شهادت امام حسن مجتبی(ع)
ابن شهر از حضرت صادق(ع) روایت کرده است که حضرت امام حسن(ع)با اهل بیت خودفرمود:ای گروه! من به زهر شهید خواهم شد،چنانچه رسول خدا(ص)به زهر شهید شد،گفتند:تو را که زهر خواهد اد:فرمود:یا کنیز من یا زن من،گفتند که آن ملعونه را ازملک خود بیرون کن،چگونه او را بیرون کنم حال آنکه مرگ من به دست او خواهد بود و از آن چاره نیست،اگر او را بیرون کنم غیر او کسی مرا نخواهد کشت،چنین مقدر شده است.پس بعد از اندک زمانی ،معاویه زهری فرستاد به نزد زن آن حضرت،پس روزی حضرت ازاو پرسید که آیا شیری داری بیاشامیم؟گفت:بلی.آن زهری که معاویه فرستاده بود داخل شیر کرده به آن حضرت داد.چون تناول نمود،همان ساعت اثر زهر در بدن خود یافت،فرمود:ای دشمن خدامراکشتی خدا تو را بکشد،به خدا سوگند که عوض مرا نخواهی یافت ،واز آن فاسق ملعون دشمن خداورسول(ص)هرگز خیری نخواهی دید.
منبع:علامه مجلسی(تاریخ زندگانی چهارده معصوم(علیهم السلام))،جلاءالعیون،علامه مجلسی، چاپ چهارم،تهران:آدینه سبز،1386،ص461