گم راه که باشی گم میشی…
بین دلت و عقلت سرگردون…
می بینی ولی انگار کوری…
می فهمی ولی انگار خودتو زدی به نفهمی
خودت خوب میدونی که فاصله بین خوب یابد بودن باریکتر از یه نخ مو هست
فاصله بهشت و جهنم گاهی گفتن یک بله یا یه نه بزرگ هست
اما نمیخوای گوش کنی و همچنان افسار عقلت دست دلته
و همه این تلخی ها وقتی بیشتره که
خودت همه چیز را بدونی
کوزه گر باشی و از کوزه شکسته آب بخوری
خیاط باشی و لباس نداشته باشی
خدایا میدونم خیلی پر رویی هست با این همه گناه اسمتو صدا بزنم
ولی…
خدا جز تو کسی را ندارم که صدا کنم که هم قادر باشه و هم ستار العیوب
خدایا منو ببخش و نجات بده
به حق زهرا مادر ائمه
به حق حسین
کمکم کن….
به قلم یه طلبه
تو خیابون ها و کوچه ها که قدم بر می داری یه احساس عجیبی سر تا پای وجودت را می گیره
دلت هوایی میشه و چشمات ابری و بارونی…
یه صدا تو گوشت مدام طنین می اندازه که
هل من ناصر ینصرنی…؟؟؟؟
و تو با تمام وجود می لرزی
واقعا من یاور و ناصر حسین هستم؟؟؟؟
و اونوقت که تازه تو می مونی و بار گناهات
آیا حسین یار گناهکار و ریا کار و پیمون شکن را تو اهل بیت و یاراش جا میده؟؟
آیا زینب تو را قبول می کنه که تو رکاب برادرش باشی؟؟
هم نفس عباس و هم نشین علی اکبر…؟؟؟
جواب این سوال ها برای خودت هم خیلی سخته …
عاشق حسینم و آلوده گناه …
خدایا واقعا چه خواهد شد؟؟؟
ارباب صدای قدمت می آید
بوی خونابه و زخم بدنت می آید
يكي از جلوه هاي منفي و ناشايست افراط در كسب مقام و موقعيت اجتماعي لجاجت است كه به صورت اصرار بر حقانيت خود و پافشاري بر بطلان گفتار و رفتار ديگران خود را نشان مي دهد كه داراي دو چهره باطني است: حق بودن ما و باطل بودن طرف مقابل. در واقع و حقيقت ماجرا باطل بودن ما و حق بودن طرف مقابل در حقيقت و واقعيت موضوع.
آغاز ورود ما به جامعه، شروعي شيرين براي اثبات شخصيت خود و در پي آن باعث"شهرت” و گاه"محبت و محبوبيت” در بين بستگان و همسايگان و حتي همكاران و همشهريان مي شود، به گونه اي كه حاضريم براي اين موقعيت ممتاز يعني ارائه شخصيتي مستقل و پايدار، فرصت هاي بسيار و ثروت هاي فراوان صرف كنيم تا در هر كوي و برزن، ناحيه و محله و يا شهر و ديار ما را به بزرگي و عظمت بنگرند و با احترام خاصي از ما ياد كنند. اين ويژگي ذاتي و همگاني كه از آن به “حب بقا ” يا عشق به جاودانگي در زندگي” نام مي برند گاه با اعتدال همراه است و در بسياري از مواقع با افراط عجين مي شود و راه انسان را به بيراهه ها و حتي پرتگاه ها مي رساند.
اعتدال آن با حفظ اصول و بنيان هاي تعريف شده در ارتباط هاي فردي و اجتماعي است كه از آن ميان حرمت نفس عزت نفس واعتماد به نفس است تا در پرتو هريك خردمندانه اعتباري ماندگار نصيب و در پايان حيات خشنودي و خرسندي فراهم مي شود. و افراط آن يافتن موقعيت خانوادگي و اجتماعي با از دست دادن عزت نفس حرمت نفس و اعتماد به نفس است، همانند كساني كه براي بدست آوردن دلها به انواع ذلت هاي شخصيتي همانند چاپلوسي و تملق تن مي دهند تا لبخند اطرافيان را به سوي خود جلب كنند و آنان را راضي نگه دارند، غافل از آنكه واژه ها بار خاصي و بوي ويژه اي به همراه دارد و بسياري از مخاطبان ما از درون پي به دروغ بودن كلمات و عبارات و رنگ و نيرنگ چاپلوسان مي برند و با چشمان خود قضاوت دل و انديشه خود را بازگو مي كنند.
در نگاه شخصيت هاي قدسي تعريف و تمجيد بستگان و اطرافيان هرگز به طور مستقل به دور از تاثيرگذاري خداوند در دلها و ديده ها فراهم نمي شود،زيرا پروردگار مهربان “مقلب القلوب” است و چون قلب ها به دست اوست، از مسير خداجويي و خداخواهي در تمام عرصه هاي زندگي يعني انجام تكاليف و عمل به وظيفه به اين مهم مي توان دست يافت و چونان قطره اي به اقيانوس جاودان رسيد و ابدي شد.
حضرت پيامبر (ص) می فرماید: اگر دوست داري خدا تو را دوست داشته باشد خوف از او داشته باش و در زندگي خويش پرهيزگاري را شيوه هميشه خود كن و اگر مي خواهي نزد مردم محبوب و مقبول باشي نخست به آنان نيكي و خدمت كن، دوم هيچ اميد و طمعي به دارايي هاي آنان نداشته باش تا هميشه عزيز و سربلند باشي. (بحارالانوار،ج ۸۲ ،ص ۱۶۴ )
در نگاهي ديگر"لجاجت” نمادي از كوتاهي بينش و بصيرت، ريز شدن در اموركم اهميت يا بي اهميت، دل سپردن به تعرف و تمجيد ديگران، فكر مشغولي نسبت به جلوه هاي زودگذر زندگي و نداشتن سعه صدر يا دريا دلي به هنگام رويا رويي با ديگران است. آنان كه همانند نيلوفر هميشه با تلاش و كوشش بسيار،خود را به اوج مي رسانند و از بلنداي حوادث به صحنه هاي حيات و هستي مي نگرند، هرگز سنگريزه ها را درشت نمي بينند و هميشه با آرامش از فراز گفتگوها و تنش هاي مختلف عبور مي كنند و از درگيري هاي زيان آور،خود را دور مي كنند. بذرهاي كينه و دشمني را در دل و ديده هاي اطرافيان نمي افشانند، پيش از گفتار، در رفتار عصبانيت خود را جلوه گر مي سازند و بي آنكه زشت حركات مختلف در تنش هاي اجتناب نا پذير سراغ آنان بيايد با صلابت و سعادت شخصيت از كنار تيرگي هاي اخلاقي و اجتماعي راه خود را طي مي كنند و سربلند به مقصد مي رسند.
پيامبر بزرگوار اسلام (ص) می فرماید: هركس در حالي كه حق به جانب اوست از لجاجت صرف نظر كند،خانه اي درقسمت بالاي بهشت براي او بنا مي شود و هر كس در حالي كه بر باطل است از لجاجت چشم بپوشد خانه اي در وسط بهشت براي او بنا مي شود. (مستدرك الوسائل،ج ۹ ،ص ۷۶ ) هيچ بنده اي به طور كامل حقيقت ايمان را نمي يابد مگر آنكه دست از مجادله و لجاجت بردارد گرچه بر حق باشد.(بحارالانوار،ج ۲ ،ص ۱۴۸ )
در نتيجه لجاجت باعث تباهي و تيرگي عقل مي شود نه تنها ضرر و زيان برمن وارد مي كند بلكه دشمنان ما را فروزانترمي كند. گفتني است لجاجت و پافشاري در دستيابي به خواسته هاي خوب و خدايي به هنگام راز ونياز با پروردگار مهربان نه تنها نكوهش نشده، بلكه صفتي ستودني است كه ازسوي پيشوايان ما ستايش بسياري شده است كه فرموده اند: خداوند در خواست كننده لجوج را دوست دارد؛(بحار الانوار ج ۹۳ ،ص ۳۰۰ ) كسي كه دست كم حاجت خود را سه بار تكرار كند و به دنبال اجابت آن باشد. (ترجمه المراقبات،ج۱ص ۲۴۲ ).
برگرفته از سایت افکار نیوز
در آستانه عید غدیر خم مراسم عمامه گذاری ۳۵ نفر از طلاب توسط آیتالله صافی گلپایگانی برگزار شد. ایشان خطاب به طلابی که تازه معمم شدهاند گفت: شما به درجه و مقام بالایی رسیدهاید و لباس پیامبر(ص) را بر تن کردهاید که باید بسیار مراقب باشید.ایشان در ضمن این جلسه دست یکی از طلاب خارجی را بوسید و این نشانه عظمت مقام علمای شیعی است که سنت پیامبر را زنده می کنند….