مقام معظم رهبری به کرات از ویژگی های اخلاقی استاد سخن گفته اند .
در اینجا دو مصاحبه از مقام معظم رهبری در مورد شهید مطهری آورده شده که نشان از توجه این استاد شهید به دو بعد عرفانی و سیاسی است :
نماز شب استاد مطهری
ایشان هنگامی که به مشهد آمدند گاهی اوقات به منزل ما وارد می شدند البته ایشان در مشهد آشنا داشتند و جا و مکان هم داشتند منتهی به خاطر علاقه ای که من به ایشان داشتم و خودشان هم این علاقه را می دانستند مستقیما به منزل ما می آمدند.اطاقی که ایشان شبها می خوابیدند با یک در فاصله داشت با اطاقی که من شب می خوابیدم ایشان همیشه وقت خواب مقید بود به خواندن قرآن نیمه شب، صدای ایشان را شنیدم که در هنگام تهجد و نماز شب خواندن گریه می کردند. البته نماز شب خوان زیاد داریم. اما نماز شب خوانی که در آن نیمه شب با آن حال اشک بریزد و گریه کند کم داریم. بعدها از دوستان قدیمی ایشان مثل آقای منتظری و دیگران شنیدیم که ایشان از همان زمان طلبگی هم نماز شب می خوانده و اهل تهجد بوده اند.
مبارزات سیاسی
تا سال ۴۹ و ۵۰ خیلی مسائل انحرافی در محیط مبارزه به چشم نمی خورد. وقتی که منافقین دستشان را رو کردند و نوشته های ایدئولوژیک آنها کم کم پخش شد آقای مطهری بیش از همه حساسیت نشان داد چون من به یاد دارم که در سال ۵۱ تلاش فراوانی شد که امام را وارد کنند که این حرکت جوانها را تایید کنند که به نام « مجاهدین » و … بودند اما امام سخت ابا کردند و یک بار کتابهای مجاهدین را خوانده بودند و گفته بودند اینها همان حرفهای لنین و ارانی است پس حرفهای شما کدام است؟ مرحوم مطهری در معرفی اینها به امام نقش داشتند و خودشان آنقدر حساسیت نشان دادند تا عملا کنار کشیدند و آنوقت مجاهدین ایشان را متهم کردند به اینکه سازشکارند و اهل مبارزه نیستند و حال اینکه کنار کشیدن ایشان حساسیت ایشان را نشان می داد و موثر و مفید هم واقع شد و ایشان در آن موقع کار ایدئولوژیکشان را زیاد کردند. و اثرش این بود که در سه چهار سال بعد حقانیت حرکت ایشان روشن شد و حرکت صحیح اسلامی دوباره از سال ۵۴ رو به رشد رفت و کم کم خط امام تبلور یافت.
منبع:
مجلس شورای اسلامی در قانون اساسی و در کل سیستم جمهوری اسلامی از اهمیت ویژه ای بر خوردار است .به گونه ای که نوع طبقه بندی احزاب و حتی تعداد افراد هر حزب و دیدگاهی درمجلس نوع تصویب قوانین و حتی بودجه بندی های کشوررا تغیر خواهد داد . با نظر به این موضوع ، اهمیت انتخابات و افراد راه یافته به مجلس روشن می شود. در این باره روزنامه ایران در یادداشتی به قلم آذر منصوری نوشت:
مرحله دوم انتخابات مجلس شورای اسلامی اگرچه از قوانین و روند حاکم بر مرحله اول انتخابات پیروی میکند، اما با دور ابتدایی تفاوتهایی دارد. برای نمونه در مرحله اول انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی 4 هزار و 800 نامزد وجود داشت که در 222 حوزه انتخابیه 30 استان کشور با یکدیگر رقابت میکردند. همچنین بنا به اعلام رسمی وزارت کشور، شمار واجدین شرایط رأی دادن در مرحله اول 50 میلیون نفر بود؛ تنوع و تکثر کاندیداهای مرحله اول در کنار شمار بالای انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان، شور و نشاط ویژهای ایجاد کرد و سبب مشارکت وسیع و گسترده مردم شد. اما در مرحله دوم انتخابات 136 نامزد بیشتر در معرض آرای مردم نیست؛ تکلیف نمایندگان تهران و شماری از کلانشهرها در مرحله اول مشخص شده و علاوه بر این واجدین شرایط رأی دادن در انتخابات دهم اردیبهشت ماه 17 میلیون نفر هستند که کمتر از یکسوم انتخاب کنندگان هفتم اسفند به شمار میآیند.
نگاهی به ادوار گذشته انتخابات مجلس شورای اسلامی نیز نشان میدهد استقبال شرکت کنندگان در مرحله دوم انتخاباتهای پارلمانی، سیر نزولی داشته و بر این اساس، تعداد افرادی که در مرحله دوم انتخابات پای صندوقهای رأی میآیند، بسیار کمتر از کسانی است که در مرحله اول انتخابات در شعب اخذ رأی حاضر میشوند. اما باید توجه داشت اهمیت ویژه و شرایط حاکم بر دور دوم انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی که قرار است دهم اردیبهشت ماه برگزار شود، میتواند این عرف را دگرگون کند، زیرا با وجود اینکه انتخابات اسفند 94، تکلیف اغلب کرسیهای مجلس دهم را روشن کرد، اما 68 صندلی به دلیل به حد نصاب نرسیدن آرای نامزدها، خالی مانده است.
عددی که تغییر آرایش سیاسی مجلس، وزنکشی فراکسیونهایی را که احتمالاً در آینده شکل خواهد گرفت تحت تأثیر قرار دهد و نقش تعیین کنندهای در شکلگیری اکثریت ایفا کند.
در انتخابات دور دوم نیز همانند مرحله اول، رقابت اصلی بین دو جریان اصلاحطلب و اعتدالی از سویی و اصولگرایان از سوی دیگر است و هر دو جریان با جدیت در تلاش هستند اکثریت مجلس آینده را در دست خود گیرند.
رقابتهای دو لیست مطرح در دور اول یعنی فهرست امید و اصولگرایان در مرحله دوم از آن جهت واجد اهمیت است که هر کدام از طرفداران گفتمانی این دو فهرست برای اکثریت یافتن، نیازمند پیروزی در رقابت جمعه پیش رو هستند.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که همان اهمیت و استدلالهایی که برای ضرورت حضور مردم در پای صندوقهای رأی در 7 اسفند وجود داشت، برای انتخابات 10 اردیبهشت هم مصداق دارد.
پایگاههای رأی هر دو گفتمان حامی و منتقد دولت برای تکمیل فرآیند انتخابات و مؤثرتر بودن گام اول در مرحله اول انتخابات، شایسته است که مرحله دوم را نیز جدی بگیرند زیرا طرفداران هر گرایش سیاسی اگر از اهمیت رأی انتخابات مرحله دوم غفلت کنند، بعید نیست که اندوختههای خود در مرحله اول را در مخاطره از دست دادن اکثریت «بهارستان» قرار دهند و به طور طبیعی، چنین وضعیتی خوشایند بدنه اجتماعی هیچ جناحی نیست.
شبهای دهگانه، یکی دیگر از مصادیق شب در قرآن است که در سوره فجر خداوند به این شبها سوگند یاد کرده و فرموده:
«ولیال عشر» و همین سوگند یاد کردن نشانه عظمت و بزرگی این شبهاست چرا که اصولاً همیشه سوگند به امور مهم و بزرگ یاد می شود. اینکه «لیال عشر» کدام شبهاست و این چه شبهایی است که خداوند متعال به آنها سوگند یاد می کند تا همگان را به فکر و تأمل وا دارد و با بیانی غیر مستقیم (که همان سوگند است) ابراز می دارد که این شبها بس عظیم است، سئوالی است که در این مبحث به پاسخ آن پرداخته می شود:
اینکه «لیال عشر» کدام شبهاست، سخن مشهور این است که همان شبهای دهگانه
ذی الحجه است که شاهد بزرگترین و تکاندهنده ترین اجتماعات عبادی سیاسی مسلمین جهان می باشد و یا بعبارتی همان ده شبی است که خداوند بر سی شب مأموریت حضرت موسی در کوه طور افزود و آن را به 40 شب کامل کرد. این معنی در حدیثی از جابربن عبدالله انصاری از پیغمبر اکرم (ص) نیز نقل شده است. ابن کثیر هم در تفسیر خود می گوید: «منظور از این ده شب، دهه ذی الحجه است»
در فضیلت و بزرگی این ایام همین بس که ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) روایت می کند که ایشان فرمودند:«هیچ ایامی نیست که نزد الله سبحانه و تعالی، عمل صاح محبوبتر از این ایام باشد.» گفتند:«و نه حتی جهاد در راه خدا» فرمود:«و نه جهاد در راه الله مگر شخصی که با جان و مال خود خارج شود و هیچ کدامشان را بر نگرداند»
عده ای نیز بر این باورند که منظور از این شبهای دهگانه، دهه آخر رمضان است که شبهای قدر را در بر دارد و اهمیت این شبها به خاطر عبادت مخصوص در آن و پالایش نفس از ظلمات است که نتیجه اش فجر نور در وجود انسان است. البته باید توجه داشت که برای این دهه علاوه بر اعمال مشترک که در ماه رمضان هم انجام می گیرد همچون روزه، اعمال مخصوص دیگری هم وارد شده است از جمله دو رکعت نماز، که ما بین نماز مغرب و عشاء خوانده می شود و در هر رکعت آن آیه «و واعدنا موسی ثلاثین لیله…» تلاوت می گردد.
عمل مهم دیگری که در این دهه واردست تهلیل های دهگانه است که در هر روز ده مرتبه خوانده می شود و شرح این تهلیل ها در کتب ادعیه موجود می باشد و نیز از پیامبر (ص) ده تسبیح وارد شده است که هر کس آن را بخواند، هر آنچه از خداوند سبجان درخواست نماید به او عطا می شود مگر اینکه قطع رحم یا در خواست معصیتی باشد. علاوه بر این موارد دعاهای بسیاری نیز در این دهه وارد شده است که در کتب ادعیه به نحو مشروح بیان گردیده اند.
به هر حال اگر این نظر درست باشد، عظمت و بزرگی این ماه هم بر همگان آشکار است و در لحظه لحظه و تک تک روزهایش فضیلت و برتری وجود دارد که غیر قابل انکار است. چنان که مرحوم میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می فرمایند:«بدان که درباره ماه رمضان وارد شده است که افضل ماهها و روزهای آن افضل روزها و ساعات آن افضل ساعات است…»
عده ای دیگر نیز معتقدند که منظور از این ده شب، شبهای آغازین ماه محرم است. احتمالات مطرح شده دیگری هم وجود دارد از جمله اینکه منظور از این ده شب، دهه اول رمضان است.
در میان تمامی احتمالات مطرح شده، نظر اول قوی ترست اما چیزی که هست این است که سوگند به این شبها دلیل بر عظمت آن است.
برگرفته از تحقیق پایانی اسرار معنوی شب نوشته مریم حسن زاده
قابل توجه طلاب گرامی
نتایج مرحله ارزیابی اجمالی هشتمین جشنواره علامه حلی در سامانه فراخوان های پژوهشی در کوثر نت قابل مشاهده است .
برای مشاهده نتایج ابتدا وارد سامانه کوثر نتhttp://kowsarnet.whc.ir شده و
سپس وارد سامانه فراخوان های پژوهشی می شوید و
روی گزینه برگ ارزیابی کلیک کرده
و با سرچ اسم جشنواره( هشتمین جشنواره علامه حلی) نتیجه ارزیابی اجمالی اثر خود را خواهید دید.
(البته زمان تصحیح تحقیقات در دبیرخانه های مراکز متفاوت است، اکنون در استان فارس این نتایج قابل مشاهده است.)
امامت به معنای ولایت
امامت در درجه و مرتبۀ سومی دارد که او اوج مفهوم امامت است و آن مرتبۀ ولایت است . مسئله ولایت در شیعه از سه جهت مطرح است؛اول:از جهت سیاسی، اعتقاد به اینکه شایسته ترین فرد برای زعامت و رهبری سیاسی و اجتماعی مسلمانان پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)حضرت علی علیه السلام بوده که از سوی خداوند بر این مقام تعیین گردیده است.دوم: ازجهت مرجعیت دینی، ائمه بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)و اینکه ایشان در بیان احکام معصومند .
سوم:از نظر معنوی و باطنی، شیعه معتقد است که در هر زمان، یک انسان کامل وجود دارد که برجهان و انسان نفوذ دارد و بر ارواح نفوس و قلوب ناظر است و دارای نوعی تسلط تکوینی بر جهان و انسان می باشد. و به این اعتبار نام او حجت است.
برخی از مستشرقان و به پیروی آنان وعده ای از نویسندگان داخلی کوشیده اند تا اعتقاد شیعیان را به ولایت باطنی امام،همچون باورهای صوفیان دربارۀ اولیای خود معرفی کنند، اما اگر بنا باشد ریشه ای برای این تفکر بیابیم باید آن را در باورها و آموزه های اصیل اسلامی جستجو کنیم و این صوفیان و عارفان اهل سنت هستند که این آموزه ها را از شیعیان اقتباس کرده اند و نه برعکس. زیرا مسئله ی اعتقاد به ولّی خدا و حجت الهی از زمانی در میان شیعیان مطرح بوده است که هنوز تصوف شکل نگرفته بود، یا دست کم چنین مسائلی در میان آنان وجود نداشت.
با توجه به مراتب و شئون گوناگون امامت در اعتقاد شیعی،دانسته می شود که مسئله حکومت پس از پیامبر اسلام، تنها یک شأن از شؤون مختلف امامت است و این گمان باطلی است که گفته شود تئوری امامت در شیعه صرفاً ناظر به نحوۀ حکومت و ادارۀ جامعه اسلامی پس از پیامبر است.چه بعضی چنین پنداشته اند که نظریه امامت در ابتدا صرفاً نظریه ای درباب حکومت و رهبری سیاسی بوده است. به این صورت که شیعیان با تمسک به نظریه امامت به ادامۀ رهبری فرهمندانه پیامبرفتوا دادند و اهل سنت با رد این نظریه، به شیوه های سنتی یا عقلایی، دموکراتیک روی آوردند .
شهید مطهری در این باره می گوید: منحصر کردن مسئله امامت به حکومت اشتباه بزرگی است که احیاناً قدما (بعضی از متکلمان)هم گاهی چنین اشتباهی مرتکب می شدند، امروز این اشتباه خیلی تکرار می شود، تا می گویند امامت متوجه مسئله حکومت می شوند درحالی که مسئله حکومت از فروع و یکی از شاخصه های خیلی کوچک مسئله امامت است واین دو را نباید با یکدیگر مخلوط کرد .
-ضرورت امامت
در باب امامت این نکته قابل بررسی است که آیا اصولاً وجود امام ورهبر در جامعۀ بشری ضرورت دارد؟ بر فرض ضروری بودن آن آیا درهمیشۀ تاریخ ضرورت دارد یا در دوره های خاص؟ بر فرض که همیشه ضرورت داشته باشد آیا ضرورت شرعی دارد یا عقلی؟بر فرض که ضرورت عقلی داشته باشد آیا برخدا واجب است نصب امام یا بر انسان واجب است نصب رهبر،خلاصه انتصابی است یا انتخابی؟
در این زمینه انظاری وجود داری که عبارتند از:
1-خوارج می گفتند:اصولاًامامت امری ضروری و لازم نیست و جامعه نیازی به رهبر ندارد. نه رهبری که خدا نصب کند و نه رهبری که مردم انتخاب کنند و شعارشان این بود:«اِنّ الحکم الّا الله» یا می گفتند:«الحکم لله لالک یا علی» و بر اساس همین عقیدۀ باطل نقشه کشیدند سه نفر را ترور کنند.یکی عمر و بن عاص در مصر دیگری معاویه درشام و سومی علی بن ابی طالب در کوفه که ابن ملجم مرادی داوطلب این امر شد و حضرت را به شهادت رساند .
امروزه دردنیا جامعه و یا گروهی را نمی شناسیم که طرفدار این فرضیه باشد، بلکه همۀ مجامع دنیا برای خود رهبری دارند و به قدری ضرورت رهبری در اجتماعات محرز است که به مجرد از دنیا رفتن رهبر قبل خبرگان هر قومی جمع شده و رهبر جدید را انتخاب می کنند تا شیرازۀ مملکت از هم پاشیده نشود زیرا قلب تپندۀ امت رهبری است. در روایات ما آمده است «الامامه نظام الامه» و حضرت علی علیه السلام در خطبۀ 40 نهج البلاغه فرمود:«لابُدَّ لِلنَّاسِ منِ أمِیرٍ بِرٍِّاوَفاجِر؛جامعه نیازمند به رهبر و فرمانده است، چه نیک و چه پلید ».
2-گروهی برآنند که در مواقع اجتماعی و دورانی که خطری جامعۀ اسلامی راتهدید نمی کند نیازی به وجود رهبری نیست ولی در هنگام طوفانی شدن اوضاع وجود رهبری ضرورت دارد.
3-اشاعره و اهل حدیث برآنند که رهبری در جامعه همیشه ضرورت داشته و این وجوب هم وجوب شرعی است یعنی به حکم شارع در هر عصری بر مردم واجب است که رهبری انتخاب کرده و به فرامین آنها گردن نهند.
4-گروهی از معتزله می گویند:وجود رهبر در همۀ جوامع و همۀ اعصار امری ضروری و حیاتی است و این ضرورت هم عقلی است نه شرعی و به حکم عقل بر خود مردم انتخاب رهبری واجب است.
5-دانشمندان امامیه معتقدند:بشر همیشه نیاز به امام و رهبر دارد و این ضرورت عقلی است و بر خدا واجب است که شخصی را به عنوان امام انتخاب کند و مسئله انتصابی است نه انتخابی.
از نظر عقلی 2دلیل می توان ارائه کرد:
دلیل اول:
همۀ ما می دانیم که افراد انسانی در طریق حرکت و استکمالند و بالفطره به سوی آخرین مرتبۀ کمال انسانی رهسپارند باید یک مسیر حقیقی و تکوینی را طی کنند تا به عالم سرور ونورانیت و کمال رجوع نمایند آن راه، راه تکوینی است و دارای درجات ومراتبی است. هر مرتبه ای فوق غایت و مرتبۀ دیگر و ناقص تر است. و بین درجاتش پیوند و اتصالی ناگسستنی برقرار است. غایت حرکت استکمالی قافلۀ انسانیت همان مرتبۀ عالی است.جمیع افراد انسانی به سوی غایت و آخرین مرتبۀ کمال توجه دارند.صراط مستقیم یک حقیقت بیش نیست و بین مراتب و درجاتش پیوندی ناگسستنی برقرار است. مادامی که نوع انسان باقی است باید مسیرتکوینی و راه تکامل انسانیت و غایت نوع نیز موجود باشد.بین عالم غیب و نوع انسان ارتباط و اتصال برقرار باشد .
باید فرد کاملی در بین بشر موجود باشد که تمام کمالات ممکنۀ انسانیت در او به فعلیت و تحقق رسیده و به باطن احکام و قوانین شریعت متحقق شده و حاصل مجموع مراتب کمالی باشد که به وسیلۀ نبی اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شده است. آن فرد برگزیده در متن صراط تکامل انسانیت واقع شده است. و از جاده کمال منحرف نیست. زیرا کسی که به پاره ای از کردارهای نیک نائل شده ولی از سایر آنها بی بهره باشد و در متن صراط نبوده و از جادۀ حقیقت منحرف است .
چنین فرد برگزیده ای در اصطلاح شرع امام نامیده می شود. پس باید چنین برگزیده ای همیشه در بین بشر موجود باشد والّا لازم می آید حرکت استکمالی افراد انسان بی غایت بوده و بین عالم ربوبی و نوع انسانی ارتباطی نباشد و در صورتی که نوع بی غایت انقراض برایش ضروری است .
دلیل دوم:
خداوندحکیم که انسان را به نیروی استکمال مجهز نموده و برای ترقی و تکامل آماده اش ساخته است، ممکن نیست راه رسیدن به کمال را در اختیارش قرار ندهد. لطف بی پایانش انقضا دارد که یک برنامۀ کامل و قوانین جامعی در اختیار بشر قرار دهد که اگر بدانها عمل کردند امور دنیایی آنها به بهترین وجه ممکن اداره شود و به سعادت و آسایش جاودان آخرت نیز نائل گردند. برنامۀ زندگانی آنها جوری تنظیم شود که به زندگی روحانی آن ها لطمه نزند و محیط صالحی به وجود آید که برای پرورش روح و درون وکسب فضایل و کمالات انسانیت آماده باشد. بر خداوندحکیم لازم است که چنین برنامه ای راتوسط پیامبران برگزیده اش برای بشر بفرستد.
در صورتی منظور حق تعالی تأمین می شود که اولاً تمام احکام و قوانین دین بدون کم و زیاد در بین بشر محفوظ بماند و همیشه در دسترس آنها باشد و ثانیاً چون دین از دنیا جدا نیست و تکامل و سعادت روحانی را نمی شود از زندگی دنیوی جدا کرد و در بین آنها کمال برقرار است بدین جهت احکام خدایی باید ضامن اجرا داشته باشد در زمانیکه رسول خدا زنده بود، خود حافظ و مجری قانون دین بود.
لیکن چون پیغمبر نمی تواند همیشه باقی بماند باید بعد از او شخصی باشد که عهده دار حفظ و اجرای قوانین الهی باشد. بر خدای حکیم لازم است که بعد از پیغمبر شخصی را تعیین کند که صد در صد مورد اعتماد باشد تا در غیاب پیغمبر حافظ و خلیفه دار احکام الهی باشد.با این فرض می توان گفت:
احکام و قوانین شریعت که بر پیغمبر نازل شده همیشه در بین بشر محفوظ است و مردم اگر بخواهند می توانند از آنها استفاده نمایند. و راه تکامل انسانیت و صراط مستقیم که یک راه بیشتر نیست هموارده در بین بشر بر پا خواهد بود زیرا این فرد برگزیده و در گرفتن احکام و ضبط و ابلاغ و اجرای آنها از خطاو اشتباه معصوم می باشد و به تمام احکام دین عمل می کند و از حیث عمل از گناه و خطا و عصیان معصوم است و در متن صراط دیانت واقع شده و به حقیقت و باطن احکام متحقق می باشد. چنین فردممتاز و معصومی در اصطلاح شرع، امام گفته می شود .
در واقع: -نصب امام درجامعه لطف است.
-لطف بر خدا واجب است.
(صلی الله علیه و آله و سلم)نصب امام در جامعه بر خدا واجب است.
خواجه نصیرالدین طوسی (قدس سره) در فصل نبوت از کتاب تجرید الاعتقاد به بیان فلسفه های بعثت انبیاء پرداخته و علامه بزرگوار علامه حلی در شرح آن کلام مجموعاً به نُه فلسفه اشاره کرده است که بسیاری از آنها در مورد نصب امامان معصوم نیز صادق است .
1-تقویت شناخت عقلی به وسیلۀ بیان نقلی، به این ترتیب که انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق را چه در اصول و چه در فروع دین درک می کند ولی گاهی در اعماق دلش وسوسه هایی وجود دارد و همین تزلزل مانع از اعتماد به آن و انجام آن می گردد. اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوایان معصوم الهی تأیید و تقویت شود هر گونه ابهام و تزلزل زدوده خواهد شد وانسان با قوت قلب به سراغ انجام آن می رود.
2-گاه انسان از انجام کارهایی بیم دارد. چرا که می ترسد برخلاف رضای خدا تصرف در قلمرو حاکمیت او کرده باشد. بیان پیشوایان الهی این بیم و ترس را زایل می کند.
3-تمام اعمال انسان در محدودۀ حسن و قبح عقلی، جمع نمی شوند و چه بسیارند اموری که عقل انسان، حسن و قبح آن را درک نمی کند، در اینجا باید دلت به دامان پیشوایان الهی باشد و خوبی و بدی آن را درک کند.
4-بعضی از اشیاء مفید و بعضی زیان بخشند و انسان تنها با فکر خود و بدون راهنمایی پیشوایان الهی قادر به درک سود و زیان آنها نیست. اینجاست که احساس نیاز به آنها می کند.
5-انسان یک موجود اجتماعی است، یعنی بدون همکاری و تعاون با دیگران قادر برحل مشکلات زندگی خود نمی باشد. این نکته نیز مسلم است که اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همۀ افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد سامان نخواهد یافت. به کمال مطلوب نخواهد رسید. تشخیص این قوانین به طور صحیح و سپس اجرای آنها جز به وسیلۀ رهبران آگاه و پاک و معصوم الهی صورت نخواهد گرفت .
6-انسانها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوتند.بعضی توانایی بر حرکت در این مسیر را دارند. بعضی عاجز و ناتوانند. رهبران الهی گروه اول را تقویت می کنند و گروه دوم را مدد می دهند تا هر دو گروه به کمال برسند.
7-نوع انسان نیازمند به وسایل و صنایع وعلومی است.رهبران الهی می توانند بنیانگذار و محرک انسانها در وصول به این هدف گردند.
8-مراتب اخلاقی در انسانها متفاوت است و برای پرورش این فضایل تنها راه رهبران پاک و معصوم الهی هستند.
9-پیشوایان الهی از ثواب و عقاب وپاداش و کیفر الهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امورآگاه کنند انگیزۀ نیرومندی برای انجام وظایف در آنان پیدا می شود. با توجه به اینکه امامت چیزی جز استمرار خط نبوت نیست. غالب این فلسفه ها درمورد امامان معصوم نیز ثابت است.در قرآن مجید تمام این امور و حتی فراتر از آن در سه عنوان خلاصه شده است:«تعلیم» ، «تربیت » و «قیام به قسط» که در آیات متعدد به آن اشاره شده است .
برگرفته از تحقیق پایانی “اثبات امامت امام علی (ع) در قرآن و روایات”
پژوهشگر
مریم امیری