“راهکارهای موثر درونی کردن ارزشها در نوجوان از دیدگاه اسلام”
استاد راهنما:
سرکار خانم احمدی
استاد داور:
جناب آقای طلعتی
پژوهشگر
زهرا جوانمردی
تابستان 91
چکیده
رشد اخلاقی ارزشی و دینی در نوجوانان از موضوعات مهم تعلیم و تربیت است. چرا که نوجوانان با مجموعه ای وسیعی از تغییرات بیرونی و درونی و تعارض های ناشی از ارزش های گوناگون اجتماعی و فرهنگی و دینی روبرو می شوند. از این جهت طرح اخلاق درونی با هویت دینی می تواند آنها را در برابر فرهنگ بیگانه حفظ کند.
روانشناسان معمولاً سنین 11 الی 13 تا 18 الی20 سالگی را دورۀ نوجوای به حساب آورده اند و با توجه به اینکه رشد ارزشها و باورهای اخلاقی پدیده بسیار پیچیده ای است باید جوانب مختلف رشد جنسی، جسمی، شناختی، عاطفی، فرهنگی -اجتماعی آن مورد توجه قرار گیرد.
در نظام اخلاقی اسلام انواع مختلف افعال انسان مانند افعال خاص هر فرد در ارتباط با خدای متعال و خانواده و اجتماع ارزش گذاری می شوند و با محور قرار دادن خدا بین همه ابعاد نیازهای اصیل انسان دستیابی به همه آنها را باهم ممکن می سازد. قابل ذکر است که عقل و وجدان اخلاقی دو عامل که از درون و خانواده و مدرسه، دوست و رسانه عواملی هستند که از بیرون در درونی کردن ارزش ها در نوجوانان اهمیت دارند.
فضایل اخلاقی ارزش های خدادادی است که از آنها به عنوان ارزش های فطری و طبیعی یاد شده است مثل صبر، صداقت، حیاء، اعتماد به نفس شجاعت، ترس و همچنین می توان از ارزش های اجتماعی که مورد خواست و آرزوی بیشتر افراد جامعه است و باعث می شود که فرد عواطف و اعمال خود را در جهت های معینی به جریان اندازد مثل مسئولیت پذیری، مشورت، وفای به عهد، نظم انعطاف پذیری امر به معروف یاد کرد.
توجه به ویژگی های انسان که قابلیت جانشینی خدا را در زمین دارد. با بکارگیری روش های تربیتی مناسب می توان او را در رسیدن به این مقام والا یاری کرد.
مثل آشنایی با نماز، توکل برخدا، اعتماد به نفس، کنترل نفس، قناعت.
نوجوانان امروز مردان و زنان کامل فردایند و از نظر طبع اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی همانند یکدیگر نیستند پس لازم است در مسائل تربیتی و درونی کردن ارزشها به معرفی الگوی مناسب، اوقات فراغت، تشویق، برنامه ی عبادی مثل اعتکاف و تشکیل گروهها توجه شود.
در پایان آنچه که در مسائل تربیتی اهمیت دارد این است که تربیت وارد کردن فرد به پذیرش اجباری برنامه و اقدامات از پیش تضمین شده نیست.
کلید واژه: راهکار،فطرت، درون،ارزش، انسان،تربیت،خلق، هویت
تحقيق پايانی سطح دو (كارشناسي)
سیمای دنیا در نهج البلاغه
استاد راهنما
سرکار خانم فلاح زاده
استاد داور:
جناب آقای یزدانی
تهیه و تنظیم:
زینب عطاء الهی
پاییز 1389
چکیده
آنچه پیش روست بحثی پیرامون دنیا در نهج البلاغه است. اولین مطلبی که در این گفتار مورد توجه است اینست که آیا نهج البلاغه در باره دنیا مباحثی مطرح نموده است یا نه؟
با نگرش در نهج البلاغه بدست می آید که امام علی(ع) به مناسبت های گوناگون از دنیا و ویژگی های آن سخن گفته است. شاید کمتر متنی یافت شود که این مقدار به دنیا پرداخته و خصوصیات آن را بر شمرده باشد و تعبیر گروهی از بزرگان چنین بوده است که نهج البلاغه کتاب دنیا شناسی است.
در نهج البلاغه دو گونه خطاب نسبت به دنیا وجود دارد. امام در جائی دنیا را می ستاید و در جای دیگر آنرا نکوهش می کند. ستایش و مذمت از دنیا به نحوه نگرش افراد به آن بستگی دارد. بسیاری از انسانها در اثر غفلت، دنیا را هدف زندگی خود قرار داده و به آن دل می بندند و از هدف نهائی که هدف خلقت است باز می مانند بهمین خاطر امام علی (ع) بحث دنیا راگسترده و کامل بیان کرده اند.
در این نوشتار، به حقیقت دنیا، اقسام دنیا و ویژگی های آن و پیامدهای دنیا پرستی و راه های مبارزه با آن از دیدگاه امام علی (ع) بحث شده است. دنیا از دنو گرفته شده به معنی نزدیکتر اما حقیقت دنیا عبارتست از همین زمین و آنچه بر روی آنست از کوه ها و درختان گرفته تا دریاها و آدمیان.
دنیا در نهج البلاغه به عنوان وسیله و مقدمه رسیدن به آخرت، محل جمع آوری توشه معرفی شده است به دو قسم ممدوح و مذموم معرفی می شود. دنیای پسندیده امام علی(ع) آنست که وسیله ای باشد برای رسیدن به هدف اصلی و آن رسیدن به قرب الی الله است اما مذموم آنست که دنیا را اصل قرار داده و برای بدست آوردن آن از هیچ راهی دریغ نکند.
از ویژگی های دنیای مذموم می توان به فریبندگی آن، فناپذیری و بی اعتباری آن اشاره کرد که ره آوردهای شومی در پی دارد که برای مبارزه کردن با این نوع دنیا باید همواره یاد خدا، یاد مرگ و درس و عبرت گرفتن از گذشتگان و مبارزه با نفس و خودسازی در پیش گرفت تا بتوان از این دنیای فانی سربلند بیرون آمد.
واژگان کلیدی: دنیا، دنیا دون، دنیا طلب، دنیاپرست، مذموم، ممدوح، دهر، عاجله، آخرت.
حديث افتراق امت
برای توضیح بیشتر خوب است دانسته شود حدیث افتراق امت به گروههای مختلف در متون معتبر شیعه واهل سنت نقل شده است. از منابع اهل سنت در «سنن ابی داود» (حدیث شماره 3981) آمده است:
«… ان رسول اللّهقام فینا فقال الا ان من قبلکم من اهل الکتاب افترقوا اثنتین و سبعین ملة و ان هذه الملة ستفترق علی ثلاث و سبعین. اثنتان و سبعون فی النار و واحدة فی الجنة…؛… پیامبر خدابرخاست و فرمود :همانا اهل کتاب پیش از شما به هفتاد و دو فرقه گراییدند و این امت به زودی هفتاد و سه فرقه خواهد شد. از میان آنان هفتاد و دو فرقه در آتشاند و یکی در بهشت».
در این جا باید توجه داشت که رستگاری تنها یک فرقه درمیان دیگر فرقهها، امر عجیب و غریبی نیست؛ زیرا راه حق و صراط مستقیم الهی که پیامبر اکرمبدان دعوت فرموده است یکی بیش نیست . پس اگر اختلاف و دگرگونی و چند دستگی پدید آید، ناشی از بدعت و وارد کردن تعالیم غیر دینی در دین است و گریز از بخشی از آموزههای دینی است. اکنون این سؤال پدید میآید که راه شناخت فرقه ناجیه چیست و آنان چه کسانیاند؟عقل و منطق حکم میکند که بهترین راه شناخت رستگاران، سخن و تعالیم خود پیامبر است که از افتراق امت و نجات و فلاح تنها یک گروه از میان همه گروهها خبر داده است.
با توجه به روایات رسیده از پیامبرمتوجه میشویم که راه رستگاری پیروی از قرآن و اهلبیتاست؛ زیرا قرآن کتاب معصوم و خطاناپذیر الهی است. قطعا چنین کتابی مفسر و مجری معصوم میطلبد و آن همان عترت پیامبراست؛ زیرا پیامبردر حجةالوداع و در آخرین وصیت فرمودند:«… انی تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتی اهل بیتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا بعدی ابدا و انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض فانظروا کیف تخلفونی فیهما…؛ من دو چیز گرانبها در میان شما میگذارم:کتاب خدا و عترت و اهل بیت خویش. تا زمانی که به آن دو چنگ زنید پس از من هرگز گمراه نخواهید شد. آن دو از یکدیگر جداییپذیر نیستند تا آن که در حوض (کوثر) بر من وارد آیند.پس بنگرید که پس از من با آن دو چه میکنید» ،
این حدیث به طور متواتر در متون شیعه و اهل سنت یافت میشود. همچنین برحسب روایت دیگری پیامبرفرمودند:«ستفترق امتی علی ثلاثة و سبعین فرقه منها فرقة ناجیة والباقون هالکون. فالناجون الذین یتمسکون بولایتکم و یقتبسون من علمکم ولا یعملون برأیهم فأولئک ما علیهم من سبیل فسالت عن الائمة فقال عدد نقباء بنی اسرائیل؛ به زودی امت من هفتاد و سه فرقه خواهند شد که تنها یکی از آنها رستگار و بقیه هلاک خواهند شد. نجات یابندگانشان کسانیاند که به ولایت شما (اهل بیت) چنگ زنند واز کردار شما الگو گیرند و به رأی خویش [در مقابل شما ]عمل نکنند…»
در روایت دیگری نیز آمده است که پیامبربه حضرت علیفرمودند:« يَا عَلِيُ مَثَلُكَ فِي أُمَّتِي مَثَلُ الْمَسِيحِ عِيسَى ابْنِمَرْيَمَ افْتَرَقَ قَوْمُهُ ثَلَاثَ فِرَقٍ فِرْقَةٌ مُؤْمِنُونَ وَ هُمُ الْحَوَارِيُّونَ وَ فِرْقَةٌ عَادُوهُ وَ هُمُ الْيَهُودُ وَ فِرْقَةٌ غَلَوْا فِيهِ فَخَرَجُوا عَنِ الْإِيمَانِ وَ إِنَّ أُمَّتِي سَتَفْتَرِقُ فِيكَ ثَلَاثَ فِرَقٍ فَفِرْقَةٌ شِيعَتُكَ وَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ فِرْقَةٌ عَدُوُّكَ وَ هُمُ الشَّاكُّونَ وَ فِرْقَةٌ تَغْلُو فِيكَ وَ هُمُ الْجَاحِدُونَ وَ أَنْتَ فِي الْجَنَّةِ يَا عَلِيُّ وَ شِيعَتُكَ وَ مُحِبُ شِيعَتِكَ وَ عَدُوُّكَ وَ الْغَالِي فِي النَّارِ » ؛ ای علی!مثل تو در امت من همانند مثل عیسی بن مریم است که امتش سه فرقه شدند:1- گروه مؤمنان که حواریون بودند، 2- گروه دشمنان یعنی یهود، 3- گروه غلو کنندگان که از دایره ایمان برون رفتند. همانا امت من نیز در مورد تو سه گروه میشوند:1- شیعیان تو که آنان مؤمنانند، 2- دشمنان که همان تردید کنندگانند، 3- گروهی که در مورد تو غلو میکنند و آنان حق ستیزند. ای علی!تو و شیعیان و دوستداران پیروانت در بهشتید ودشمنان و غلو کنندگان در تو اهل دوزخند»،
ازاینرو درباره این که کدام یک از فرقهها و مذاهب، به سنت پیامبرنزدیکتر هستند. به دلایل مختلف عقلی، روایی و تاریخی میتوان شیعیان دوازدهامامی را معرفی کرد. زیرا نزدیکترین افراد به پیامبرکه مطابق سنت او عمل میکردند امام علیو حضرت فاطمه(سلام الله عليها) و فرزندان ایشان بودند و شیعیان به دنبال پیروی کامل از این بزرگان هستند و کسانی هم چون امام باقرو امام صادقکه آگاهترین مردم به کلام خدا و سنت پیامبردر عصر بعد از صدر اسلام بودند. شیعیان بیشترین بهره را از احادیث آن دو بزرگوار دارند تا آنجا که به عنوان مذهب جعفری شهرت یافتهاند.
اینگونه شواهد به طور اجمال، نزدیکی شیعیان به سنت پیامبررا تأیید میکند و حتی میتوان گفت شیعیان «اهل سنت واقعی» هستند. ناگفته نماند، نباید سنت پیامبربه برخی اعمال ظاهری خلاصه کرد. اگر چه در اعمال ظاهری دیگر مذاهب نیز خلاف سنت بسیار مشاهده میشود از آن جمله «تکتف در نماز» (دست بسته) که از زمان خلیفه دوم آغاز شده است.
پایان نامه سطح دو ( کارشناسی )
غفلت در قرآن و سنت
استاد راهنما :
سرکار خانم غفارنیا
استاد داور :
سرکار خانم فلاح زاده
پژوهشگر:
زهره آسیابانی
خردادماه 1386
چکیـده
غفلت به سستی نفس و توجه نداشتن به هدف ؛ به مبدأ (خدا) و منتهی (مرگ و معاد) و مشغول شدن به امور دنیوی معنا شده است .
انسان باید هوشیار باشد که در زندگی چند روزه خویش کمتر دچار نسیان و خطا شود که این نسیان و خطایش سبب آن نشده که از مصادیق غافلین به شمار آید و کم کم در انسان نشانه های غفلت از جمله سرگرمی و بی فکری ظهور پیدا کند.
علاوه بر آنکه با مورد بررسی قرار دادن، اقسام غفلت می توان با حالت آرامش بیشتری به زندگی خویش ادامه داد و با بررسی عواملی که باعث غفلت می شود، انسان متوجه آن شده که از چه موردهایی دوری گزیند و همچنین با خودداری از آنها مانند جهل، آرزوهای دراز و مقامات دنیوی و همنشینی با بدان و … از غفلت گریخته، خود را به خدای خویش نزدیک کند.
در حالی که پیروی از هوای نفس انسان غرق در لذایذ دنیوی شده و به گناهان گوناگونی مشغول می شود و همین باعث می شود که انسان تحمل شنیدن حق را نداشته و حقایق را نادیده گرفته، پس نتیجه اش چیزی نمی شود جز آنکه قلب و روح او به خواسته های نفسانی اش توجه می دارد و آنقدر سخت می شود که همه روح و روان او منحصر در این دنیا می شود.
و علاوه بر این، فرورفتن در غفلت، هم از نظر دنیوی و هم از نظر اخروی بر زندگیش اثر بگذارد ؛ از نظر دنیوی باعث می شود که دید انسان نسبت به عمق مسائل کوتاه شود و فقط جنبه ظاهری این دنیا را ببیند و خود را فراموش کند، و از نظر اخروی باعث می شود که انسان آخرت را فراموش کند و دست به انکار معاد بزند.
و در روز قیامت به صورت نابینا محشور شده و دچار پشیمانی شود که دیگر هیچ سودی ندارد و عاقبتش گرفتارشدن به عذاب سخت است. پس برای گریز از این آسیب با تفکر و یاری جستن از خداوند و عبرت از گذشتگان به فکر خویش بوده و بداند که چیزی جز مرگ در انتظارش نخواهد بود.
این نوشتار در محدوده ی تفاسیر و کتب اخلاقی با بخش های بیان شده فوق یعنی مفهوم شناسی ، بیان مصادیق ، اقسام و مراتب آن و عوامل و در نتیجه راه های درمان آن تنظیم شده است .
کلید واژه
غفلت، یقظه، تنبه، ذکر، تغافل، سهو، نسیان، خطا .
سیــره سیـاسی ـ اجتـماعی امـام بـاقر(ع)
استــاد راهنـما:
سرکـار خانـم بـانشی
استاد داور:
سرکـار خانـم فـلاح زاده
پژوهشگر:
آمـنه بــازیــار
بهار89
چـکیـــده :
پنجمین امام شیعیان امام باقر (ع) درسال 57 هجری در مدینه منوره دیده به جهان گشود.در بیان فضایل و مناقب ایشان همین بس که او را شکافنده ی دانش لقـب داده اند . جابر بن عبدالله انصاری از صحابه رسول خدا (ص) مأموریت می یابد سلام رسول اکرم (ص) را به ایشان ابلاغ نماید .
خلفای زمان امام افرادی ستم پیشه و بی کفایت بودند که به دلیل ظلم و ستم برعموم جامعه و بخصوص شیعیان و عدم توانایی اداره جامعه معمولاً مدت اندکی خلافت می کردند . دوران بیست ساله امامت امام مقارن با خلافت 5 خلیفه بوده است از میان این خلفا هر چند عمربن عبدالعزیز با امام و شیعیان رفتارهای بهتری داشت ولی او نیز در هر حال غاصب خلافت بود و بر منصبی تکیه زده بود که عترت رسول خدا شایسته آن بودند از این رو می توان تلاش های او را تنها در جهت منافع بنی امیه دانست و نه خدمت به اهل بیت و شیعیان آنان . عصرامام باقر(ع) و پیش از آن مقارن با بروز چالش های فکری و فرهنگی متعدد بوده است از سویی گروه هایی برای رسیدن به اهداف خاص که مهم ترین آن مقابله با فضایل عترت بوده، مانع انتشار احادیث نبوی شده بودند و احادیث ساختگی بسیاری را در فضای فکری جامعه پرا کنده می کردند؛ و از سوی دیگر نیز فرق انحرافی گوناگونی از قبیل جبریه، قدریه، مرجئه، ناصبی ها و… با نشر عقاید انحرافی اذهان مسلمین را غبارآلود می نمودند وحقایق اسلام را واژگونه می کردند.
امام باقر در دوران امامت خود در مبارزات سیاسی ـ اجتماعی از شیوه ی مبارزه ی غیرمستقیم بهره می برد و تلاش می کرد عدم مشروعیت حکومت بنی امیه و شایستگی اهل بیت (ع) برای اداره جامعه را به شکل غیرمستقیم تبیین نماید .
مهمترین بعد مبارزات امام نیز بعد فرهنگی و تلاش در جهت تبیین حقایق اسلام ناب بوده است که درقالب های گوناگون ازقبیل بیان انحرافات و اشکالات فرق انحرافی، رویارویی با بدعت و بدعت گزاران، احیاء و گسترش فقه شیعه ، ارجاع امت به قرآن و افشای چهره ی عالم نمایان بوده است.
در نهایت خلفای ستمگر بنی امیه که وجود امام را تهدید کننده ی خلاقت خود می دیدند، فرزند رسول خدا (ص) را درسال 114 هجری به شهادت رساندند و با این عمل ناخواسته حقانیت ائمه شیعه را به اثبات رساندند.
کتابهایی که خیلی در این تحقیق کاربرد داشته اند :1. درمکتب فجر دانش ها امام باقر (ع) نوشته دکتر علی قائمی .امام باقر الگوی زندگی نوشته ی حبیب اله احمدی .امام باقر (ع) جلوه ی امامت درافق دانش نوشته احمد ترابی بوده است.
کلید واژه : سیره، سیاست، اجتماع، امام، محمد، باقر.