روز پنج شنبه 17 دی دومین جلسه اخلاقی اساتید حوزه های علمیه خواهران با علمای شهر برگزار شد .
این دیدار در محل حوزه رضویه در حضور عالم اخلاق حضرت آیت الله علی اصغر دستغیب برگزار گردید .
ایشان موضوع هدایت و علم را محور سخنرانی خویش قرار دادند
و ضمن بیان 32 سوره مائده ( مَنْ قَتَلَ نَفْسَا بِغَیرِ نَفْسٍ أوفَسادٍ فِی الأَرضِ فَکانَّما قَتَلَ النَّاسَ جمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَکأَنَّما اَحیا النَّاسَ جمیعاً) به تفسیر و تاویل این آیه پرداختند.
ایشان در تفسیر ظاهری این آیه
با استناد به روایت امام صادق (علیه السلام) منظور از احیاء را نجات آدمیان از غرق شدن و حرق( سوختن) بیان کردند.که احیاو نجات یک انسان مانند نجات همه بشریت است و بر عکس کشتن یک نفر به مثابه قتل همه بشریت است ؛ چرا که بنی آدم و ترکیب جامعه مانند ترکیب بدن است که اگر عضوی آسیب ببیند مثل آسیب خوردن همه جامعه است. ولی شدت اثر وارد بر جامعه ، بنا بر شخصیت و ظرف وجودی فرد از دست رفته متفاوت است .
در ادامه ایشان به بیان تاویل این آیه پرداختند:
که باز با استناد به سخن امام صادق فرمودند که تاویل این آیه بسی عظیم تر از تفسیر آن است و آن مساله هدایت است. که اگر کسی انسانی را از تاریکی و گمراهی نجات دهد کانه همه جامعه را نجات داده و بر عکس…
پس مساله هدایت بسیار مهم و کار انبیاء و اوصیا ست . اما این هدایت در مرحله اول به دست خدا و سپس انبیا الهی است و پیامبران ابزار هدایت هستند.
(با استناد به این روایت قَالَ قَالَ أَمِیرُ الْمُۆْمِنِینَ علیه السلام بَعَثَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَى الْیَمَنِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ لَا تُقَاتِلَنَّ أَحَداً حَتَّى تَدْعُوَهُ إِلَى الْإِسْلَامِ- وَ ایْمُ اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى یَدَیْكَ رَجُلًا خَیْرٌ لَكَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَكَ وَلَاۆُهُ یَا عَلِی«وسائل الشیعه ج 15 ص 43»)
ای علی، با هیچ كس جنگ نكن تا این كه او را به اسلام دعوت كنی و به خدا سوگند اگر یك نفر به دست تو هدایت شود، برای تو بهتر از آن چیزی است كه خورشید برآن می تابد، در حالی كه ولایت تو را پذیرفته باشد.
اما این هدایت و خواست الهی در انتخاب مهتدین به ویژگی ها و ظرفیت های ایجادی توسط خود اشخاص بر میگردد و آن هدایت و خوبی همان نقطه ی نور علمی است که خدا در دل مهتدین خواهد انداخت.
قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع “إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِعَبْدٍ خَيْراً نَكَتَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةً بَيْضَاءَ فَجَالَ الْقَلْبُ يَطْلُبُ الْحَقَّ ثُمَّ هُوَ إِلَى أَمْرِكُمْ أَسْرَعُ مِنَ الطَّيْرِ إِلَى وَكْرِهِ محاسن برقی”
بعد از این مطالب حضرت استاد به بیان عوامل هدایت پرداختند: که این عوامل به دودسته عوامل داخلی و خارجی تقسیم می شود.
عوامل داخلی همان کسب سواد و دعا و نیایش به ویژه نماز در دل شب و خواندن نافله هاست.
و عوامل خارجی دعای خیر پدر و مادر و یا حتی اجداد می باشد.
و موانع هدایت :
هوا و هوس است . ( «کیف یستطیع الهدی من یغلبها الهوی- امیر المومنین - نهج البلاغه)
طلاب ، کادر ، اساتید و مدیریت مدرسه علمیه الزهرا جنایت آل سعود در به شهادت رساندن عالم مجاهد و شجاع شیخ نمر باقر النمر را محکوم کرده و لزوم پیروی و اطاعت محض از مقام عظمای ولایت را تایید کرده و هرگونه کارهای فردی و افراط و تفریط متقابلانه ای را محکوم میکند.
حضرت علی (علیه السّلام) فرموده اند : ای طالب علم ، به راستی عالم سه نشانه دارد :
علم و حلم(صبر) و خموشی . عالم نما هم سه علامت دارد : نسبت به بالا دست نافرمان است و به زیردست ستم کند به وسیله غلبه بر او و پشتیبانی از ستمکاران نماید.
این حدیث گهربار امام معصوم محور جلسه اخلاق اساتید و کادر حوزه های علمیه خواهران شیراز با حضرت آیت الله شیخ موحد بود.
1.ایشان در تعریف علم بیان داشتند که علم واقعی آن است که شخص به آن باور داشته باشد وگرنه بیان آن علم تئوری است و عاری از قدرت تاثیر گذاری است.
2. حلم را ایشان تحمل مشقات تحصیل ، تحمل افراد گوناگون چه در حوزه تعلیم و چه تعلم دانستند و بیان فرمودند اگر بردباری نباشد دست بابی به علم ممکن نخواهد بود.
3. سکوت در مواقع لزوم و پرهیز از جدل در اموری که عقل تعیین میکند که بحثدر آن هیچ فایده ای ندارد از نشانه های عالم حقیقی است.
گاهی پاسخ ندادن بهترین جواب است.
و در بیان علائم فرد متکلف که عالم نما تعریف شده است فرمودند :
شخص غیر عالم که فقط خود را به سختی انداخته است سه نشانه دارد اول آنکه نافرمان است.که یا بوسیله تظاهر به علم یا با تحقیر مخاطبان و یا با دروغ گفتن سعی در پوشاندن بی علمی خود دارد.
و چنین شخصی هم دروغگو و هم ظالم خواهد بود . زیرا بر خلاف اعتقاد خود سخن می گوید که دروغ است .
رفتارش با زیر دستش بر اساس منافع خودش است نه مصالح شاگرد که این ظلم است و به جهت پشتیبانی از هم سنخ هایش که آن ها هم دروغ می گویند از ظالم پشتیبانی می کند.
و ایشان در انتها وظایف متولیان حوزه را این موارد بیان کردند:
1. تطابق با واقع و پرهیز از دروغ( عدم تطابق کلام و باور)
2.حفظ و تقویت و ایجاد انگیزه های الهی در طلاب
3. کار عملی و تهذیب نفس شحصی
4.انجام وظایف شرعی
5. عبادت
و رعایت قوانین و شرایط
مبانی و مبادی انسجام اسلامی
توحید، قرآن، نبوت:
هرامری برای شروع و ایجادش نیازمند یک سری مبانی و مبادی است، ایجاد وحدت و انسجام اسلامی نیز از این امر مستثنی نیست. از جمله مهمترین و اولین مبنای ایجاد انسجام اسلامی توحید است.
الف) توحید:
بنای توحید که مبنای فکری و اعتقادی و اجتماعی و عملی ماست، در وحدت است… در جامعه ای که برمبنای شرک بنا شده باشد، طبقات انسان هم جدا و بیگانه از یکدیگر است. در جامعه ی توحیدی که وقتی مبدأ و صاحب هستی و سلطان عالم وجود و حیّ و قیّوم و قاهری که همه حرکات و پدیده های عالم، مرهون اراده و قدرت او می باشد، یکی است، انسان ها با یکدیگر خوشاوندند، چون به آن خدا وصل اند، به یک جا متصل اند و از یک جا مدد می گیرند. لازمه ی همین ارتباط و اتصال است که جامعه ی اسلامی در درون خود یکی است و متحد و متصل به هم است و در بیرون نیز جز اجزای مساعد با خود را جذب نمی کند.
به فرموده ی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره):
ما اگر این جهت را محکم کردیم که ما برای خدا، از خدا هستیم و برای خدا باید عمل کنیم و به خدا مراجعه می کنیم، انا لله و انا الیه راجعون؛ ما از اوییم و به او برمی گردیم، اگر ما این را تحکیم کنیم در قلبمان که ما از او هستیم، و هرچه او گفته است باید بکنیم. گفته است با هم باشید، ما هم باید با هم باشیم برای اطاعت خدا… اگر ما دنبال این معنا باشیم که اطاعت کنیم این امر خدا را، هرکس حرفی بزند به گوش ما فرو نمی رود، هر دروغپردازی که بکنند همه اش خنثی خواهد شد، برای اینکه ما این پایه را محکم کردیم که برای خدا وحدت داریم. ما وحدتمان برای این نیست که خودمان به جایی برسیم، خدا فرموده وحدت داشته باشید، برای او وحدت داریم و این وحدت برای خداست، هرکبری در مقابلش خنثی است. برای اینکه این کید با خداست.
بنابراین اگر ملت با خدا و برای خدا، وحدت را ایجاد کند و آن را حفظ نماید، هیچ قدرتی یارای مقابله با آنها را نخواهد داشت، ولی باید در نظر داشت که این وحدت کارساز و هدفمند باشد.
امام خمینی (ره) در جایی از سخنان خود در این باره می فرمایند:
من امیدوارم که این اجتماعات بدان منتهی بشود به اجتماع ارواح و مهم آن است، که مقصدی که مقصد اسلام است و مورد امر خدای تبارک و تعالی است و همه ی انبیاء برای آن مقصد آمده اند از آن غفلت نشود. باید گفتارها انسان را برساند به معنویات و برساند به توحید کلمه و کلمه ی توحید.
ب) قرآن:
دومین مبنا برای ایجاد انسجام اسلامی، قرآن کریم است. قرآن می کوشد تا همه ی انسان ها را در یک جامعه ی جهانی واحد گرد آورد و جهانی شدن به عنوان یک فرایند طبیعی و جهانی سازی به عنوان یک برنامه اسلامی مورد تأکید و تأیید قرآن و اسلام است. قرآن از انسان ها می خواهد که با حفظ اصول و در نظر داشتن اختلاف های ملی و حق شریعتی خود، در یک اجتماع کلان و واحد انسانی گرد هم آیند و به اصول و ارزش های مشترکی توجه کنند. از این رو مردم را به کلمه ی یگانگی فرا می خواند.
قرآن در کنار برنامه های تشریعی، پیروان شریعت های مختلف را به گردآمدن بر نقاط مشترک با یکدیگر فرا می خواند. و بدین ترتیب بنیاد جامعه ی جهانی آرام و امن همراه با احترام متقابل به فرهنگ ها و ملیت ها را پی می ریزد.
یکی دیگر از مبادی وحدت و انسجام اسلامی نبوت است که در ذیل به آن می پردازیم:
ج) نبوت:
توحید کلمه و عقیده، از بزرگترین مقاصد انبیای عظام بوده است، از همین رو بود که پیامبر اکرم (صلوات الله علیه) درصدر اسلام و براساس آیه ی:
«انما المؤمنون اخوه» در میان مسلمانان عقد اخوت ایجاد کردند و برای این امر هیچ گونه تفاوتی میان عرب و عجم قائل نبودند.
امام خمینی (ره) احیاگر قرن بیستم نیز در این باره می فرمایند:
یکی از مقاصد بزرگ شرایع و انبیای عظام «سلام الله علیهم» که علاوه برآنکه خود مقصد مستقل است، وسیله ی پیشرفت مقاصد بزرگ و دخیل تام در تشکیل مدینه ی فاضله می باشد، توحید کلمه و توحید عقیده است، و اجتماع در مهام امور و جلوگیری از تعدیات ظالمانه ی ارباب تعدی است، که مستلزم فساد بنی الانسان و خراب مدینه ی فاضله است. و این مقصد بزرگ، که مصلح اجتماعی و فردی است، انجام نگیرد مگر در سایه ی وحدت نفوس و اتحاد همم و الفت و اخوت و صداقت قلبی و صفای باطنی و ظاهری؛ و افراد جامعه به طوری شوند که نوع بنی آدم تشکیل یک شخص دهند، و جمعیت به منزله ی یک شخص باشد و افراد به منزله ی اعضاء و اجزاء آن باشد؛ و تمام کوششها و سعی ها حول یک مقصد بزرگ الهی و یک مهم عظیم عقلی، که صلاح جمعیت و فرد است، چرخ زند. و اگر چنین مودت و اخوت در بین یک نوع یا یک طایفه پیدا شد، غلبه کند بر تمام طوایفی که در این طریقه نباشند.
و در کافی شریف است: عن ابی عبدالله، علیه¬السلام:«تواصعوا و تباروا و تراحموا و کونوا اخوه ابرارا کما امرکم الله عزوجل»؛ امام صادق (علیه¬السلام) فرمودند: با یکدیگر پیوند داشته باشید و خوشرفتاری و مهربانی نمایید و برادرانی نیکوکار باشید، همانگونه که خدای عزوجل فرمانتان داده است.
برگرفته از تحقیق پایانی سرکار خانم پروین صارم پور-89