شکرمصیبت، نه معصیت !
08 خرداد 1391
شخصی پرهیزکار ومومن در کنار دریا زندگی می کرد ، او بر اثر حمله پلنگ زخمی شده بود ، اما هیچ دارویی دردش را درمان نمی کرد .مدت ها بود که بیمار ورنجور در گوشه ای به سر می برد وپیوسته خدا را شکر می کرد .روزی یکی از دوستانش به او گفت :«با این همه درد ورنج چرا شکر می کنی ؟»مرد پرهیزکار گفت :«شکر من برای این است که گرفتار مصیبتم نه معصیت!»
گلستان سعدی