سکولاریسم چیست؟
تعریف سکولاریزم
سکولاریزم در فرهنگ غرب در معانی گوناگونی از قبیل «جدا انگاری دین از دنیا»، «غیر مقدس و غیر روحانی»، «عقلانیت»، «علم گرایی» و «نوگرایی و مدرنیسم» به کار میرود. واژهی لاتین آن سکولوم است که به معنای قرن و سده میباشد. سکولوم در زبان کلاسیک مسیحیت نقطه مقابل ابدیت و جاودانگی الوهیت، یعنی زمان حاضر است که در آن به سر میبریم و در اصطلاح، به معنای هر چیزی است که به آن جهان تعلق دارد و به همان اندازه و به طور غیر مستقیم از خداوند و الوهیت دور است.[1]
سکولاریسم، نفی حکومت دینی و بشری بودن کامل امور سیاسی و اجتماعی است. بر اساس این بینش، دین از شئون دنیوی انسان جداست و اداره این شئون اعم از سیاسی و اقتصاد، به انسان تعلق دارد و انسان باید در سایه عقل و علم خویش بدون استمداد از آموزههای دینی مناسبات اقتصادی و سیاسی جامعه را سامان دهد. نتیجه چنین گرایشی پایهریزی جامعه مدنی بر اساس تدبیر بشری است.[2] سکولاریستها مدتی است که حمله گستردهای را بر ضد حاکمیت دین اسلام و بر ضد مسلمانانی که خواستار حاکمیت اسلاماند آغاز کردهاند و در این زمینه چنان تلاش میکنند که گویا خطر بزرگی که نزدیک است نابودشان کند دفع میکنند. در این حمله، دموکراسی را جایگزین اسلام میسازند و در سخنانشان «پلوراتیسم» و «دگراندیشی» و «آزادی سیاسی» و «گردش حکومت» را زیاد تکرار میکنند. بسیاری از این سکولاریستها در دوران حکومت کمونیسم، کمونیست بودند[3].
سکولاریسم دارای دو جنبه اساسی است:
1- مبدأ نخستین و منشأ هدایت و برنامه ریزی در همه امور مربوط به زیست اجتماعی بشر را خواست و خرد ابزاری و پسند عرف بشری قرار میدهد و دخالت هر عامل فرابشری و قدسی را در این زمینه نفی میکند «عرف گرایی»
2- تنظیم مناسبات و كار ویژههای اجتماعی، هیچ غایت معنوی را ملحوظ نمیدارد «دنیاگرایی».
سكولاریزم به معنای دوم نیز دو گونه كاربرد دارد:
1. گاه بهمعنای عام به كار میرود و آن به معنای «جدا انگاری دین از دنیا» در همه شئون آن است.
2. گاه در معنای خاص استعمال میشود. كاربرد خاص آن، عموماً در عرصه سیاست و حكومت است، كه از آن به سكولاریسم سیاسی تعبیر میشود و مراد از آن «جدا انگاری دین از سیاست»
میباشد.[4]
برگرفته از مقاله خانم زهرا زورمند طلبه سطح 2
[1] - محمدرضا، قدردان قراملکی، قرآن و سکولاریسم، چاپ چهارم، تهران، انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1390، ص 21.
[2] - احمد، واعظی، جامعه دینی جامعه مدنی، چاپ چهارم، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1381، ص 85.
[3] - محمد، قطب، سکولارها چه میگویند، چاپ دوم، تهران، کانون اندیشه جوان، 1389، ص 11.
[4] - حمیدرضا، شاکرین، سکولاریسم، چاپ پنجم، تهران، انتشارات کانون اندیشه جوان، 1387،، ج 1، ص 35.