سیمای آرمانی طلبه
محمد عالم زاده نوری
بوستان کتاب
چاپ پنجم :1390
امروز ،بسیار مشاهده می شود که طلاب جوان حوزه های علمیه ،تلاش می کنند مسیر طلبگی شان را با افق های ومطالبات رهبرخود هماهنگ سازند ؛لذا همواره پیگیر مباحث ایشان در مورد حوزه و روحانیت می باشند . تا کنون چند کتاب در زمینه نگاه ایشان به حوزه تدوین و منتشر شده است اما غالب این کتابها ،مجموعه سخنان ایشان با اقشار و طبقات مختلف حوزویان را در بر می گیرد . ویژگی کتاب «سیمای آرمانی طلبه »این است که آنچه در مورد سازمان روحانیت و تشکیلات حوزه و متصدیان امر می باشد را مورد توجه قرار نداده و تلاش کرده شواهدی از سخنان رهبر را گزینش کند که طلبه را در خود شناسی و خود سازی صنفی یاری می کنند . این کتاب درپنج فصل به بایسته های اخلاقی و معنوی ؛علمی و اجتماعی طلاب می پردازد . فصل آخر این کتاب نیز به ترسیم سیمای آرمانی مبلغان ،محققان و ائمه جماعات از منظر رهبری می پردازد .
کوله پشتی طلبگی
قنبرعلی تیموری
کانون اندیشه جوان
چاپ اول :1389
«شنیده ایم آسمانی ترین پروازها از حوزه های علمیه آغاز شده است و خنک ترین نسیم در صبحگاهان خود سازی وزیده است و همین بهانه کافی است تا دل به دریا بزنیم و بال به آسمان بگشاییم . خوش سفر باشی مسافر آسمان !
کمی درنگ تا از بیم ها و امیدهای پرواز برایت بگویم . یادت باشد گاهی رعدهای هوس ،دل را می لرزاند و قبله های ساختگی ،مسیر را عوض می کند . باید زیر نور توکل بود و در پناه امید حرکت کرد که هوا بس طوفانی است و افق ،دور دست .»
نویسنده ی «کوله پشتی طلبگی » با این عبارات ،باب هم سخنی با مخاطب خود را باز می کند و با زبانی صمیمی ،به گفتگو با طلاب جوان می پردازد و با آنها از بایسته های مسیر پرفراز و نشیب طلبگی می گوید .آقای تیموری ،نویسنده خوش ذوق این کتاب ، نزدیک به هشتاد نکته را در قالب یاد داشتهایی کوتاه عرضه کرده و فراوان از سیره ی علما و اشعار حکما ،شواهدی بر سخن خود آورده که کتاب را بسیار خواندنی تر کرده است .
عفت تنها منحصر در عفت در رعایت حجاب و پوشش نیست بلکه گاه عفت شامل عفت در قلم هم می شود . چه بسیار زنانی که رعایت حجاب را می کنند اما از نظر رعایت رعایت عفاف در قلم ضعیف اند. مثلا در یکی از شهرها سخنرانی می کردم که ساعت 11 و نیم شب دختری با من تماس گرفت و گفت : می خواهم خود کشی کنم ! زیرا خواستگاری برای من آمده که بسیار شایسته است و همه اصرار دارند که من با او ازدواج کنم اما من قبلا دوست پسری داشتم که برایش نامه و پیامک فرستادم و او تهدید کرده که اگر به خواسته اش تن ندهم مرا رسوا خواهد کرد. پس عفت مهمتر از حجاب است ممکن است دختری حجاب داشته باشد ولی عفت در قلم نداشته باشد. حضرت امیر المومنین فرمودند : افضل العباده عفه البطن والفرج (بالاترین عبادات عفت در خوراک و دامن است.)
در روایات یک نوع عفت دیگر هم ذکر شده که عفت قلبی است . یعنی انسان عفت در آرزو و آمال داشته باشد .خودش را وابسته امور دست نیافتنی نکند . امیر المومنین در این باره می فرمایند : آراسته به عفت نیست کسی که دل ببندد به چیزی که نمی یابد.(غررالحکم/256). به معشوقه های دور از دسترس ..این ها دور از عفت قلب است
از موارد دیگر عفت ، عفت در تعاملات و ارتباطات است که باید شخص از اختلاط گریزان باشد و هم چنین اختلاط آموزشی که فرد باید حتی المقدور از خلوت گزینی با نا محرم به دور باشد.
برگرفته از هفته نامه افق حوزه/ 29 آذر 91/شماره 77/ حجه السلام حسن عرفان (تلخیص))
1.اسلام ستیزی
از نکاتی که در کتابهای اشو دیده می شود مقابله با ادیان آسمانی است . اصولاً رهبران فرقه ها و جنبش نو ظهور خود را برای مقابله با وضع موجود و به نوعی مقابله با دین های آسمانی می دانند و می خواهند تفکرات خود را جایگزین برنامه های الهی قرار دهند . اشو به ساحت انبیاء به خصوص پیامبر (ص) جسارت کرده ، می گوید :سال610 میلادی محمد (ص) در غاری در کوهستان حرا بود همین که نخستین تجربه معنوی اش را درک کرد از این که مبادا دیوانه یا شاعر شده باشد ترسید . سپس با اضطراب به نزد همسرش رفت و با ترس گفت :اندوهی دارم . من شاعر یا جن زده ام ؟
در حالی که قران کریم که زبان اسلام است ساحت مقدس مکرم اسلام (ص) را از این یاوه گوییها مبرا دانسته ، می فرماید :
وما صاحبکم بمجنون (تکویر /22)
وپیامبر شما هرگز دیوانه نبود .
وما علمنه الشعر وما ینبغی له ان هو الا ذکر و قرآن مبین (یس/69)
و ما به او شعر نیاموختیم که شعر سزاوار نیست آنچه به او یاد دادیم ذکر و قرآنی آشکار است.
حرفی را که امروز ملحدانی چون اشو به آن پرداخته اند همان سخن کافران زمان رسول خدا(ص) است که قرآن به شدت با آنها مقابله نموده است . آنان پیامبر (ص)را شاعر می خواندند . چون سخنانش چنان در دلها نفوذ داشت و عواطف انسان هارا همراه خود می برد که گویی موزون ترین اشعار را می سراید در حالی که گفتار آن حضرت هرگز شعر نبود و مجنونش می خواندند . چون رنگ محیط به خود و در برابر عقاید خرافی انبوه متعصبان لجوج ،ایستاده بود ،کاری که از نظر توده های گمراه یک عمل جنون آمیز بود و در حالی که بزرگ ترین افتخار پیامبر (ص) این بود که تسلیم این شرایط نشد.
2.شریعت ستیزی
اشو بسان بسیاری از رهبران فرقه های نو ظهور مدعی است که باید از شریعت دوری کرد . از نظر اشو شریعت پوسته بیرونی مذهب است و معنای عوام گویی دارد که صاحب آن مذهب زنده است و با مرگ او شریعت هم می میرد.
شایان ذکر است که محور شرایع ادیان الهی ،دستوراتی است که از طرف شارع مقدس در جهت رستگاری انسان صادر شده است و بدون آن امکان رسیدن به قرب الهی و درجات کمال ،معنایی نخواهد داشت . این نگاه بر خلاف تفکر انحرافی اشو است که شریعت را پوسته بیرونی مذاهب است . علاوه اینکه خود اشو برای برنامه ی انحرافی خود مراقبه هایی را مطرح می کند که همه آنها به نوعی دستور العمل تلقی می شوند و تخطی از آنها را جایز می داند و حال آنکه اگر شریعت و دستور العمل پوسته بیرونی باشد در اجرا نکردن آنها نباید اشکالی به وجود آید و این تناقض بطلان حرف اشو را ثابت می کند .
3. عقل گریزی
برخلاف اندیشمندان و متفکرانی که همواره انسان ها را به عقل و منطق دعوت نمو ده اند اشو عقل گریزی و مقابله با اندیشیدن را در دستور کار خود قرار است . او می گوید : شما باید اندیشمندان منطقی را رها کنید شما باید غیر منطقی بشوید باید برای پذیرش امورغیر اخلاقی آماده شوید. چون زندگی غیر عقلانی است . زندگی رازآمیز است و شما نمی توانید آن را در قالب های جزم گرایانه خلاصه کنید.
اشو به مخاطبان خود توصیه می کند که از استدلال و اندیشه دست برداشته و مطابق قلبشان عمل کنند و بگذارند احساسات هر قدر هم غیر منطقی به نظر او هستی یک راز است و راه ورود به آن منطق نیست ،بلکه عشق است و عشق هم کاری با فکری و اندیشه ندارد و به مخاطبان خود توصیه می کند که با قلبتان زندگی کنید و بیشتر به احساستان توجه کنید در این صورت زندگی تان سروری خالص خواهد شد.
4. فلسفه گریزی
با اینکه این شخص خود چندین سال فلسفه خوانده ،اما در عین حال به شدت به مقابله با فلسفه برخاسته است .او می گوید:فلسفه پدیده ای در هم ریخته است . خیال بافی است .فلسفه یک بازی بی پایان است . فیلسوفان می توانند چیزهای زیبا بگویند آنها می توانند از عهده بیان حرفها ی زیبا برآیند اما این چیزها فقط حرفند. این چیزها ابدا واقعیت ندارند و همه دروغند . بین این فلسفه و یا آن فلسفه فرقی نیست . همه ی فلسفه ها دروغند و فیلسوف کسی است که گرفتار ذهن است .
اشو مدعی است که فیلسوفان فقط حرف زده اند و گفتار آنها واقعیت ندارد اولین کسی که مورد سؤال قرار می دهد خود اشو است که این نگاه را مطرح کرده است . چون خود او نیز فیلسوف بوده و بنابراین حرف های او اصلا ًواقعیت ندارد .
5. ترویج لذت طلبی
اشو معتقد است که آدمی از طریق شادمانی و رقص و سرور می تواند خدا را بیابد . آواز نخوانی تا زمانی که زندگی را جشن نگیری ،آماده پذیرش خدا نخواهی بود . خدا ،جشن شادی است ،خدارقص و پای کوبی و آواز و ترانه است .
در نظر اشو اصولاً همه چیز سرگرمی است . او حتی مرگ را هم سرگرمی و بازی می پندارد و با این رویکرد عملاًبه پیروان خود می آموزد که در عین نداشتن هیچ هدفی شاد باشند .
ام وهب: ام وهب همسر عبد … بن عمير كلبي است. برخي نام وي را قمر يا قمري خوانده اند. او با همسرش در يكي از محله هاي كوفه سكونت داشت، ولي براي حمايت از امام حسين (ع) همراه همسرش به كربلا رفت و پس از شهادت وی خاك و خون از چهره اش پاك كرد و گفت: ‹بهشت گوارايت باد.› در همين لحظه رستم غلام شمر با عمود آهنين بر سرش زد و او را به شهادت رساند. ام وهب نخستين بانوي شهيد كربلا بود.
برخي گفته اند اولين زن شهيده كربلا، همسر وهب بوده است.
هانيه همسر وهب: هانيه بانويي نوعروس و تازه مسلمان بود كه با همسر و مادر همسرش به كربلا آمد. وي پس از شهادت وهب در حاليكه بر بالينش نشسته بود با ضربه عمود آهنين كه دشمن بر فرقش وارد كرد به فوز شهادت رسيد.
البته خوارزمي مي گويد: ‹آنكس كه كشته شده مادرش بوده است.›
مولف كتاب انصار الحسين (ع) نيز مي گويد: ‹تصور مي كنيم اين وهب فرزند ام وهب همسر عبد… من عمير بن جناب كلبي باشد. لذا آن كسي كه در كنار جنازه همسر قرار گرفته و به شهادت رسيده ام وهب همسر عبد… بن عمير كلبي كه مادر وهب نيز بوده است مي باشد، نه همسر وهب يعني هانيه همانطور كه خوارزمي نيز روايت كرده است.›
زنانی که همسر و فرزندانشان به شهادت رسیدند
در قيام عاشورا، بانوان فراواني بودند كه علاوه بر همسر، فرزندان خود را نيز در راه خداوند از دست دادند. برخي ديگر تنها همسر يا فرزند خود را از دست دادند. در نگاه اول اين مطلب تنها يك فضيلت براي آنان به حساب مي آيد اما با كمي تأمل مي توان به اين نكته رسيد كه شهادت فرزند و همسر براي آنان يك نقش است چرا كه اين بانوان بودند كه در ابتدا مشوق و محرك همسر و فرزندان در جهت ياري و همراهي امام (ع) شدند و سپس در ميدان رزم، همسران و فرزندان را در جهت ياري امام (ع) تحريك و تشويق نمودند و يا حتي آنان را دستور به جنگ تا شهادت مي دادند و پس از شهادت آنان نيز بايد با صبر خود بر داغ عزيزان شكيبايي مي كردند و اين نقش و مقام والايي است البته بانوان كه همسر و فرزند خويش را در راه خدا دادند بر بقيه و
بانواني كه تنها همسرشان شهيد شدند بر آنان كه تنها فرزندانشان به شهادت رسيدند به خاطر داغ سنگين تر مقدم شده است.
مادر عمرو بن جناده: كم سن و سال ترين شهيد كربلا از ياران امام (ع) عمروبن جناده يازده ساده است. اين شهيد سعيد از شهداي نوجوان كربلاست كه پدرش نيز در ركاب حضرت حسين (ع) به شهادت رسيده. وقتي اين نوجوان خواست به ميدان رزم برود امام فرمود: «پدر اين جوان تازه به شهادت رسيده است شايد مادرش راضي نباشد كه به ميدان برود.» عمرو عرض كرد: «مادرم دستور داد كه به ميدان بروم و لباس رزم بر من پوشانده است.»
او بعد از اجازه امام (ع) به ميدان رفت و رجز خواند و جنگيد تا شربت شهادت نوشيد. سر او را به سمت سپاه امام (ع) پرتاب كردند، مادرش كه مشخصات او را «بحريه بنت مسعود خزرجي» ضبط كرده اند آن سر مطهر را برداشت و گفت: «احسنت يا بني يا قره عيني …» سپس آن را به سوي دشمن پرتاب كرد و يك نفر را با آن سر كشت. برخي گفته اند قاتل عمرو با آن سر كشته شد، مادر عمرو در حالي كه رجز مي خواند خود نيز به دشمن حمله كرد و با عمو خيمه دو تن از دشمن را كشت تا اين كه امام (ع) او را به خيمه بازگرداند.
ام خلف: ام خلف همسر مسلم بن عوسجه، به همراه شوهر و فرزند خويش در حماسه عاشورا شركت داشت. بعد از شهادت مسلم بن عوسجه فرزندش خلف آهنگ حمله به دشمن كرد ولي حضرت سيدالشهدا (ع) او را نهي كرد و فرمود: «اي جوان پدرت شهيد شد اگر تو نيز شهيد شوي، مادرت در پناه چه كسي در اين بيابان خواهد بود؟» فرزند مسلم مردد ماند چه بكند؟! مادرش شتابان جلو آمد و گفت: «اي فرزند مبادا سلامت خود را به ياري پسر پيامبر (ص) برگزيني كه هرگز از تو راضي نخواهم شد.»
فرزند مسلم عنان برگرفت و به سوي دشمن حمله برد. او مردانه تلاش كرد و با كشتن جمعي از دشمنان سرانجام به شهادت رسيد. كوفيان سر او را بريدند و به سوي مادرش افكندند. مادر سر فرزند شهيدش را برداشت و آن را بوسيد و چنان گريست كه همگان را به گريه آورد.
رويحه، زوجه هاني بن عروه: شوهر اين زن هاني بن عروه بود كه قبل از حادثه عاشورا در كوفه به شهادت رسيد و پسرش كه يحيي بن هاني بن عروه نام داشت در سرزمين كربلا به شهادت رسيد.
در بخشي از مقتل الحسين (ع) از ابي مخنف، مولف به معرفي راويان پرداخته و ايشان را در چند گروه بيان مي كند. گروه چهارم به دو دسته تقسيم مي شوند دسته اول كساني هستند كه در جنگ شركت كرده ولي كسي را نكشته اند كه در ذيل نام آن ها آمده است:
1-يحيي بن هاني بن عروه
2-مسروق بن وائل
3-عفيف بن زهير بن ابي الاخنس
4-ايوب بن مشروح الخيواني
5-ربيع بن تيم
6-قره بن قيس تميمي
پس طبق اين مطلب يحيي بن هاني بن عروه شهيد نشده و در سپاه دشمن بوده است نه در سپاه امام (ع). دسته دوم كساني هستند كه هم در جنگ شركت كرده و هم كساني را كشته اند كه از جمله آن ها كثير بن عبد… الشعبي، قاتل زهير بن قين، هاني بن ثبيت حضرمي و … است.
زناني كه شوهرانشان شهيد شدند
ام وهب همسر عبد … بن عمير كلبي: او و شوهرش در كوفه زندگي مي كردند . وقتي از حضور امام حسين (ع) در كربلا مطلع شدند با هم تصميم گرفتند به آن حضرت (ع) بپيوندند. لذا شبانه به سوي كربلا روانه شدند.
روز عاشورا، عبد … بن عمير به سوي دشمن حمله كرد در حالي كه رجزخواهي مي كرد. وهب با شنيدن سخنان همسرش عمود خيمه را برداشت و خود را به عبد… رساند و گفت: پدر و مادرم به قربانت! در راه حمايت از ذريه رسول خدا (ص) جنگ و فداكاري كن. و بدين وسيله او را به كارزار تشويق مي كرد آنگاه به لباس هاي شوهرش چنگ زد و گفت: من نيز بايد با تو بميرم.
حضرت سيد الشهدا (ع) او را فراخواند و فرمود: خداوند به شما پاداش خير بدهد. به سوي زنان بازگردو با آنان باش، زيرا جنگ وظيفه زنان است. ام وهب دستور امام (ع) را اطاعت كرد و به سوي خيمه ها بازگشت. عبد… به شهادت رسيد. ام وهب به بالين عبد… آمد و در حالي كه گردو غبار و خون را از صورت همسر پاك مي كرد گفت: بهشت بر تو گوارا باد. شمر به غلام خود رستم گفت: عمودي بر سرش فرود آور و او را بكش. بدين ترتيب ام وهب نيز به خيل شهيدان پيوست .
دلهم همسر زهير: دلهم، دختر عمرو و همسر زهير بن قين است. وي از محبين خاندان پيامبر (ص) بوده و در پيوستن زهير به امام حسين (ع) نقش مهمي را ايفا كرد دلهم عامل سعادت و شهادت همسرش زهير شد و از اين كه همسرش را در راه خداوند از دست داده است افتخار مي كرد.
به گفته مورخان زهير هنگام جنگ از طلاق و بيرون رفتن همسرش از كربلا سخن مي گفت. ولي با توجه به كلام ابن سعد و ابن عساكر كه دلهم پس از شهادت زهير، غلامش شجر را براي تكفين وي فرستاد مي توان گفت دلهم از كربلا نرفته و در كاروان اسيران حاضر بوده است.
در مقتل ابي مخنف، نويسنده راوياني كه از آن ها نقل روايت كرده است معرفي مي كند يكي از اين راويان دلهم همسر زهير مي باشد. لذا با توجه به اين كه دلهم يكي از كساني است كه شاهد عيني حادثه است و ابو مخنف روايات خود را از او و ديگران نقل مي كند پس معلوم
مي شود دلهم در كربلا حضور داشته و در قبيله بني اسد نماند.
زناني كه فرزندشان به شهادت رسيد.
ام وهب: ام وهب و پسر و عروسش بر آيين مسيحيت بودند حدود هفده روز از عروسي وهب و هانيه مي گذشت كه در صحراي سرسبز «ثعلبيه» در نزديكي كربلا خيمه زدند. در تاريخ آمده است كه امام حسين (ع) هنگام حركت به سوي كوفه به سرزمين «ثعلبيه» رسيد و براساس كرامت و بزرگواري خود از اهل خيمه سراغي گرفت. ام وهب از بي آبي و مشكلات آن گفت و امام عليه السلام كه مصداق بارز «وعادتكم الاحسان و سجيتكم الكريم » بود یعنی عادت شما نيكي و احسان و فطرت شما كرم و بخشش است. با نيزه خود قسمتي از خاك زمين را كنار زد ناگهان آب از دل زمين جوشيد در پايان امام عليه السلام به ام وهب فرمود: و اگر پسرت آمد به او بگو اگر بخواهد مي تواند ما را ياري كند.
وهب هنگام بازگشت، با ديدن كرامت پسر رسول خدا (ص) مشتاق ديدار ايشان شد و با مادر و نوعروس خود نزد امام (ع) رفته و به اسلام گرويدند. وهب در روز عاشورا به ميدان رفت و با دشمن جنگید تا به فيض شهادت نائل گشت. همسرش بر بالين او نشست. پيكر به خون نشسته او را نزد عمر سعد بردند و سر از تن او جدا كردند و همسر او بار ديگر خود را به پيكر مطهرش رساند وسر بر سينه او نهاده گريست. در اين هنگام دشمن با عموم آهنين بر فرق اين نوعروس وارد كرده و او را به وصال محبوب و فوز شهادت رسانيد.
از سوي ديگر دشمنان سر وهب را براي شكنجه مادر به سوي آن پيرزن شجاع پرتاب كردند. اين مادر صبر و ايثار سر جوان را بوسيد و گفت الحمدالله الذي بيض و حجمي بشمارتك بين يدي الي عبد… ثم قالت الحكم للشي يا امتي السوء الشهد اني النصادي في بيعما و المعجوني في كنائسها خير منكم.
سپس سر او را به سمت سپاه دشمن انداختن به اين منظور كه آنچه در راه خدا داده ام پس نمي گيرم. از قضا آن سر به سينه فردي از دشمن خورد و او را كشت. گفته اند آن فرد قاتل وهب بوده است. آن گاه مادر وهب عمود خيمه را برداشته به جنگ دشمن شتافت و دو تن از دشمنان را به جهنم فرستاد امام او را به خيمه برگرداند و به او وعده بهشت داد.
حسينه: در برخي منابع متاخر در مورد زني به نام حسينه چنين آمده است: امام (ع) وي را از نوفل بن حارث بن عبدالمطلب خريد و به عقد ازدواج مردي به نام سهم درآورد. حسينه كنيز امام حسين (ع) كه در منزل امام سجاد (ع) خدمت مي كرد همراه سيد الشهدا (ع) با پسرش منهج بن سهيم به كربلا آمد. منهج در ركاب ابا عبد … (ع) به شهادت رسيد و حسينه با دل پرغم و چشم اشكبار با كاروان اسارت به كوفه برده شد.
فكيهه: فكيهه يا فاكهه همسر عبد… بن اريقط و مادر قارب شهيد گلگون كفن کربلاست. او كنيز امام حسين (ع) بود و در منزل جناب رباب (س) خدمت مي كرد. فكيهه هنگام حركت امام حسين (ع) به كربلا با فرزندش قارب به كربلا رفت و به دست دشمن زبون به اسارت گرفته شد. از وي اطلاع ديگري در دست نيست.
ام سليمان: ام سليمان، كنيز امام حسين (ع) و نامش كبشه بود. وي خدمتكار ام اسحاق بنت طلحه بن عبيد … همسر سيد الشهدا بود و با ابورزين ازدواج كرد. ثمره اين وصلت فرزندي به نام سليمان شد كه در نهضت حسيني (ع) به شهادت رسيد. اين زن صبور و با استقامت همراه امام حسين (ع) به كربلا آمد و شاهد مصائب خاندان عصمت و طهارت و اسارت آنان بود.
شهربانو: شهربانو از جمله زناني بود كه در كربلا حضور داشت. وي ام ولد و نام فرزندش محمد بن ابي سعيد بن عقيل بود.
شهربانو روز عاشورا صحنه شهادت فرزندش توسط هاني بن ثبيت حضرمي را با حالت وحشت و بهت زدگي و بدون سخن گفتن مشاهده مي كرد. او به همراه ديگر اسيران اهل بيت (ع) به اسارت دشمن درآمد.
هرچند بانوان شهيده از هاشميان بر ساير بانوان هاشمي و از جمله حضرت زينب (ع) به لحاظ تبرك و تیمن مقدم گشته اند اما از جهت مقام و منزلت و ايفاي نقش هيچ بانوي هاشمي و غيرهاشمي با حضرت زينب (س) برابري نمي كند بنابراين تاخر نقش حضرت زينب (س) از بانوان شهيده به معني اولويت بندي در نقش ها نمي باشد.
هرچند از حضرت زينب (س) به بعد سعي به رعايت اولويت در نقش ها شده است.
برگرفته از تحقیق پایانی سرکار خانم فهیمه جاویدی
دراین شب ها که مراسم عزاداری حضرت سیدالشهدا(علیه السلام) برگزار می گردد و جوانان پرشور و عزا دار بعضاً مجبورند تا نیمه های شب در خیابان ها باشند ،این امر بساط سو استفاده ی سود جویان واهریمن صفتان را برای ورود جوانان به ورطه هولناک اعتیاد فراهم میکند چه بسیار دیده شده که جوانانی نا آگاه هم فریفته آن ها شده وزندگانی خود را تباه می سازند .از این رو برآن شدیم تا آگاهی های نسبی را برای خانواده ها وجوانان آماده سازیم تاهمگی از این کمند و دام شیطانی برحذر باشیم:
گرو ههای مواد مخدر
گروه مخدرها(سستی زاها)
تریاک
اشکال:ماده ای قهوهای رنگ
نامهای رایج:افیون ،تلخکی
عوارض :سرطان مثانه و مری ،ناراحتی های گوارشی ،مشکلات ریوی ،ضربان نامنظم و شدید ، سکته قلبی .
هروئین
اشکال :پودر ،گرد
عوارض :افسردگی ،بیماری های گوارشی ،بیماری های تنفسی ،حمله قلبی و سکته ،ابتلا به ویروس اچ آی وی و بیماری های ایدز.
کراک
نامهای رایج:افغانی ، هروئین فشرده
عوارض :اختلال در فعالیت های غدد فوق کلیوی ،تعریق شدید ،گیجی ،بی قراری شدید ، افت عملکرد شغلی و اجتماعی
نور جیزک
نام های رایج :هروئین خالص تمجیزک ،بنجیزک،اورجیزک
عوارض:اختلال در سوخت و ساز بدن ،عفونت ،ریزش مو ، چاقی مفرط ، تورم ،عوارض کبدی
گروه های توهم زا:
ال. اس. دی
اشکال :کپسول ،قرص نقره ای رنگ ،تمبر آلوده به مواد ژلاتینی
نام های رایج :کاغذ خشک کن ، رسد
عوارض :افزایش فشار خون ،تپش قلب ،بزرگی مردمک چشم ،اضطراب ،افسردگی
گراس
اشکال :علف
نام های رایج :علف ،دو ، بنگ
عوارض:پرحرفی ،خنده های بیش از حد ،توهم،تحریک ادرا کات ،گیجی ،افزایش ضربان قلب
حشیش
اشکال :تخته ای ،لواشکی ، حبه ای
نام های رایج :پوت ،اسموک ،هش، کاناپیس
عوارض :اضطراب ،افسردگی ،توهم بینایی و شنوایی، تمایل به پرخاشگری ، سرطان ریه ،کاهش اعتماد به نفس ،گشادگی مردمک ،مختل شدن حافظه ، خشکی دهان ، پرحرفی ، خنده های بی دلیل ، از دست دادن انگیزه و علایق ،افزایش ضربان قلب
ماری جو انا
اشکال : علف فشرده
نام های رایج :وه ،پوت ، ماری جن
عوارض :پرحرفی ،خنده های بیش از حد، توهم ،تحریک ادراکات ، گیجی ،افزایش ضربان قلب و …
گروه محرک ها :
شیشه
اشکال :پودر سفید شفاف ،شیه شیشه خوره (بدون بو و مزه تلخ
نام های رایج :کریسشتال ،یخ
عوارض :پر حرفی ،اضطراب ،رفتار پر خاشگرانه ،سوء ظن و بد گمانی منجر به قتل ،جنون ،حمله قلبی و سکته، تهوع ، سر گیجه ، بزرگ شدن مردمک چشم
کوکائین
اشکال :پودر
نام های رایج :کوک ،برف ، بانو
عوارض:افسر دگی ، خشونت ، از دست دادن حس بویایی، حمله قلبی ، سکته ، ابتلا به ویروس اچ آی وی و ایدز ،خونریزی ریه ،عفونت روده
اکستاسی
اشکال :قرص ،کپسول ،
نام های رایج :اکس ،داروی عشق
عوارض :افسردگی ،عدم هماهنگی حرکات ،گیجی ،عفونت گسترده بافتی ،اضطراب ،لرزش ،پرخاشگری ،تشویش و نگرانی ، تند خویی، عدم تمر کز ،تخریب حافظه بلند مدت
میتل فینیدین
اشکال :قرص
نام های رایج :ریتالین
عوارض :تپش قلب ،سر گیجه ،از دست دادن اشتها ،اضطراب و بی قراری ، لرزش و پرش عضلات ،سوءظن و توهم و هذیان ،تشنج و سردرد ،نامنظم شدن ضربان قلب و تنش ،تکرار حرکات بی هدف