دیر گاهی است که چشم به راه جاده های بی انتها دوخته ام و سیاهی چشمم را در سپیدی جاده ها به امانت گذاشته ام برای روزی که بیاید..
قدم رنجه کند و پا بگذارد بر روی همه سیاهی ها حتی اگر این سیاهی سیاهی چشم من باشد…
نشسته ام به انتظار نگاهی و به امید کورسویی نور…
می گویند یوسف ِ عزیزی است که مادرش را به انتظار گذاشته…
می گویند دلربای عاشق کشی است که معشوقه هایش را اکسیر ابدیت می نوشاند…
می گویند هر چشمی که او را دید هرگز غیر او نخواست….
می گویند آقای دلتنگی هاست….همنوایی دل های شکسته و مستضعفین…
آقای خوبی ها….
و من منتظرم و امید دارم که منتظر باشم … یعنی آقا قلب سیاه و ذهن غبارآلود را هم می خرد به نیم نگاهی…؟؟؟
(دل نوشته یکی از طلاب فارغ التحصیل)
اگر کسی به تو بخندد می توانی به او مهربانی کنی ولی اگر به او بخندی نمی توانی از گناه خویش در گذری…
اگر کسی به تو بدی کند می تونی آن بدی را فراموش کنی ولی اگر به او بدی کنی همیشه به یاد بدی خویش خواهی بود….
مطمئن باش که این شخص دوم ذات توست ولی با حساسیت بیشتر در جسمی غیر از جسم توست.
جبران خلیل جبران
زمانه عجیبی است! برخی مردمان امام گذشته را عاشقند نه امام حاضر را، میدانی چرا؟ امام گذشته را هرگونه بخواهند تفسیر می کنند ، اما امام حاضر را باید فرمان برند! و کوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند.
“سید مرتضی آوینی”
ارتباط دوستانه اینترنتی به ویژه دوستی های دختران و پسران در فضای چت که بعضاً ممکن است به ازدواج اینترنتی نیز ختم شود ،حرکت با چراغ خاموش و بی سر و صدا است و آنها ترجیح می دهند پیش از آنکه کسی را انتخاب کنند او را در سکوت بشناسند ؛البته شکستن این سکوت ،کار بر جوان سخت می کند.
پسر یا دختری را تصور کنید که دقیقاً بر مبنای خیال از پشت 2 مانیتور ،رشته های ارتباط با همدیگر را می تنند،اما متوجه نمی شوند این رشته ها آنقدر متراکم و حقیقی نیست که تاب وزن واقعیت را داشته باشد ،در واقع ذهن دختر یا پسر در لحظه چت ،تصویر ذهنی را با تصویر عینی اشتباه می گیرد .
از سوی دیگر اعتیاد به این تصویر ذهنی حاصل از وقت گذرانی در دنیای مجازی ،فرد را از دنیای واقعی و دغدغه هایش از جمله کار ، تحصیل ،تفریح و مسئولیت های دیگر باز می دارد.او مجبور است تا پاسی از شب ، چشم هایش را به مانیتور بدوزد و صبح فردا را با احساس خستگی ،خمودگی و ضعف آغاز کند.
این روزها استدلال کار برانی که در فضای اتاق های چت به جستجوی دوست می گردند؛حول محور آشنایی با دنیای تازه ،کسب تجربه و ایجاد زمینه ای برای شناخت و آشنایی بیشتر بین دو جنس مخالف می چرخد:«می خواهم خودم انتخاب کنم ؛پس لطفاً منو از خطر نترسون ،بیا فرار کنیم.»
بررسی پرونده های ارجاع شده به آگاهی به ویژه در بخش پرونده های مربوط به فرار دختران از خانه ، بیانگر این است که در بیشتر موارد ، دخترانی که به دلیل شرایط نامناسب خانوادگی ،خانه را ترک کرده اند ، پای پسر که بیرون از محیط خانه در شهر دیگری انتظارشان را می کشیده تا با یکدیگر به شهر یا کشور دیگری فرار کرده و آنجا زندگی مشترک خود را تشکیل دهند ،در میان بوده است.
وعده های رنگارنگ و فریبند ه ای که در زندگی بسیاری از دختران یا حتی زنانی که به این امید ، خانه را ترک می کنند ، در همان چند روز اولیه حضور در خیابان رنگ سراب به خود می گیرند و دختران جوان خیلی زود می فهمند که تمام آن حرف ها و آرزها ی رنگارنگ و دلنشین که از زبان مرد رویاهایشان می شنیدند ،فریبی بیش نبوده است.