مناجات
15 آبان 1392
گم راه که باشی گم میشی…
بین دلت و عقلت سرگردون…
می بینی ولی انگار کوری…
می فهمی ولی انگار خودتو زدی به نفهمی
خودت خوب میدونی که فاصله بین خوب یابد بودن باریکتر از یه نخ مو هست
فاصله بهشت و جهنم گاهی گفتن یک بله یا یه نه بزرگ هست
اما نمیخوای گوش کنی و همچنان افسار عقلت دست دلته
و همه این تلخی ها وقتی بیشتره که
خودت همه چیز را بدونی
کوزه گر باشی و از کوزه شکسته آب بخوری
خیاط باشی و لباس نداشته باشی
خدایا میدونم خیلی پر رویی هست با این همه گناه اسمتو صدا بزنم
ولی…
خدا جز تو کسی را ندارم که صدا کنم که هم قادر باشه و هم ستار العیوب
خدایا منو ببخش و نجات بده
به حق زهرا مادر ائمه
به حق حسین
کمکم کن….
به قلم یه طلبه