لجاجت عامل هلاکت
يكي از جلوه هاي منفي و ناشايست افراط در كسب مقام و موقعيت اجتماعي لجاجت است كه به صورت اصرار بر حقانيت خود و پافشاري بر بطلان گفتار و رفتار ديگران خود را نشان مي دهد كه داراي دو چهره باطني است: حق بودن ما و باطل بودن طرف مقابل. در واقع و حقيقت ماجرا باطل بودن ما و حق بودن طرف مقابل در حقيقت و واقعيت موضوع.
آغاز ورود ما به جامعه، شروعي شيرين براي اثبات شخصيت خود و در پي آن باعث"شهرت” و گاه"محبت و محبوبيت” در بين بستگان و همسايگان و حتي همكاران و همشهريان مي شود، به گونه اي كه حاضريم براي اين موقعيت ممتاز يعني ارائه شخصيتي مستقل و پايدار، فرصت هاي بسيار و ثروت هاي فراوان صرف كنيم تا در هر كوي و برزن، ناحيه و محله و يا شهر و ديار ما را به بزرگي و عظمت بنگرند و با احترام خاصي از ما ياد كنند. اين ويژگي ذاتي و همگاني كه از آن به “حب بقا ” يا عشق به جاودانگي در زندگي” نام مي برند گاه با اعتدال همراه است و در بسياري از مواقع با افراط عجين مي شود و راه انسان را به بيراهه ها و حتي پرتگاه ها مي رساند.
اعتدال آن با حفظ اصول و بنيان هاي تعريف شده در ارتباط هاي فردي و اجتماعي است كه از آن ميان حرمت نفس عزت نفس واعتماد به نفس است تا در پرتو هريك خردمندانه اعتباري ماندگار نصيب و در پايان حيات خشنودي و خرسندي فراهم مي شود. و افراط آن يافتن موقعيت خانوادگي و اجتماعي با از دست دادن عزت نفس حرمت نفس و اعتماد به نفس است، همانند كساني كه براي بدست آوردن دلها به انواع ذلت هاي شخصيتي همانند چاپلوسي و تملق تن مي دهند تا لبخند اطرافيان را به سوي خود جلب كنند و آنان را راضي نگه دارند، غافل از آنكه واژه ها بار خاصي و بوي ويژه اي به همراه دارد و بسياري از مخاطبان ما از درون پي به دروغ بودن كلمات و عبارات و رنگ و نيرنگ چاپلوسان مي برند و با چشمان خود قضاوت دل و انديشه خود را بازگو مي كنند.
در نگاه شخصيت هاي قدسي تعريف و تمجيد بستگان و اطرافيان هرگز به طور مستقل به دور از تاثيرگذاري خداوند در دلها و ديده ها فراهم نمي شود،زيرا پروردگار مهربان “مقلب القلوب” است و چون قلب ها به دست اوست، از مسير خداجويي و خداخواهي در تمام عرصه هاي زندگي يعني انجام تكاليف و عمل به وظيفه به اين مهم مي توان دست يافت و چونان قطره اي به اقيانوس جاودان رسيد و ابدي شد.
حضرت پيامبر (ص) می فرماید: اگر دوست داري خدا تو را دوست داشته باشد خوف از او داشته باش و در زندگي خويش پرهيزگاري را شيوه هميشه خود كن و اگر مي خواهي نزد مردم محبوب و مقبول باشي نخست به آنان نيكي و خدمت كن، دوم هيچ اميد و طمعي به دارايي هاي آنان نداشته باش تا هميشه عزيز و سربلند باشي. (بحارالانوار،ج ۸۲ ،ص ۱۶۴ )
در نگاهي ديگر"لجاجت” نمادي از كوتاهي بينش و بصيرت، ريز شدن در اموركم اهميت يا بي اهميت، دل سپردن به تعرف و تمجيد ديگران، فكر مشغولي نسبت به جلوه هاي زودگذر زندگي و نداشتن سعه صدر يا دريا دلي به هنگام رويا رويي با ديگران است. آنان كه همانند نيلوفر هميشه با تلاش و كوشش بسيار،خود را به اوج مي رسانند و از بلنداي حوادث به صحنه هاي حيات و هستي مي نگرند، هرگز سنگريزه ها را درشت نمي بينند و هميشه با آرامش از فراز گفتگوها و تنش هاي مختلف عبور مي كنند و از درگيري هاي زيان آور،خود را دور مي كنند. بذرهاي كينه و دشمني را در دل و ديده هاي اطرافيان نمي افشانند، پيش از گفتار، در رفتار عصبانيت خود را جلوه گر مي سازند و بي آنكه زشت حركات مختلف در تنش هاي اجتناب نا پذير سراغ آنان بيايد با صلابت و سعادت شخصيت از كنار تيرگي هاي اخلاقي و اجتماعي راه خود را طي مي كنند و سربلند به مقصد مي رسند.
پيامبر بزرگوار اسلام (ص) می فرماید: هركس در حالي كه حق به جانب اوست از لجاجت صرف نظر كند،خانه اي درقسمت بالاي بهشت براي او بنا مي شود و هر كس در حالي كه بر باطل است از لجاجت چشم بپوشد خانه اي در وسط بهشت براي او بنا مي شود. (مستدرك الوسائل،ج ۹ ،ص ۷۶ ) هيچ بنده اي به طور كامل حقيقت ايمان را نمي يابد مگر آنكه دست از مجادله و لجاجت بردارد گرچه بر حق باشد.(بحارالانوار،ج ۲ ،ص ۱۴۸ )
در نتيجه لجاجت باعث تباهي و تيرگي عقل مي شود نه تنها ضرر و زيان برمن وارد مي كند بلكه دشمنان ما را فروزانترمي كند. گفتني است لجاجت و پافشاري در دستيابي به خواسته هاي خوب و خدايي به هنگام راز ونياز با پروردگار مهربان نه تنها نكوهش نشده، بلكه صفتي ستودني است كه ازسوي پيشوايان ما ستايش بسياري شده است كه فرموده اند: خداوند در خواست كننده لجوج را دوست دارد؛(بحار الانوار ج ۹۳ ،ص ۳۰۰ ) كسي كه دست كم حاجت خود را سه بار تكرار كند و به دنبال اجابت آن باشد. (ترجمه المراقبات،ج۱ص ۲۴۲ ).
برگرفته از سایت افکار نیوز