هل من ناصر ینصرنی؟؟؟
11 آبان 1392
تو خیابون ها و کوچه ها که قدم بر می داری یه احساس عجیبی سر تا پای وجودت را می گیره
دلت هوایی میشه و چشمات ابری و بارونی…
یه صدا تو گوشت مدام طنین می اندازه که
هل من ناصر ینصرنی…؟؟؟؟
و تو با تمام وجود می لرزی
واقعا من یاور و ناصر حسین هستم؟؟؟؟
و اونوقت که تازه تو می مونی و بار گناهات
آیا حسین یار گناهکار و ریا کار و پیمون شکن را تو اهل بیت و یاراش جا میده؟؟
آیا زینب تو را قبول می کنه که تو رکاب برادرش باشی؟؟
هم نفس عباس و هم نشین علی اکبر…؟؟؟
جواب این سوال ها برای خودت هم خیلی سخته …
عاشق حسینم و آلوده گناه …
خدایا واقعا چه خواهد شد؟؟؟