آن که می آید، شکوه آسمان، عظمت زمین، صداقت ایمان و نجابت آب است.
بهار از نامش شکوفا و عشق از یادش لبریز است!
ابومحمد حسن بن علی عسکري علیهما السّلام (231 یا 232 - 260 ه.ق) یازدهمین امام شیعیان است. ایشان در روز هشتم ربیع الثانی سال 232، در شهر مدینه دیده به جهان گشودند. مادر بزرگوار حضرت پاکترین، پارساترین، پاکدامن ترین و والاترین بانوی زمان خود بودند و راویان، ایشان را از بانوان عارفه و صالحه برشمرده اند. نام مادر امام را حُدَیث یا حدیثه گفته اند.
احمد بن عبیدالله بن خاقان، خصوصیات ظاهری و رخسار حضرت را چنین توصیف می کند:
«امام گندمگون، درشت چشم، نیکوقامت، خوبروی و خوش اندام بود و هیبت و جلالی تمام داشت»
امام حسن عسکری - علیه السلام - عابدترین فرد زمان خود بود و بیش از همه به اطاعت خداوند و انجام دستورات الهی می پرداخت؛ شبها را با تلاوت قرآن، نماز و سجود برای خدا تا بامداد سرمی کرد. محمد شاکری می گوید:
«امام در محراب می نشست و به سجده می رفت و من می خوابیدم و بیدار می شدم لیکن ایشان همچنان در حال سجده بودند»
از صفات اخلاقی والای حضرت که بر درخشش ایشان می افزود بردباری ایشان بود؛ حکومت عباسی ایشان را زندانی کرد و مورد اهانت قرار داد لیکن در همه حال ایشان صبور و بردبار بودند و لب به شکایت نگشودند و به هیچ کس از سختی و مشقت خود شکوه نکردند بلکه در تمام موارد، کار خود را به خدا بازگذاشتند و بر او توکل کردند. و این یکی را از نشانه های حلم و بردباری ایشان است.
یکی دیگر از صفات بارز امام - علیه السلام - سخاوت و بخشش ایشان بود؛ ایشان بخشنده ترین مردم بودند و وکلایی در بیشتر مناطق اسلامی تعیین فرموده بودند تا حقوق شرعیه را از مردم وصول کرده به فقیران، تهیدستان و درماندگان بدهند و با آنان عهد کرده بود که این اموال را در راه خیر و حل اختلافات میان مسلمین و دیگر موارد مفید صرف کنند.
امام حسن عسکری(ع) در طول زندگانی بابرکت خود، بر دو بینش، بسیار مهم تأکید کرد:
- اولین کاری که امام انجام دادند این بود که مسئله غیبت امام زمان را برای مردم خوب تشریح میکردند و پیشگوییها را نسبت به ظهور آن حضرت؛ ویژگیهای آن حضرت و….داشتند و حتی اصرار داشند که زمان غیبت نزدیک است.
- دومین کاری که حضرت در این زمینه انجام دادند کاهش ارتباط فیزیکی و مستقیم با مردم بود. و این مسائل برای این بود که حضرت نمیخواهند مردم یک مرتبه از مرحله حضور دائمی ائمه به زمان غیبت منتقل شوند یدرست مثل طلوع و غروب خورشید که یک مرتبه از تاریکی مطلق به روز نمیرسد بلکه اندک اندک از شب به روز منتقل میشود چنین حالتی در مسئله امام زمان علیهالسلام مطرح شده است که امام هادی کمی از حضور در بین مردم کنار کشیدند و امام حسن عسکری بیشتر چرا؟ چون مردم باید با دوران غیبت کم کم آشنا شوند.
میلاد یازدهمین حجت خداوند، پیام آور آیینه و روشنی، بر رهروان صدیقش مبارک باد!
* اجازه از آیت الله العظمی گلپایگانی
آیت الله شب زنده دار طی سخنانی در این مراسم با اشاره به ارتباط آيتالله شرعی با مراجع تقلید اظهار داشت: در اجازهاي که مرحوم آيتالله گلپايگاني رحمة الله عليه براي ايشان نوشته بودند و به دست من رسيده نوشتهاند که: «و أنا أوصيه بالاحتياط في الدين و السعي في حوائج المؤمنين» و هر جا ايشان تشخيص ميداد که شخصی کمک لازم دارد، تمام وقت خودش، امکانات خودش و همه چيزش را براي کمک در اختيار او ميگذاشت و واقعاً برای کمک کردن، سر از پا نميشناخت.
استاد اخلاق حوزه یادآور شد: وقتی بعضي از طلاب محترمي که در مدرسه رضويه بودند، دچار کسالتهاي سخت می شدند، ايشان دائماً در خدمت آنها بود و اين روحيه را داشت آیت الله العظمي گلپايگاني(ره) هم در اجازه خود، دعا کرده اند که خدا ايشان را يک راهنما براي جامعه و مردم قرار دهد.
آیت الله حسین شب زنده دار گفت: از روز اولي که با خاندان محترم شرعي پیوند خویشاوندی داشتهان و خدمت مرحوم آيتالله آقاي حاج شيخ غلامحسين شرعی بودم، گواهي ميدهم که اين مرد مخلص بود يعني کارهایش براي خدا بود.
استاد اخلاق حوزه افزود: هيچ جا در ايشان انگيزههاي هوي و هوس نديدم و آثار بسيار ارزندهاي از نظر اخلاقي داشتند.
استاد اخلاق حوزه خاطر نشان کرد: پس از فوت آیت الله شرعی به همراه فرزندانشان خدمت آیت الله العظمي گلپايگاني رسیدیم و ایشان فرمودند؛ بعد از آیت الله العظمی بروجردی تشییع جنازه ای به این شکوه و عظمت ندیده بودم.
آیت الله شب زنده دار تصریح کرد: آيتالله العظمي مرعشی نجفي (ره) هم در اجازه روايتي که براي ايشان نوشته اند و نزد من است، ضمن سفارشهاي مختلف تاکید کرده اند تا می تواني نسبت به سادات مودت، احسان و احترام به خرج بده. و من گواه هستم هر جا ديدهام که يک سيد محترمي برخوردي با مرحوم آقاي حاج شيخ غلامحسين رضوان الله عليه داشته ايشان نهايت ادب و نهايت احترام را داشتند.
* غسل شهادت
استاد اخلاق حوزه افزود: وقتي امام خمینی (ره)میخواستند آن سخنراني تاريخي بسيار عجيب و ارزنده را در عاشورا در مدرسه فيضيه انجام بدهند، چون احتمال خطر بود، مرحوم آقاي حاج شيخ غلامحسين غسل کردند و رفتند. اينها يک تربيتهاي خاص ميخواهد، يک اخلاصهاي عجيب لازم دارد که انسان بخواهد در سخنراني يک مرجع عظيم الشأني که احتمال خطر دارد شرکت کند، غسل هم بکند و شرکت کند.
همچنین حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ عبدالکریم شرعی، فرزند آیت الله شرعی در سخنانی به بیان خاطراتی از ایشان پرداخت و گفت: بعضی اوقات آیت الله شرعی در مسجد حسین آباد به جای آیت الله گلپایگانی نماز میخواند. در یکی از شبها سائلی به مسجد آمد و بین نماز تقاضای کمک نمود، ایشان سفارش کرد تا به او کمک کنند. پس از آن یکی از نمازگزاران به آیت الله شرعی گفت: بعضی از فقرا دروغ میگویند و عادت به گدایی دارند. آقای شرعی در پاسخ گفت: اگر سائل راست بگوید ما برابر خدا چه جوابی داریم؟
* افتخار به نام غلامحسین
حجت الاسلام و المسلمین شرعی اظهار داشت: ایشان از نام امام حسین (ع) تعبیر به «آقا جان» میکرد و به اسمش که غلامحسین بود افتخار مینمود. هنگامی که منقبت سیدالشهداء (ع) را مطالعه میکرد، اشک میریخت و قطرات اشکش در صفحات کتاب نقش میبست. گاهی در عالم خواب گریه میکرد و وقتی از او سؤال میشد، میگفت: در عالم رؤیا روضه میخواندم.
فرزند آیت الله شرعی با ذکر خاطره ای از اجتماعی بودن آن عالم ربانی گفت: در نزدیکی خانه ایشان، مغازه نانوایی وجود داشت که ملک چند یتیم بود و نانوا حقوق آنان را نمیداد. حاج شیخ در ابتدا نانوا را نصیحت کرد و از او خواست تا حقوق یتیمان را بپردازد. از آن جا که نانوا با مسئولان دولتی ارتباط داشت، به نصیحتهای آقای شرعی توجهی نکرد، به همین دلیل گفت: نان خریدن از نانوایی غاصب حرام است. پس از این اعلام یکی دو روز نانوا بدون مشتری ماند و اهالی از کار نانوا با خبر شده از او اظهار تنفر کردند. پس از آن نانوا حقوق یتیمان را پرداخت.
*نگاهی به زندگی آن عالم ربانی
آیت الله حاج شیخ غلامحسین شرعی در سال 1279 شمسی در شهر داراب به دنیا آمد، پدرش از کاسبان سرشناس و به دلیل آشنایی با مسائل و احکام شرعی و انصاف و امانتداری در داد و ستد مورد اعتماد بازاریان شهر بود.
با سپری کردن دوران کودکی، در خانوادهای متدین و مقید به آداب و اخلاق شرعی، با تشویق و توصیه پدر و مادر، خواندن قرآن و نوشتن فارسی را آموخت و پس از آن، تحصیلات ابتدایی را گذراند. و از آن جا که پدر در دوران کودکی و نوجوانی با تربیت دینی خود زمزمة تحصیل علوم اهل بیت (ع) را در او به وجود آورده بود، برای تحقق بخشیدن به سفارش پدر به تحصیل علوم دینی روی آورد.
از آن جا که در داراب، حوزه علمیه فعال وجود نداشت، به شهر لار هجرت نمود و پس از مدتی با اجازه مادر در سال 1344 ق. برای ادامه تحصیل عازم نجف اشرف گردید.
در مدت پنج سال از محضر استادان بزرگ حوزه نجف ـ که در آن زمان مرکز تجمع و حضور استوانههای علم و دانش و اخلاق و عرفان بود ـ بهرههای علمی و عملی فراوانی برد و سپس به وطن بازگشت و سپس برای تکمیل تحصیلات و سکونت دائم در سال 1350 ه.ق. به قم مهاجرت نمود.
در قم در دروس خارج فقه و اصول بنیانگذار حوزه، آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم شرکت نمود و پس از رحلت ایشان در حلقه درس خارج فقه و اصول آیات عظام: آقا سید محمدتقی خوانساری و صدرالدین صدر حاضر شد و از آنان اجازة اجتهاد و نقل روایت دریافت کرد. با ورود آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی به قم، به طور مرتب در مباحث فقهی و اصولی ایشان حاضر شد و به خاطر شایستگیهای علمی در شمار شاگردان برجستة ایشان قرار گرفت. وی از آیت الله العظمی بروجردی نیز اجازه اجتهاد دریافت نمود و در زمره فضلا و استادان برجسته درآمد.
* تعمیر مدرسه رضویه
آیت الله شرعی با ورود آیت الله العظمی بروجردی، به سبب ارتباط و مقبولیت نزد ایشان اقدام به تعمیرات اساسی ساختمان مدرسه رضویه کرده و امور وقفی مدرسه و تولیت آن را فعال کرد؛ به طوری که این مدرسه از مدارس معروف و مشهور و مرکز تربیت علما و فضلای بسیاری گردید.
* هجرت به داراب
آیت الله شرعی به امر آیت الله العظمی بروجردی یک سال در داراب ماند و از لحاظ فرهنگی و اجتماعی خدماتی شایسته نمود. از جمله فعالیتهای انقلابی وی در داراب، پیشگامی در مبارزه با تبلیغات تودهایها و دیگر گروهها و فرقههای منحرف در منطقه شیراز بود. آیت الله شرعی با سخنرانیهای روشنگرانه آگاهیهای لازم را به مردم میداد و به نقد و تحلیل افکار و اندیشههای مخالفان میپرداخت. با دلیل، تبلیغاتشان را خنثی میکرد و در این راه هیچ هراس به دل راه نمیداد.
* مبارزات سیاسی و انقلابی
از نمونههای فعالیت سیاسی و انقلابی آیت الله شرعی میتوان حمایت و دفاع او از آیت الله کاشانی و روحانیت در جریان ملی شدن صنعت نفت یاد کرد. از آغاز نهضت امام خمینی نیز، وی از یاران امام بود و در جلساتی که برای رفع گرفتاریهای امام و یاران ایشان تشکیل میشد، حضور مییافت و با بیان و قلم حمایت میکرد.
هنگامی که فرزندش آیت الله محمد علی شرعی در آغاز نهضت در حوالی مشهد اردهال کاشان به خاطر سخنرانی و حمایت از امام دستگیر و بازداشت شد، اجازه نداد کسی برای آزادیاش وساطت یا توصیه کند. او میگفت: خون فرزند من از دیگران رنگینتر نیست و نباید به ظلمه متوسل شد.
* علاقه به امام زمان (عج)
آیت الله محمد علی شرعی فرزند دیگر ایشان و مدیر سابق حوزه های علمیه خواهران میگوید: پدرم علاقة شدیدی به مسجد جمکران و توسل در آن مکان داشت. گاهی چهل شب چهارشنبه با برخی از دوستان و رفقایش برای نماز و دعا و توسلات به آن جا میرفت و آرزوی افاضات و تشرف محضر حضرت ولّی عصر (ع) را میکرد.
وی ادامه میدهد:
وقتی نوجوان بودیم جمعهها ما را همراه خود به زیارت قبور امامزادگان، علما و مادرش میبرد پس از قرأئت حمد و سوره، صاحبان قبر را معرفی، خدمات و آثار آنان را ذکر میکرد. وقتی بر سر قبر مادرش حاضر میشدیم میگفت: من دعا میکنم شما آمین بگویید؛ زیرا یکی از جاهای استجابت دعا این جا است.
* آثار
از آیتالله شرعی، آثار مکتوبی نیز به جای مانده است. دفاتر و مجموعههای اشعار فارسی و عربی در مدایح و مراثی اهل بیت (ع)، مواعظ و نصایح، ادعیه مجرب، احادیث منتخب، طب و بهداشت، کشکول، تقریرات دروس خارج، و حاشیه بر برخی از ابواب کتاب فقهی «عروة الوثقی» از جمله این آثار است.
* شاگردان
در طول زمان حضور وی در قم، فضلای زیادی از محضرش بهره بردند از جمله: آیت الله شب زنده دار، آیت الله کریمی جهرمی، آیت الله محمد علی شرعی و حجت الاسلام محمد جعفر امامی.
* وفات
سرانجام این عالم ربانی، در 24 صفر سال 1391ق برابر با 31/1/1350 ش در قم به دیار باقی شتافت.
پیکر پاکش با حضور قشرهای مختلف مردم قم، طلاب، فضلا و علمای اعلام تشییع و پس از اقامه نماز توسط آیتالله العظمی گلپایگانی در ضلع جنوبی قبرستان شیخان به خاک سپرده شد.
* وصیتها
عقاید من همان است که در متن زیارت جامعه آمده است.
شما به خدا اعتقاد داشته باشید! خدای کریم نیاز شما را رفع و حاجت و خواسته شما را برآورده میکند، نباید عجله کنید!
برای سخنرانی و منبر از قبل خود را آماده کنید و بامطالعه حرف بزنید! کلمات را صحیح، اعراب آیات قرآن و احادیث را با دقت و درست بخوانید!
شما کارهایتان را به درستی و خوب انجام دهید، خدا کارش را انجام میدهد.
طلاب و اهل علم باید در رفتار، گفتار، کردار خود به احکام و آداب اسلامی مقید باشند و این تقید به احکام در روحانی باید به صورت ملکه و عادت در آمده باشد.
ویژه
یک عدهای در داخل کشور خبرهای خیابان پایینتر از خانه شان را از ماهواره میگیرند بيانات #منتشرنشده رهبرانقلاب درباره اغتشاشات روز عاشورا در ديدار اعضای انجمن اسلامی اروپا
“مردم عزیز ما در روز نهم دی، آنچنان عظمتی از خود نشان دادند که دنیا را خیره کرد.”
مقام معظم رهبری
حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورایی مردم حماسه ساز و ولایتمدار ایران اسلامی در راهپیمایی 9 دی ماه 1388 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برگ زریّن دیگری در افتخارات مرد و زن ایرانی به حساب می آید . حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمانهای انقلاب ایستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد. روز نهم دی ماه در تاریخ انقلاب اسلامی با عنوان روز «بصیرت» تبدیل به یوم الله و ماندگار گردید. در این روز ماندگار و تاریخی ملت همیشه در صحنه ایران اسلامی، حماسه ای دیگر آفرید و دشمنان خدا و دینش را مأیوس و ناامید ساخت و قلب امام زمان (عج) و نائب بر حقش حضرت آیت الله العظمی خامنه ای(دامت برکاته) را شاد ساخت.
این روز می توان گفت نهم دی، روز غلبه جنود الهی بر جنود شیطان است. روز خروش ملت ایران و آشکار ساختن خشم مقدس در برابر اهانت ها و حرمت شکنی های عده ای غافل و یا مزدور وابسته به اجانب نسبت به مقدسات در روز عاشورای حسینی است. روز نهم دی در واقع روز نه گفتن ملت ایران به سران فتنه و آری گفتن به نظام اسلامی و بیعت مجدد مردم با آرمان های والای حضرت امام خمینی(ره) و رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است. مردم در این روز، تیر خلاص را به سران فتنه شلیک و پشت پیکر نامبارک فتنه را به خاک مالیدند.
در روز نهم دی ماه 1388، مشروعیت سیاسی نظام اسلامی ایران بار دیگر با حضور خودجوش ده ها میلیونی مردم در تهران و تمامی شهرهای دیگر کشور به جهانیان اعلام گردید.
روز نهم دی، روزی است که مردم ایران نشان دادند دشمنان خود و انقلاب خود را به خوبی می شناسند و هرگز فریب حیله ها و نیرنگ های آنان را نمی خورند. روز نهم دی روزی است که مردم ایران نشان دادند که با بصیرتند و در میان گرد و غباری که فتنه گران به پا کرده اند هرگز، نه راه را گم می کنند و نه دست از راهبر واقعی که همانا ولایت فقیه است، بر می دارند و در نهایت روز نهم دی روزی است که مردم مسلمان و انقلابی ایران نشان دادند که این جمله حضرت امام (ره) را که فرمودند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت تان آسیب نرسد» به خوبی در عمل به آن معتقد و پایبند هستند. نهم دی ماه یک هزار و سی صد و هشتاد و هشت، جشن بلوغ فکری و شخصیتی نظام اسلامی بود.
9 دی، عرق شرم امت را در طول تاریخ به خاطر بی بصیرتی در ماجرای سقیفه پاک کرد.
9 دی، درد کوته بینی حکمیت را تا حدودی التیام داد و بر آن مرهمی شد.
9 دی، سوزش خیانت جمل و نهروان را کمی خنک کرد و از تکرار غربت 25 ساله جلوگیری کرد.
9 دی، فرق کوفه و تهران، عراق و ایران را نشان داد و آب رفته را به جوی بازگرداند.
9 دی، ایران، بدون خواست سفیر حسین، بیعت مجدد کرد و بر سر بیعتش ماند.
9 دی، ندای هل من ناصر بلند نشد ولی فریاد لبیک یا حسین تا آسمان به گوش همه رسید.
9 دی، شش ماهه، سه ساله، جوان، پیر، زن، مرد، ویلچری، شیمیایی و … داشت.
9 دی، نه دی زمستان بود ولی درخت انقلاب در آن سرمای زمستان گل داده بود.
9 دی، در ایران بود ولی پایه های کاخ سفید در مکان و کاخ سبز معاویه در زمان را لرزاند.
9 دی، قیام مختار نبود، ولی اگر مختار هم زنده بود در مقابل آن کرنش می کرد.
9 دی، مانور اعلام آمادگی یاران آخر الزمان مهدی (عج) بود.
9 دی، شروع حرکت و یک فرهنگ بود یعنی «عزت خواهی»
9 دی، یک روز بود ولی خیرٌ مِن الفِ شَهر بود.
9 دی، مبیّن کوثر و ابتر بود که گفتند خامنه ای کوثر است، دشمن او ابتر است.
9 دی، عاشورا بود و ایران کربلا.
9 دی، ثمره ی خون شهید آیت ها، مطهری ها، بهشتی ها، باکری ها، همت ها و … بود.
9 دی، تاریخ نبود، بلکه خود تاریخ ساز بود.
9 دی، روز بخشش فریب خوردگان و روز غضب بر فتنه گران توسط امت بود.
9 دی، آموخت که نیازی نیست همیشه ولیّ در بین باشد بلکه کافی است ولیّ در دل باشد.
9 دی، غدیر خم بود در کویر قم و سراسر ایران.
9 دی، نور بصیرت الهی بود در دلهای امت.
هرچه خواستم بگویم که 9 دی چیست، زبان الکن بود و قلم قاصر. فقط می توانم که بگویم 9 دی، 9 دی بود و بس.
با شهادت امام علی علیه السلام، مردم کوفه با فرزند شایسته آن حضرت، امام حسن علیه السلام به خلافت بیعت نمودند. آن امام پس از اندک مدتی که معاویة بن ابی سفیان (فرمانروای شام از طرف دو خلیفه قبلی) از فرمانبری سرباز زد، دستور تجهیز سپاه صادر فرمود. مردم، نخست جوش و خروشی نشان دادند اما به دلایل چندی، حرارت مردم فرو نشست و امام در وضع دشواری قرار گرفت.
دسیسههای حزب امویان، گسیل جاسوسان شام و بدبین نمودن قبایل و مردم نواحی نسبت به سبط پیامبر، استفاده مؤثر از زر و سیم و خریدن بزرگان قبایل و کوفه توسط معاویه و … نهایت اینکه، عدم اطاعت، سست عنصری و تنبلی یاران امام، عرصه را بر آن حضرت تنگ نمود. همان سست عنصری و تنبلی که پدر بزرگوارشان را نیز در تنگنا قرار داده و آن حضرت بارها زبان به انتقاد از یاران خود گشوده بودند:
«… سوگند به خدا دوست دارم معاویه درباره شما با من داد و ستد کند مانند داد و ستد صراف (که یک دینار طلا میدهد و ده درهم نقره میگیرد) او نیز ده نفر از شما را از من بگیرد و یک نفر از لشکریانش را بدهد(1)».
به هر حال امام حسن علیه السلام در چنان وضعی گرفتار شدند که چاره را در صلح با معاویه یافتند. دلایل و براهین صلح امام بسیار آشکار و شفاف است اما متاسفانه عدهای تحلیلهای اشتباهی در مورد صلح امام ارائه مینمایند از جمله به این مورد توجه فرمائید:
«خلیفه جدید (امام حسن علیه السلام) با وجود انتساب به پدر شرافتمند بزرگواری مانند علی علیه السلام مقابل زحمت اداره امور لشگری و یا مخاطره میدان جنگ، بیشتر در حرم به فراغت میگذراند لذا از قوای مهیای چهل هزار تنی، فقط دوازده هزار تن را پیشقراول به حدود جنگی فرستاد و بقیه را در پشت سر در مداین نگاه داشت و خود در همانجا توقف کرده، اوقاتش را در باغها میگذراند و اندیشه داشت از اینکه بخت خویش را در میدان جنگ آزمایش نماید، هنگامی که این خبر دروغ را انتشار دادند، جلودار قشون شکست خورده و از هم متفرق شدند، فورا عراقیهای بیحمیت به اردوی خلیفه ریخته و آن را غارت کردند حتی شخص او را که در نظر داشت مطابق مصالح آنان با معاویه صلح کند، کوشش داشتند که دستگیر کنند . او از این پیشامد، هراسان شده نامهای به عجله دایر بر تسلیم خویش نزد معاویه فرستاد و نوشت که او از خلافت کناره گرفته و مدینه را برای اقامت خود اختیار خواهد نمود …(2)».