تاریخ را که ورق بزنی بعضی خاطره ها با تو حرف می زنند…

بعضی اسامی دلت را می لرزانند…

بعضی اتفاقات اشک را به چشمت و اندوه را به قلبت یادگاری می دهند…

اما بعضی چیزها هم پیدا می شود که همیشه برایت مثل یک راز مبهم و در عین حال تازگی دارند…

بعضی تاریخ ها…

مثل نیمه خرداد…

مدرسه فیضیه و قم

قیام مردم و خون های به ناحق  ریخته شده که یاد آور به ای ذنب قتلت حسین است

جلوتر که بیایی

شعری میشنویی که گویا تاریخ را هزار بار تکرار میکند

انتظار فرجی که در نیمه خرداد نشسته است

و عروج پدری فرزانه در نیمه های همان ماه پنهان

نیمه های خرداد یعنی فرج و وصال ، فیضیه و قم ، انسانیت و عشق ، همه منتظر قدمهای یک گمشده هستند

یک ماه پنهان

همان امید زهرا

خدا کند که بیاید…!!!