. عمر بن سعد او را با لشكری انبوه محاصره كرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت مينمایم… .
در این هنگام مردی از بنياسد كه او را “عبداللّه بن بشیر” مينامیدند برخاست و گفت: من اولین كسی هستم كه این دعوت را اجابت ميكنم و سپس رجزی حماسی خواند:
قَدْ عَلِمَ الْقَومُ اِذ تَواكلوُا وَاَحْجَمَ الْفُرْسانُ تَثاقَلُوا
اَنِّی شجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ كَاَنَّنِی لَیثُ عَرِینٍ باسِلٌ
“حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی كه آماده پیكار شوند و هنگامی كه سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ كه من [رزمندهای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشهام.“
سپس مردان قبیله كه تعدادشان به 90 نفر ميرسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیهالسلام حركت كردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه كرد و او مردی بنام “ازْرَق” را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یكدیگر درگیر شدند، در حالی كه فاصله چندانی با امام حسین علیهالسلام نداشتند. هنگامی كه یاران بنياسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریكی شب پراكنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود كوچ كردند كه مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد.
حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیهالسلام آمد و جریان را بازگو كرد. امام علیهالسلام فرمودند: “لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ”
منبع: کتاب منتهی الامال اثر حاج شیخ عبّاس قمی
باسمه تعالی
السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
مراسم پنجمین سالگرد عروج عرفانی و باشکوه و پاکِ انسانی مخلص و عارفی زاهد ، موسس قدیمی ترین حوزه علمیه خواهران استان فارس ؛ سرکار خانم دکتر سیمین تاج مویدی روز دوشنبه 19 مهر از ساعت 12 در مکتب مقدسه حضرت زهرا(سلام الله علیها) (حوزه علمیه الزهرا شیراز) برگزار می شود.
بدین وسیله از تمامی شاگردان دور و نزدیک ایشان و هم چنین اساتید خواهر حوزه های علمیه شهر شیراز دعوت می شود تا در این مراسم شرکت نمایند.
صدای گریه و شیون نامحرم که در عزای اهل بیت علیهم السلام است (با توجه به کنار هم بودن قسمت زنان و مردان هیئت) برای مردان چه حکمی دارد؟
پاسخ: در صورتی که مفسده ای نداشته باشد فی نفسه اشکال ندارد.
مطابق با فتوای آیت الله خامنه ای
نويسنده :محمدرضا فؤاديان
از نواى غريبانه استغاثه امام حسين(ع)، سالها و قرنها مىگذرد، اما انعكاس آن را مىتوان در لحظه لحظه تاريخ به گوش جان شنيد، اين فرياد نه تنها رو به خاموشى و افول نگذاشته، بلكه هر روز رساتر و پرصلابتتر، خروش وجوشش آزادگان عالم را افزوده است.
گويا امام حسين (ع) سالها و قرنها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است؛ تا امام عصر (عج)، ندايش را پاسخ گويد؛ پرچم بر زمين ماندهاش را به دوش گيرد؛ داغهاى كهنه اش را التيام بخشد و آرمانهاى بلندش را لباس تحقق بپوشاند. روز ظهور، هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسين(ع) است و حضرت مهدى (ع) پاسخ دهنده آن. در اين گستره بىانتها و افقهاى دور آن، كسى به خروش و التهاب فرزندش كه براى رسيدن آن روز، گذر آرام آرام و جانكاه لحظهها را به تماشا مىنشيند و روزها و سالها را با چشمان منتظرش بدرقه مىكند وجود ندارد.
به راستى چه رمزى مهر سكوتْ بر لبان بسته و چه سرّى در اين ميان رخ پنهان كرده است؟ چرا ياد امام حسين(ع) هميشه و همه جا، همراه و هم پاى ياد حضرت مهدى (ع) است؟ چرا هر جا سخن از حسين(ع) است، نام حضرت مهدى(ع) نيز رخ مىگشايد؟ چرا عاشورا روز ((ظهور)) است و ياد حسين (ع) آغازين كلام مهدى (ع)…؟
اين گفتار مىكوشد گوشههايى از اين ارتباط و پيوست را، از منظرهاى مختلف و در ابعاد گوناگون بررسى كند و فهرست وار آنها را در چهار بخش (همراه با قرآن، همراه با روايات، ادعيه و زيارات، تشرفات) و يك خاتمه برشمارد تا به عنوان دستمايه برخى از محققان و مبلغان و نيز ابزارى براى تحقيق و پژوهش بيشتر و مقدمهاى براى كشف زوايايى ديگر از حقايق نورانى حيات اين دو امام همام (ع) باشد. گرچه بررسى و تحليل اين پيوستگىها و نيز نتايج و آثار آن، مجالى ديگر و فرصتى فراختر مىطلبد و گشودن گره اسرار اين پيوستگىها، دلهايى راز دان و جانهايى آگاه از آن اسرار را مىطلبد.
امام حسين (ع) از نگاه امام مهدى (عج)
سعد بن عبدالله قمى گويد: به امام عصر - اوراحنا له الفداه - عرض كردم: ((اى فرزند رسول خدا! تأويل آيه ((كهيعص)) چيست؟ فرمود: ((هذه اگروف من انباء الغيب، اطلع الله علشا عبده زكريا، د قيّكا عط تمد (ص) و ذلك ان زكريا سأل ربه ان يعلّمه اىء اگمسة فاهبط عليه جقئيل فعلّمه اياها…؛(1) اين حروف از اخبار غيبى است كه خداوند زكريا را از آن مطّلع كرده و بعد از آن داستان آن را به حضرت محمد (ص) باز گفته است…)).
داستان از اين قرار است كه: زكريا از پروردگارش درخواست كرد كه ((اسماء خمسه طيّبه)) را به وى بياموزد. خداوند، جبرئيل را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او تعليم داد.
زكريا چون نامهاى محمد، على، فاطمه، و حسن (عليهم السلام) را ياد مىكرد، اندوهش بر طرف مىشد و گرفتاريش از بين مىرفت. و چون حسين (ع) را ياد مىكرد، بغض و غصّه، گلويش را مىگرفت و مىگريست و مبهوت مىشد.
روزى گفت: بارالها! چرا وقتى آن چهار نفر را ياد مىكنم، آرامش مىيابم و اندوهم بر طرف مىشود؛ اما وقتى حسين را ياد مىكنم، اشكم جارى مىشود و نالهام بلند مىشود؟
خداى تعالى او را از اين داستان آگاه كرد و فرمود: ((كهيعص))! ((كاف)) اسم كربلا و ((هاء)) رمز هلاك عترت طاهره است، و(( ياء)) نام يزيد ظالم بر حسين (ع) و ((عين)) اشاره به عطش و ((صاد)) نشان صبر او است.
زكريا چون اين مطلب را شنيد، نالان و غمين شد و تا سه روز از عبادتگاهش بيرون نيامد، و به كسى اجازه نداد كه نزد او بيايد. و گريه و ناله سر داد و چنين نوحه گفت:
بارالها! از مصيبتى كه براى فرزند بهترين خلايق خود، تقدير كردهاى دردمندم.
خدايا! آيا اين مصيبت را بر آستانه او نازل مىكنى؟ آيا جامه اين مصيبت را بر تن على و فاطمه مىپوشانى!؟ آيا اين فاجعه را بر ساحت آنان فرود مىآورى؟
بعد از آن گفت: بارالها! فرزندى به من عطا كن تا در پيرى چشمم به او روشن شود و او را وارث و وصىّ من قرار ده؛ آنگاه مرا دردمند او گردان؛ همچنان كه حبيبت محمد را دردمند فرزندش گرداندى.
خداوند، يحيى را به او بخشيد و او را دردمند وى ساخت. و دوره حمل يحيى شش ماه بود و مدت حمل امام حسين (ع) نيز شش ماه بود و براى آن نيز قضيهاى طولانى است.