هفده ربیع الاول، بهاری ترین فصل اهل زمین است. در نیلوفرانه قدوم ختم رسل، برای روشنی دیدگان جد عزیزش، نور در دیدگان منتظر آینه ها پراکنده اند؛ نور عالم گیر صادق آل احمد را!
آخرین فرستاده الهی «احمد» در تاریخ 17 ربیع الول عام الفیل، دیده به جهان گشود. روزی مبارک که مصادف با قدومش ایوان کسری شکاف برداشت و چند کنگره آن فرو ریخت و آتش آتشکده بزرگ فارس خاموش شد؛ دریاچه ساوه خشک گردید؛ بتهای مکه سرنگون شدند؛ نوری از وجود آن حضرت به سوی آسمان بلند شد که شعاع آن فرسنگها را روشن کرد. آری این نور محمد است که بر جهان تیره و تار آن زمان تابید و تا به امروز آنرا منور نموده است.
او آمد که مرهمی باشد بر دل رنجور مظلومان و مژدهای باشد برای نوید آیندهای متعالی برای انسانیت و پایانی باشد بر ظلمت جاهلیت. پیامبری که بهدرستی او را پیامبر رحمت نامیدهاند و خالق نیز وی را رحمة للعالمین نامید. پیامبری که بزرگترین معجزهاش، مکارم اخلاق و حسن خلق بود و بهوسیله این سلاح قوی، دلهای تمام مؤمنان را از آن خود نمود و برای اولین بار در تاریخ بشر، حکومتی بنا نهاد بر پایه عدالت و مهرگستری. آیین اسلام را سراسر نور بود، از جانب خدا به مؤمنان هدیه کرد.
آمنه (سلامالله علیها) در زمان بارداری میگفت که هرگز احساس نکرده که باردار شده و هیچگاه باری سنگین همچون زنان دیگر را در خود نیافته است. گفتهاند پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) در هنگام متولد شدن پاکیزه و تمیز بود و خون و چیزهای دیگر به همراه او از شکم مادر خارج نشد. همینطور میگویند زمانی که پیامبر (صلیالله علیه و آلهِ و سلم) متولد شد سر بهسوی آسمان بلند کرد و سپس برای خداوند تبارکوتعالی سجده نمود.
و اما وقتیکه میرفت تا دین آسمانی وی «اسلام» با کید و کینه دشمنانش به فراموشی سپرده گردد؛ نواده وی، «صادق آل محمد (ع)» به پا خواست و با درایتی علوی، دوباره احیا نمود. امام صادق(علیهالسلام) در هنگام طلوع فجر روز جمعه 27 ربیعالاول سال 83 هـ ق در شهر مقدس مدينه به دنيا آمدند، پدر آن بزرگوار حضرت امام باقر(علیهالسلام)، و مادر آن بزرگوار امّ فروه دختر قاسم بن محمد بن أبى بكر بودند.
حضرت صادق جعفر بن محمد بن على بن الحسين(علیهالسلام) از ميان برادران خويش جانشين پدرش حضرت باقر(علیهالسلام) بود، و وصى آن جناب بود كه پس از او به امر امامت قيام نمود، و در فضل و دانش سرآمد همه برادران گشت، و از همه آنان نامآورتر، و در قدر و منزلت بالاتر، و در ميان شيعه و سنى مقامش ارجمندتر بود، و بهاندازه مردم از علوم آن حضرت نقل کردهاند كه سخنانش توشه راه كاروانيان و مسافران و نام ناميش در هر شهر و ديار زبانزد مردمان گشته، و از هیچیک از اين خاندان علماء و دانشمندان بدان اندازه كه از آن جناب حديث نقل كرده از ديگرى نقل نکردهاند، و هیچیک از اهل آثار و ناقلان اخبار بدان اندازه كه از آن حضرت بهره بردند از ديگران بهرهگیری نكردند، زيرا اصحاب حديث كه نام راويان ثقات آن بزرگوار را جمع کردهاند با اختلاف در عقيده و گفتار شماره آن به چهار هزار نفر میرسد. و دلیلهای روشن درباره امامت آن جناب بهاندازهای است كه دلها را حيران كرده و زبان دشمن را از خورده گيرى گنگ و لال ساخته است.
در اخلاق حضرت محمد , همين بس كه با آن جلالت و موقعيتى كه به سلاطين نامه دعوت مى نوشت در خانه , تا حد امكان كارش را شخصا انجام مى داد.
اهل سيره نوشته اند : پيامبر خدا در خانه خويش خدمتكار اهل خود بود , گوشت را تكه تكه مى كرد و بر سفره غذاى حقيرانه مى نشست و انگشتان خويش را مى ليسيد , بز خود را مى دوشيد و لباس خود را وصله مى نمود و بر شتر خود عقال مى زد و به ناقه خود علف مى داد , با خدمتكار منزل آرد را آسياب مى كرد و خمير مى ساخت.
ابن شهر آشوب در كتاب مناقب , (ج 1, ص 146) روايت كرده كه :
رسول خدا (ص) كفش خود را وصله مى زد , پوشاك خويش را مى دوخت , در منزل را شخصا باز مى كرد , گوسفندان و شترها را مى دوشيد و به هنگام خسته شدن خادمش در دستاس كردن به كمك او مى شتافت و آب وضوى شبش را خود تهيه مى كرد. و در همه كارها به اهل خانه كمك مى كرد. لوازم خانه و زندگانى را به پشت خود از بازار به خانه مى برد.
گاه اتفاق مى افتاد كه حضرت خانه خويش را نظافت مى كرد و جارو مى كشيد و خود مكرر مى فرمود : كمك به همسر و كارهاى منزل , صدقه و احسان در راه خدا محسوب مى شود.
از عايشه نقل شده كه گفته است : محبوب ترين كارها نزد رسول خدا (ص) خياطى بود.
پيامبراكرم (ص) با همه عظمت و موقعيت ممتازش در منزل كار مى كرد. و به نگهدارى و پرستارى از كودكان مى پرداخت.
عايشه همسر آن حضرت مى گويد : وقتى خلوت مى شد , پيامبر لباس خود را مى دوخت و كفش خويش را وصله مى كرد.
روز هفتم فرا رسید.«عبد المطلب»،براى عرض سپاسگزارى به درگاه الهى گوسفندى کشت و گروهى را دعوت نمود و در آن جشن با شکوه،که از عموم قریش دعوت شده بود،نام فرزند خود را«محمد»گذارد.وقتى از او پرسیدند:چرا نام فرزند خود را محمد انتخاب کردید،در صورتى که این نام در میان اعراب کم سابقه است؟گفت:خواستم که در آسمان و زمین ستوده باشد.
درباره میلاد رسول اکرم «حسان بن ثابت»شاعر رسول خدا چنین مى گوید:
فشق له من اسمه لیجله فذو العرش محمود و هذا محمد
آفریدگار،نامى از اسم خود براى پیامبر خود مشتق نمود.از این جهت(خدا) «محمود»(پسندیده)و پیامبر او«محمد»(ستوده)است و هر دو کلمه از یک ماده مشتقند و یک معنى را مى رسانند.
قطعا،الهام غیبى در انتخاب این نام بى دخالت نبوده است. زیرا نام محمد، اگر چه در میان اعراب معروف بود، ولى کمتر کسى تا آن زمان به آن نام نامیده شده بود.طبق آمار دقیقى که بعضى از تاریخ نویسان بدست آورده اند، تا آن روز فقط شانزده نفر به این اسم نامگذارى شده بودند.
چنانکه شاعر درباره میلاد رسول اکرم می گوید:
ان الذین سموا باسم محمد من قبل خیر الناس ضعف ثمان
کسانى که به نام محمد،پیش از پیامبر اسلام نام گذارى شده بودند،شانزده نفر بودند.
ناگفته پیداست که:هر چه مصداق یک لفظ کمتر باشد، اشتباه در آن کمتر خواهد بود و چون کتابهاى آسمانى، از نام و نشان و علایم روحى و جسمى او خبر داده بودند، باید علایم آن حضرت آنچنان روشن باشد که اشتباه در آن راه پیدا نکند. یکى از آن علایم، نام آن حضرت است. باید مصداق آن به قدرى کم باشد، که راه هر گونه تردیدى را در تشخیص پیامبر گرامى از بین ببرد. مخصوصا هنگامى که بقیه اوصاف و علائم وى ضمیمه نام او گردد.در این صورت،بطور واضح کسى که انجیل و تورات از ظهور او خبر داده است،به خوبى شناخته خواهد شد.
موضوع دانشگاه به خودی خود یک موضوع مهم است، همچنانکه موضوع حوزه علمیه هم به خودی خود یک موضوع اساسی و مهم است. وقتی ما «وحدت حوزه و دانشگاه» را عنوان می کنیم، بدیهی است مقصود این نیست که این دو را در عالم واقعیت به یک چیز تبدیل کنیم. زیرا اگرچه در گذشته در حوزه های علمیه همان دروسی خوانده می شد که امروز در دانشگاه ها خوانده می شود، اما اگر فرض کنیم آن دروس حوزه های علمیه، همان پیشرفتی را که تا امروز کرده است می کرد، باز امروز باید به مقتضای تخصص و تشعّب، هر گروه کار و درس خودش را دنبال کند. پس، مقصود این نیست. مبادا بعضی همین موضوع به این روشنی و وضوح را ندیده بگیرند و درباره ی غلط بودن شعار وحدت حوزه و دانشگاه قلمفرسایی کنند.
منبع:
احسان احمدی، نهضت تولید علم.نظرگاه رهبر معظم انقلاب در دیدار نخبگان حوزه و دانشگاه و سایر اقشار، چاپ؛ سارنگ، ص 157.
رهبر انقلاب در مراسم جشن تکلیف دانش آموزان:
فردای این کشور و تاریخ آن متعلق به شماست، آماده شوید
مراسم روحبخش و پر طراوت جشن تکلیف دو هزار تن از دانشآموزان پسر مدارس شهر تهران، امشب در حسینیه امام خمینی(ره) برگزار شد.
در این مراسم که در فضایی آکنده از نشاط و شوقِ آغاز دوران بندگی برگزار شد، نوجوانان مؤمن، نماز مغرب و عشاء را به امامت حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی اقامه کردند.
حضرت آیت الله خامنهای همچنین در سخنانی، جشن تکلیف را «جشن تشرّف به ساحت لطف و توجه پروردگار کریم» و «قابلیت دریافت مأموریت الهی در رسیدن به سعادت و خوشبختی» خواندند و افزودند: انسان در مراحل مختلف زندگی حوادث فراوانی را تجربه میکند که لازمه مواجهه شجاعانه با این حوادث و دستیابی به افتخار دنیوی و عزت الهی، استحکام بنیه معنوی است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به اهمیت «لحظه تکلیف»، قدر دانستن ورود به دوران بلوغ معنوی را یادآور شدند و خاطرنشان کردند: راز پیشرفت فردی و اجتماعی در حفظ رابطه با خداوند است و امروز عیب بزرگ تمدن رو به افول و انحطاط غرب، قطع رابطه با خداست.
ایشان بهترین راه ارتباط با خداوند را «نماز و قرائت قرآن» دانستند و گفتند: توجه به این واقعیت که مخاطب انسان در نماز، «خداوندِ قادرِ متعال» است، موجب توکل، شجاعت و اعتماد بهنفس میشود، بنابراین نماز را اول وقت و با توجه بخوانید و با قرآن و معانی نورانی و هدایتبخش آن انس دائمی برقرار کنید.
حضرت آیت الله خامنهای با اشاره به تلاش دشمنان برای نفوذ و تسلط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی بر کشور، یکی از هدفهای دشمن را نفوذ در نوجوانان و جوانان برشمردند و افزودند: نوجوانان عزیز که فرزندان امروز ملت ایران و مردان و مدیران فردای کشور هستند، باید با حضور فعال و شاداب در اجتماعات در مصونیتبخشی مقابل این نقشه دشمن، نقش مؤثری ایفا کنند.
«تجهیز به دانش و درسخواندن» و «تأمین سلامت جسمی، فکری و معنوی» توصیه دیگر رهبر انقلاب اسلامی به نوجوانان بود.
ایشان، به تأمین سلامت جسمی از طریق «ورزش و تغذیه مناسب»، و کسب سلامت معنوی با «توجه به خدا و نماز، دعا، توسل و یاد شهیدان» اشاره کردند و افزودند: سلامت فکری را باید با کتابخوانی و مطالعه کتابهای راهگشای متفکران و نویسندگان خوب تأمین کرد.
حضرت آیت الله خامنهای با تأکید بر اهمیت علماندوزی و خودسازی بهعنوان شرط دستیابی به فردایی بهتر، افزودند: عزیزان من، فردای این کشور متعلق به شماست و شما ادارهکنندگان این کشور و تاریخ آن خواهید بود، بنابراین با استفاده از فرصتها، خود را برای آن روز آماده کنید.
رهبر انقلاب اسلامی همچنین نوجوانان را به الگوگیری از شهیدان سفارش کردند و گفتند: شهیدان عزیز ما در جوانی و نوجوانی در دفاع از استقلال ملی و مصالح کشور و به منظور دفع شرّ دشمنان، با ارزشترین دارایی، یعنی جان خود را در راه خدا فدا کردند و مطالعه کتابهای شیرین و پر جاذبه دفاع مقدس، ذهن شما را با آن ایثارگریها و شجاعتها آشنا میکند.
ایشان در پایان سخنانشان، نوجوانان را به قدردانی از پدران و مادران، حفظ احترام و جبران محبتهای آنان توصیه کردند.۹۵/۹/۲۳