ویژگی جوانان عاشورایی2
ج. وفاداری: در فرهنگ اسلامی وفا از نشانه های ایمان است. پیامبراکرم صلی الله علیه وآله بارها تاکید می فرمودند: هر کس به خدا و عالم آخرت ایمان آورد، باید وفای به عهد و پیمان را لازم بشمارد و از آن تخلف ننماید. (6) بارزترین صفت جوانان کربلا، وفاداری آنان به امام زمانشان است. چرا در سخت ترین شرایط، حاضر نشدند عهدی را که با امام خود بسته بودند نقض کنند. در میان اصحاب اباعبدالله، حضرت ابوالفضل العباس در آراستگی به این فضیلت از جایگاه امتیاز ویژه ای برخوردار بودند. نام عباس بن علی علیه السلام، همیشه با صفت وفاترین است.
در عصر تاسوعا شمر از سوی عبیدالله بن زیاد، امان نامه ای را برای آن حضرت و برادرانش آورد. او در پاسخ به شمر فرمود: ما هرگز نیازی به امان شما نداشته ایم و نداریم. برای ما امان الهی کفایت می کند خداوند بر تو و بر امانی که برای ما آورده ای لعنت کند. آیا شما به ما امان می دهید، ولی فرزند رسول خدا را مورد تعرض قرار می دهید. هرگز ما حاضر به پذیرش چنین کاری نخواهیم شد. (7)
شب عاشورا نیز زمانی که امام حسین علیه السلام همه یاران خود را در خیمه جمع کردند، به آن ها فرمودند: هرکس با من بماند سرنوشتش شهادت است. هرکس دوست دارد که از معرکه خود را نجات دهد، هم اینک از تاریکی استفاده کرده و خود را به جای امنی برساند و از ناحیه من در این باره هیچ گونه منعی نیست. در ضمن این مردم با ما کار دارند نه با شما…
چون سخنان امام حسین علیه السلام به پایان رسید، نخستین کسی که لب به سخن گشود، عباس بن علی علیه السلام بود. وی خطاب اباعبدالله فرمود: برای چه این کار را بکنیم و تو را تنها بگذاریم آیا این کار را به خاطر چند روز زنده ماندن انجام بدهیم، هرگز خداوند آن روز را نیاورد. (8)
با اشاره به نهایت وفاداری علمدار کربلا، امام صادق علیه السلام می فرمایند: شهادت می دهم که در برابر جانشین رسول خداصلی الله علیه وآله همواره تسلیم بودی… همیشه به جهت خدا وفادار ماندی و لحظه ای از خیرخواهی بر او کوتاهی نکردی… (9)
د. ادب: از ویژگی های دیگر یاران امام حسین علیه السلام به ویژه جوانان کربلا آراستگی به فضیلت ادب است و در این میان، قمربنی هاشم دارای منزلت خاصی است. به شهادت تاریخ، حضرت عباس علیه السلام بدون اجازه در کنار امام حسین علیه السلام نمی نشست، و هنگامی که اجازه در حضور برادر می نشست، همانند یک بنده در مقابل مولای خود بر روی دو زانو در کمال تواضع می نشست. (10) نقل شده است که آن حضرت در طول عمر خود هرگز امام حسین علیه السلام را برادر خطاب نکرد بلکه اغلب در صدا زدن امام علیه السلام از تعابیری چون: سرور من، ای پسر رسول خداصلی الله علیه وآله،… استفاده می کرد. گویا فقط یک بار، آن هم در لحظه ای که پس از نبرد با دشمنان زمان شهادت آن حضرت فرا رسیده بود، امام حسین علیه السلام را با عنوان برادر جان صدا می زنند و شاید بارزترین صحنه اظهار ادب حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام، آن لحظه ای است که چون پس از جنگ سخت با دشمنان خود را به شریعه فرات رساند و مشک را پر از آب ساخت تا اطفال امام حسین علیه السلام را سیراب سازد، در همان لحظه وقتی دو دست خود را پر از آب کرد تا کام تشنه خود را با جرعه آب سیراب کند، ناگهان به یاد عطش امام و مولای خود افتاد و بی درنگ آب را بر زمین ریخت و با لب تشنه و در حالی که این دو بیت را زیر لب زمزمه می کرد به سمت خیمه های امام حسین علیه السلام حرکت کرد:
یا نفس من بعدالحسین هونی
و بعده لا کنت ان تکونی
هذا الحسین وارد المنون
و تشربین بارد المعین
تالله ما هذا فعال دینی (11)
«ای نفس زندگی بعد از حسین خواری و ذلت است. مبادا بعد از او زنده بمانی که دچار این ذلت شوی.
این حسین است که با لب تشنه در معرض خطر مرگ قرار گرفته است. آیا تو با این حال می خواهی آب خنک و گوارا بنوشی؟
سوگند به خدا این گونه رفتار کردن دور از ادب است و با دین و اعتقاد همخوانی ندارد.»
6.بحارالانوار، ج 77، ص 151
7. منتخب التواریخ، ص 258
8. بحارالانوار. ج 44، ص 393
9. سردار کربلا، ص 229
10. معالی السبطین، ج 1، ص 443
11. مقتل الحسین، ص 226