اگر به مجموعه کتاب هایی که در زمینه زندگی شهدانوشته شده توجه کنیم ،تقریباً به آمار قابل توجهی در خصوص تعداد آثار منتشر شده پی خواهیم برد که بسته به شرایط و ویژگی های شخصیتی و زندگی شهید مربوطه دارای زیبایی ها و فراز وفرودهایی داستانی و ادبی است .
اما اگر به تاییدات مقام معظم رهبری در مورد کتاب های زندگی شهدا توجه کنیم نام چند کتاب خود نمایی می کند ؛کتاب هایی مثل دا ، خاک های نرم کوشک و اخیراً هم کتاب نورالدین پسر ایران …
حال نکته ای که مطرح می شود آن است که چرا فقط این چندین به چنین موفقیتی دست یافته اند یا بهتر بگوییم چرا این چندین شهید خاص مورد عنایت رهبری بوده اند. تامل در محتوا وادبیات این چند کتاب ما را به نقاط مشترکی می رساند:
1.سادگی و بی تکلفی قهرمانان داستان ها(شهداء) :شخصیت های این داستان ها آدم های واقعی هستند که در این جامعه و به دور از روشنفکری های رایج در کتاب های داستانی و رمان ها در گیر مسائل اعتقادی ،اقتصادی، فرزندان و دین هستند.آنها از دل جامعه واقعی اسلامی ایرانی بیرون آمده اند دست پرورده دانشگاههای غربی و شرقی نیستند با متدهای غربی بار نیامده اند.درد دین؛ دغدغه اسلام را دارند. روشنفکرهای امروزی نیستند .اهل ادعا نیستند و در عمل به حرف های خود جامه عمل می پوشانند.
3.سادگی و بی تکلفی نثر ها: به راستی نثرهای روان و عامه فهم ،جملات کوتاه و به دور از هرگونه پیچ و تاب های ادبی غامض چنان آهنگ زیبایی به این کتاب ها می بخشد که مخاطب را تا آخر قصه با خود می کشاند این امر بی ارتباط به وجود خود شهید؛ قهرمان داستان نیست ؛در واقع پیوستگی متن با خود شهید امر ملموسی است که در سرتاسر داستان دیده می شود.
4.داشتن رگه های از طنز: بیشتر داستان ها یی که در مورد شهدا بیان می شود به دلیل قابلیت های معنویی که دارد نویسندگان سعی می کنند به نحوی از لحظات صرفا شیرین و گاه طنز زندگی شهدا بگذرند ویا به آن رگه های روحانی بدهند اما این چند کتاب مذکور صادقانه به تمام ابعاد زندگی این شهدا می پردازند.
5.توجه و عنایات اهل بیت :این داستان ها و یا بهتر بگوییم این شخصیت ها مورد توجه و عنایات خاصه اهل بیت هستند این مساله درمورد کتاب های خاک های نرم کوشک بیشتر دیده می شود .
در مورد این کتاب ها جای صحبت های نگفته بسیاری است که تامل و تدقیق در این خصوص را به محققان آینده وا می گذاریم.
نجمه رضوی
فقدان پيامبر (ص) در غصب مقام امامت موجب شد كه حضرت زهرا (س) در شرايط بسيار سخت قرارگيرد. اما با اين وجود بسياري از مسائل، با حضور علني حضرت زهرا (س) باز و روشن مي شد كه بتواند اثر خود را بگذارد به همين دليل ايشان در مرحله ا ي از مبارزات خود مستقيماُ وارد عرصه ي عمل شدند. كه مي توان آن ها را چنين بر شمرد.
الف)ممانعت از بيعت اجباري
پس از پايان كار سقيفه توسط ابوبكر و عمر و به مسند خلافت نشستن ابوبكر اكثريت مردم با او بيعت كردند به جز علي (ع) و بني هاشم و ابوذر و مقداد و سلمان و عده اي كم[1]، در اين زمان عمر به ابوبكر گفت: همه ي مردم با تو بيعت كردند به جز اين مرد و اهل بيتش و اين چند نفر، اكنون سراغ او بفرست. ابوبكر قنفذ را سراغ حضرت فرستاد و به او گفت: اي قنفذ، سراغ علي برو و به او بگو خليفه پيامبر را اجابت كن قنفذ رفت و پيام را رسانيد. اميرالمؤمنين(ع) فرمود: چه زود بر پيامبر (ص) دروغ بستيد پيمان را شكستيد و مرتد شديد به خدا قسم، پيامبر (ص) غير مرا خليفه قرار نداده است. قنفذ نزد ابوبكر بازگشت و پيام علي (ع) را رسانيد. ابوبكر گفت: علي راست مي گويد، پيامبر(ص) مرا خليفه قرار نداده است. عمر غضبناك شد و از جا بر خاست، ابوبكر گفت: بنشين سپس به قنفذ گفت: نزد علي برو و به او بگو اميرالمؤمنين ابوبكر را اجابت كن.
قنفذ پيام را به علي (ع) رسانيد، حضرت فرمود: به خدا قسم دروغ مي گويد. نزد او برو و بگو به خدا قسم نامي را كه از آن تو نيست بر خود گذاشته اي تو خوب مي داني اميرالمؤمنين غير از توست. قنفذ بازگشت و به ابوبكر خبر داد. عمر غضبناك از جا بر خاست و گفت: من ضعف عقل و ضعف رأي او را مي شناسم. و مي دانم هيچ كار ما درست نمي شود مگر اين كه او را بكشيم. مرا رها كن تا سر او را برايت بياورم.
علامه ي مجلسي عهدنامه اي از خليفه ي دوم براي معاويه در بحار آورده است كه ماجراي خود را با زهرا (س) اين گونه حكايت مي كند.
به خانه ي علي (ع) آمدم تا او را با زبان بيرون بكشم. به فضه گفتم به علي بگو براي بيعت با ابوبكر بيرون بيايد. گفت: اميرمؤمنان مشغول است. گفتم بگو بيرون آيد والا داخل مي شوم و او را به اكراه بيرون مي آورم. فاطمه بيرون آمد پشت درب ايستاد و گفت: اي گمراهان دروغگو چه مي گوييد، چه مي خواهيد. گفتم: فاطمه. گفت: عمر چه مي خواهي! گفتم: پسر عمويت را چه شده كه تو را براي پاسخ فرستاده و خودش پشت پرده نشسته است
. گفت: اي شقي، طغيان تو مرا بيرون آورد و حجت را بر تو تمام كرد. گفتم اين اباطيل و افسانه هاي زنانه را از سرت بيرون كن و به علي بگو بيرون بيا. گفت: مورد احترام ما نيستي. عمر! مرا از حزب شيطان مي ترساني در حالي كه حزب شيطان بس ضعيف است. گفتم اگر علي نيايد هيزم مي آورم و خانه را به روي ساكنانش آتش مي زنم و آنان را به آتش مي كشم.
تازيانه ي قنفذ راگرفتم و زدم به خالد بن وليد گفتم تو با مردان هيزم فراهم كنيد وخودم خانه را آتش مي زنم فاطمه دست هاي خود را پشت در گذاشت تا مرا از باز كردن در باز دارد. خواستم در را باز كنم نتوانستم پس تازيانه اي به دست هايش زدم چنان دردش گرفت كه من صداي ناله و گريه اش را شنيدم كه نزديك بود نرم شوم. و از دم در باز گردم اما كينه هاي علي و حرص او به خون دليران عرب را به ياد آوردم.
لگدي به در زدم كه فاطمه شكمش را به آن چسبانده بود و پشت آن پنهان شده بود. چنان فرياد زد كه گمان كردم فريادش مدينه را زير و رو كرد.
شنيدم كه گفت: پدر! يا رسول الله اين گونه با حبيبه و دخترت رفتار مي شود. آه فضه مرا بگير كه به خدا قسم جنين داخل شكمم كشته شد و شنيدم كه او درد زايمان گرفته است. او به ديوار تكيه داده بود در را به داخل راندم و داخل شدم به گونه اي مقابلم ايستاد كه جلوي ديدم را گرفت. از روي مقنعه چنان به گونه اش سيلي زدم كه گوشواره اش كنده شد و روي زمين افتاد. علي بيرون آمد چون احساس مي كردم كه بيرون مي آيد به سرعت بيرون دويدم و به خالد و قنفذ و كساني كه آن جا بودند گفتم از خطر بزرگي نجات پيدا كردم.[2]
در جايي ديگر نيز چنين وارد شده است:
عمر جماعتي را گرد آورد و با آنان به منزل اميرالمؤمنين آمد. چون با در بسته مواجه شد فرياد كشيد، علي! بيرون بيا كه خليفه ي رسول خدا تو را مي خواند. در را باز نكردند هيزم آوردند و دم در گذاشتند. عمر فرياد كشيد به خدا قسم، اگر در را باز نكنيد آن را آتش مي زنم. چون فاطمه دانست كه خانه اش را آتش مي زنند برخاست و در را باز كرد و پيش از آن كه با آن ها رو به رو شود او را پرت كردند و فاطمه پشت در پنهان شد. سپس به اميرالمؤمنين كه روي فرش نشسته بود يورش بردند و دورش جمع شدند و گريبانش را گرفته و به زور بيرون آوردند و كشان كشان به مسجد بردند. فاطمه بين آنان و شوهرش حائل شد و گفت به خدا سوگند نمي گذارم كه پسر عمويم را به ستم بكشيد. واي بر شما چه زود در حق ما اهل بيت، به خدا و رسول او خيانت كرديد در حالي كه رسول خدا (ص) شما را به پيروي، محبت و تمسك به ما سفارش كرد. و خداوند متعال فرمود: «قل لا اسئلكم عليه اجراُ الا الموده في القربي.»[3]
بيش تر مردم علي (ع) را به خاطر فاطمه (س) رها كردند. عمر به قنفذ فرمان داد كه او را با تازيانه بزند و قنفذ با تازيانه به پشت و پهلوي فاطمه زد چنان كه او را سخت رنجور ساخت كه اثر آن در جسم شريفش باقي ماند و همين ضربات، قوي ترين سبب سقط او بود كه رسول خدا (ص) او را محسن ناميده بود….[4]
ابي بصير از امام صادق (ع) روايت كرده كه امام فرمود:
«و كان سبب وفاتها ان قنفذاُ مولي لكنها بنعل السيف بامره، فاسقطت محسناء و مرضت من ذلك مرضا شديداً»[5] «علت فوت فاطمه اين بود كه قنفذ غلام عمر، به دستور وي با غلاف شمشير فاطمه را بزد و درنتيجه محسنش سقط شد و در اثر آن سخت بيمار شد.
علي (ع) وقتي بيرون آمد فاطمه دستانش را به سر برد تا از آن چه كه به او رسيده است از خداي بزرگ استغاثه كند. علي پيراهنش را به روي فاطمه انداخت و گفت: دختر رسول خدا، خداوند پدرت را براي جهانيان رحمت فرستاده است. پس تو نيز اي سرور زنان براي اين خلق نگون بخت رحمت باش نه عذاب.[6]
امام باقر (ع) فرمودند:
«و الله لو نشرت شعرها ما تواطراً» «سوگند به خدا اگر فاطمه (س) مويش را پريشانمي كرد همه ي مردم مي مردند.7]»[
[1]-سليم بن قيس هلالي، كتاب سليم بن قيس هلالي، ص 558./ الاحتجاج، احمدبن علي بن ابيطالب، طبرسي، ج 1، ص 103.
[2]-جعفر، مرتضي عاملي، رنج هاي حضرت زهرا (س)، مترجم محمد سپهري، قم، تهذيب، 1381، ص 690، به نقل از بحارالانوار، ج30، ص 293.
[4]-محمد، محمدي اشتهاردي، رنج ها و فريادهاي فاطمه (س)، قم، ناصر، 1374، ص 213، به نقل از تتمه التواريخ الائمه، ص 35.
تشییع جنازه امام هادی(ع)
روز شهادت امام هادی(ع)شهر یکپارچه صیحه و ضجّه بود و هنگامی که جنازه او را برای نماز بیرون آوردند جمعیت عظیمی با گریه و ناله دردمندانه در سوگش جمع شدند.
در تشییع پیکر پاک او،با تعطیلات ادارات رسمی و مراکز تجاری سامرا،وزیران و عالمان و قضات و چهره های بارز کشوری و لشکری آن روز و جمعی از خاندان بنی عباس حضور داشتند و با یادکرد عظمتها و مناقب آن امام والا،خسارتی را که جامعه و امت اسلامی با از دست دادن او متحمل شده بود، بازگو می کردند. تشییع جنازه ای بود که سامرّا در تاریخ خود هرگز نمونه آن را ندیده بود[1].
امام عسکری(ع)پیش از آنکه جنازه را برای تشییع بیرون ببرند بر پیکر پدر خود نماز گزارده سپس جنازه توسط سیل جمعیت عزادار و متأثر از فقدان آن حضرت تشییع شد. دولتمردان و درباریان نیز برای عوام فریبی و سرپوش گذاشتن بر جنایات خود در این مراسم شرکت کردند.احمد بن متوکل به دستور معتز بر پیکر امام نماز خواند[2].
بلافاصله پس از نماز،جنازه توسط مقامات،به خانه بازگردانده شد و در همانجا-که مدفن فعلی اوست-به خاک سپرده شد.این سرعت بازگرداندن جنازه به منزل، نشان دهنده وحشتی است که رژیم عباسی از تجمع مردم هنگام شهادت امام هادی(ع)داشت.
پس از شهادت آن حضرت ،فرزند جوانش حسن بن علی امام شیعه شد و گروهی که درخانه امام هادی(ع)جمع شده بودند خطوط سیمای امام شهید را در چهره درخشنده این پسر 22 ساله می دیدند. و این گونه خط روشن امامت تداوم یافت[3].
این بود شهادت و رحلت جانسوز امام هادی(ع)در تبعید گاه سامرّا و مبارزات بیست ساله او با طاغوتیان در آن سرزمین تا سر حد شهادت.
درود بی کران همه خداپرستان مخلص بر روان پاک تو ای امام روشنگر و مبارز طاغوت برانداز و ای شهید راه اسلام ناب و راه نبرد با طاغوتیان.
سلام خالصانه ما بر قبر منوّرت در تبعید سامرّا که همچنان پرچمی استوار بر ضد استکبار و الحاد و سمبل پیکار و مقاومت در برابر صاحبان زر و زور و تزویر است[4].
برگرفته از تحقیق پایانی خانم خدیجه میرزایی
بازی کامپیوتری یا بازی با اعتقادات؟!
درسالروز شهادت شهید راه قلم مرتضی آوینی مناسب دیدیم از عرصه فعالیت آن شهید بزرگوار یعنی صحنه جنگ رسانه ای و نرم افرازی ویابه قول امروزی ها جنگ نرم مطالبی را ذکر کنیم .یکی از این صحنه های نبرد ،بی شک هجمه بازی های رایانه ای است که آرام و بی سروصدا وارد فضای خانواده های ایرانی واسلامی شده وروحیه اسلامی وایرانی مردم ایران رابه سخره می گیرد.شناخت دقیق خانواده ها ازاین امر مهم وهمچنین اهتمام مسئولین در جلوگیری از وارد شدن چنین سلاح نرم تخریبی باعث حفظ کیان ایرانی اسلامی ملت شریف ایران خواهد شد.
در واقع توليد و پيدايش بازىهاى رايانهاى دنيا به سال 1341 هجرى شمسى (1962.م) باز مىگردد كه استيفن راسل از دانشجويان دانشگاه MITنخستين بازى رايانهاى را با نام جنگ فضايى نوشت كه روى رايانهاى به نام PDP1كه اندازهاى در حدود يك اتومبيل داشت اجرا مىشد . داستان بازى همان جنگ سفينهها بود كه شما بايد سفينه طرف مقابل را نابود مىكرديد.
بعد از آن شركت آتارى در سال1352 (1973) بازى پونگ را ساخت كه يك بازى ساده متشكل از تعدادى مستطيل سياه و سفيد بود كه چندان خلاقيتى در آن وجود نداشت.
مهاجمان فضايى، بازى ديگرى كه در سال 1376 (1997) در شركت تايتو نوشته شد، شامل عناصر كلاسيك يك بازى رايانهاى بود. در اين بازى كنترل يك شى يا يك شخص در دست بازيكن بود كه بايد با كمك آن دشمنان را نابود مىكرد. پس از آن بازىهاى ويدئويى سير تكاملى خود را طى كردند و در اواسط دهه هشتاد بازىها بيشتر به سمت داستانهاى جنگى پيش رفتند. علت آن علاوه بر مسائل فنى جو متشنج اواخر دهه 80 آمريكا، ناشى از جنگ سرد با شوروى سابق و ديگر برنامههاى ريگان، رئيس جمهور وقت بود.
بازىهايى مثل استار فلايت و… ولى در پنج سال اخير با پيشرفتهايى كه در سختافزارها و نرمافزارهاى ساخت و اجراى بازى ايجاد شده، اين محصول جايگاه خاص خود را در جهان پيدا كرده است.
طبق آمار، روزانه دو بازى رايانهاى به بازار مىآيد و تخمين زده مىشود كه چرخش مالى اين بازىها فقط در آمريكا، تا پايان اين دهه، به بيش از يك ميليارد دلار در سال برسد.
بازىهاى رايانهاى برخلاف فيلمهاى سينمايى به مخاطب اين امكان را مىدهد كه بجاى تماشاچى بودن خود به ايفاى نقش بپردازد، رانندگى كند، با اسلحه شليك كند و تعقيب و گريز انجام دهد. آمارها نشان مىدهد كه روند توليد بازىهاى رايانهاى به 3- 4 هزار نسخه در سال مىرسد و با شتاب زياد در جامعه جهانى در حال گسترش است. كه توليد اين بازىها در دنيا تنها در انحصار چند شركت آمريكايى و ژاپنى است.
بيش از 30 ميليون نفر در سراسر جهان، بخشى از اوقات فراغت خود را با بازىهاى رايانهاى پر مىكنند كه بالغ بر 10% آنها بين 4 تا 7 ساعت از زندگى روزمرهشان را به اين كار اختصاص دادهاند؛ اين آمار علاوه بر آنكه گستردگى بازىهاى رايانهاى را نشان مىدهد، از وابستگى روانى به اين بازىها حكايت دارد. نتايج تحقيقى نشان مىدهد كه 56% جوانان ايرانى علاقه بسيار زيادى به بازىهاى رايانهاى و استفاده از اينترنت در اوقات فراغت دارند؛ به گونهاى كه از ميان 2/64% جوانانى كه در زمان اوقات فراغت خود مشغول
بازى مىشوند، 7/38% بازىهاى رايانهاى را انتخاب مىكنند.
امااز جمله مقاصدى كه در جنگ نرم بازىهاى رايانهاى پيگيرى مىشوند، عبارتند از:
1. تشريح خط مشىها، اهداف و مقاصد سياسى كشور خودى براى مخاطبان و ارائه استدلالهاى پشتيبانى از آن خط مشىها
2. برانگيختن افكار عمومى به طرفدارى يا عليه يك عمليات نظامى
3. پشتيبانى از تحريمهاى اقتصادى و ديگر اشكال غير قهرآميز اعمال فشار عليه دشمن.
بيشترين بازىهاى رايانهاى به منظور هدف اول مذكور توليد و به صحنه بينالمللى عرضه شده است. عنصر مشترك تمامى اين بازىها اين است كه كاربر در نقش يك سرباز شجاع و زبده غربى (عمدتاً نيروى ويژه دلتا فورس آمريكا يا اس.اى.اس انگليس و يا حتى نيروهاى حافظ صلح سازمان ملل) براى گسترش آزادىهاى فردى و دموكراسى و مبارزه با گروهها و سازمان تروريستى دولتى يا غيردولتى و يا حتى موجودات فضايى و يا تخيلى كه بشريت را به سوى نابودى مىكشانند، وارد عمل شده و هدفى جز مبارزه و نابودى تروريستها و نجات بشريت ندارند.
ايالات متحده و صهيونيسم بينالملل سعى دارند با اين برنامههاى فرهنگى، تجاوزات نظامى خود را در ميان ملت آمريكا و حتى ساير ملتها امرى عادى، انساندوستانه و به منظور گسترش صلح و دموكراسى در سطح جهان نشان دهد. همواره سعى مىشود اين موضوع القا شود كه آمريكا نماد خير مطلق در جهان است و هر فرد يا گروه يا دولتى كه مخالف او و ارزشهايش است محورهاى شرارت و شيطانىاند.
پيش از فروپاشى شوروى سابق، ريگان لقب امپراطور شرور را به اتحاد جماهير شوروى داد و پس از آن جرج دبليو بوش از كشورهايى چون ايران و عراق وچندکشوردیگر با عنوان كشورهاى پليد (شرور) نام برد.
برخى از بازىهاى رايانهاى نيز به جنگ جهانى دوم و مبارزه با دولت نژادپرست نازى پرداخته و يا پس از آن به مبارزه با کمونيستها مىپردازد.
پس از فروپاشى شوروى، آمريكا سعى مىكند كشورها و گروههاى مسلمان را بزرگترين خطر براى صلح جهانى معرفى كند. چراكه به قول نظريهپردازان آنها، آمريكا اكنون بجاى اژدهاى بزرگ با مارهاى سمى پرشمارى روبهروست. يا به قول هنرى كسينجر با اسلام سياسى به رهبرى جمهورى اسلامى ايران!
همانطور كه بيان شد در بازىهاى رايانهاى جديد شما به مبارزه با كشورها و گروههاى اسلامى مىرويد. ويژگى مشترك اين بازىها استفاده از نمادها و سمبلهاى اسلامى است. نمايش مكانهاى منقش به تصاوير اسلامى، استفاده از رنگ سبز براى نمايش تروريستها، استفاده از مكانهاى مذهبى مسلمانان مانند مسجد كه از محلهاى تجمع تروريستها معرفى مىشود و عمدتاً تكتيراندازها بالاى منارههاى مساجد موضع گرفتهاند و به سوى شما تيراندازى مىكنند. استفاده از صداى عربى و فارسى براى بيان زبان تروريستها، استفاده از صداى پس زمينه مانند صداى صلوات و پخش آيات قرآن و…. در بازى رايانهاى 1 delta Force black hawk down teamsabreبراىمبارزه با تروريستها به كشورهاى مختلف مىرويد.
به نمونه ای کوچک از این بازی ها نگاه کنید:
1. بازى رايانهاى جنگ ژنرالها
در اين بازى شما در نقش سربازان آمريكايى، مأموريت مبارزه با تروريستها در نقاط مختلف جهان همچون عراق به منظور مبارزه با بعثيان، يا در افغانستان براى مبارزه با گروه القاعده مىرويد. در عراق و افغانستان تروريستها با رنگ سبز نمايش داده مىشوند؛ ماشين سبز، كلاه نظامى سبز، پرچمهاى سبز رنگ و حتى كلاهك موشكها با رنگ سبز نمايش داده مىشوند. هرچند كه بسيارى از شركتهاى ساخت بازىهاى رايانهاى در بازىهايشان به صورت موردى بازىهاى اينچنينى ديده مىشود، ولى به نظر مىرسد چند شركت مانند شركت كوما، ريالتى گيمز و شركت كانفليكت با اين هدف كه تجاوزات نظامى آمريكا را در اقصى نقاط جهان توجيه كنند تأسيس شدهاند.
2. بازى رايانهاى IGI 2
در يكى از مراحل اين بازى شما در ليبى وارد عمليات مىشويد. صداى قرآن و صلوات به گوش مىرسد. نام خداوند (الله) و نام پيامبر (محمد)(ص) بر روى ديوار نقش بسته است و در يك مرحله ديگر تروريستها به صداى راديو فارسى ايران گوش مىدهند.
3. بازى رايانهاى حمله به ايران
در اين بازى رايانهاى كه پنجاه و هشتمين مأموريت بازى شركت كومار وار است، سربازان آمريكايى وظيفه دارند ضمن حمله به تأسيسات هستهاى نطنز، دانشمندان ايرانى را از بين ببرند و يك دانشمند را زندانى كنند.
شركت سازنده اين بازى (كوما) ادعا كرده است: «از آنجا كه در زمينه اهداف واقعى ايران از غنىسازى اورانيوم به منظور تبديل شدن به دومين كشور اسلامى (پس از پاكستان) داراى بمب اتمى ترديدى وجود ندارد و از سوى ديگر حمله نظامى گسترده و اشغال ايران مىتواند با توجه به در تيررس بودن منابع نفتى خاورميانه از سوى ايران به گسترده شدن دامنه جنگ در منطقه بيانجامد، يك عمليات نظامى كوچك به منظور نابودى پايگاه هستهاى و فناورى اتمى ايران، بيشتر مىتواند مانع از دستيابى اين كشور به بمب اتمى شود.»
كيت هالپر به سايت فارسى بى.بى.سى گفته است: «هنوز خيلى از آمريكايىها از برنامه هستهاى ايران نگرانند. براىهمين ما به بازآفرينى موقعيتها دست مىزنيم تا بحثهاى مرتبط را پوشش دهيم. كاربران زيادى با ارسال طومار اينترنتى به ما گفتند كه اين بازى را به دلايل سياسى دوست ندارند، ولى ما يك مؤسسه سياسى نيستيم. اين بازى فرصتى ايجاد مىكند كه ما به برنامه اتمى ايران فكر كنيم.»
با اين حال توجيه طراحان بازى در توليد اين بازى، استناد به جملهاى از جرج بوش، رئيس جمهور پيشين آمريكا است كه گفت، در برابر تهديدات هستهاى جمهورى اسلامى تمام گزينهها قابل بررسى است.
4. بازى رايانهاى نجات گروگانهاى آمريكايى (Iran Hostage Rescue)
در اين بازى كه بازهم محصول شركت كوما است، شما در نقش نيروهاى ويژهاى هستيد كه وظيفهتان نجات گروگانهاى آمريكايى است كه در سفارتخانه آمريكا در تهران زندانىاند. اين بازى به مناسبت فرارسيدن بيست و پنجمين سالگرد اين حادثه (1383 ه.ش) به بازار عرضه شد. شركت سازنده اعلام كرد كه براى ساخت اين بازى از اسناد رسمى و نيز فيلم ويدئويى مصاحبه با آنتونيو مندز؛ از مسؤولان سابق سازمان سيا استفاده شده است.
هرچند اين شركت، با تحريف اتفاقى كه منجر به شكست مفتضحانه آمريكا در طبس شد، بازى را با پيروزى نيروى ويژه به اتمام مىرساند. البته نكات ديگرى در بازى Iran Hostage Rescueبه چشم مىخورد كه توجه به آنها ضرورى بنظر مىرسد.
در قسمت دوم بازى وقتى شما وارد استاديوم مىشويد تا با استفاده از هلى كوپتر از آنجا خارج شويد، اتوبوسى را مىبينيد كه تصوير امام خمينى و يك بسيجى بر روى آن نقش بسته است و روى آن نوشته شده است: «پرورش جوانان خداجوى بسيجى فتح الفتوح امام است.» و با فونت كم رنگتر زير آن به نظر مىآيد نوشته «مقام معظم رهبرى» كه نوشته اين متن روى اتوبوس با زمان اتفاق مورد نظر همخوانى ندارد. آيا اين موضوع عمدى است يا يكى از اشتباهاتى است كه به علت بىدقتى اتفاق افتاده ؟!( مانند نوشتههاى روى كارتنهاى حاوى توپهاى ورزشى در استاديوم).
5. بازى رايانهاى سام ماجراجو در پرسپوليس
در اين بازى در اوايل قرن 22 زمين تحت حمله مزدوران اهريمن جهانى قرار مىگيرد و نوع بشر در معرض نابودى كامل است. شما در نقش سام استون ملقب به سام ماجراجو بىدرنگ براى تغيير گذشته با استفاده از يك دستگاه قديمى به نام دروازه زمان به گذشته بر مىگرديد تا نسل بشر را از خطر نابودى حفظ كنيد. شياطينى كه به اهريمن جهانى كمك مىكنند عبارتند از: كاميكاز بىسر (فکر میکنم کامیاز نام یک خلبان ژاپنی باشدکه در جنگ جهانی دوم هواپیمای خود را به کشتی های آمریکایی می زند ) و عقرب بالغ، زامبال و غول لاوا كه هر كدام از اين شياطين اسلحهاى دارند كه با آن به شما ضربه مىزنند.
عقرب بالغ يكى از ايادى شيطان است. او جنگجويى مذهبى است كه از نژاد اوليه بندپايان بهوجود آمده و بهخاطر عقايد مذهبىشان بسيار متخاصماند. يكى ديگر از اين شياطين، كاميكاز بىسر است. او يك سرباز سيرين است كه اهريمن جهانى او را زنده كرده و كنترل زندگى آن را در دست دارد. اين موجود به شكل يك انسان فاقد سر است (بدون سر بودن او به معناى نداشتن عقل و شعور و منطق است)، بنابراين او را براى عملياتى مانند عمليات انتحارى به خدمت گرفته است. كاميكاز بىسر دو بمب در دستان خود حمل مىكند و هنگامى كه به اندازه كافى به هدف نزديك شد، آن را فعال مىكند. هرچقدر به شما نزديكتر باشد خسارت بيشترى به شما وارد مىكند. هرچند كه خود نيز پس از انجام اين عمل نابود و متلاشى مىشود.
كاميكاز بىسر بصورت غيرمستقيم اين عمل را كه به عمليات شهادتطلبانه مسلمانان شباهت دارد، عملى شيطانى تلقى كرده كه فاقد هرگونه پشتوانه عقلانى است. براى مبارزه با شياطين شما به محلهايى شبيه معابد و مساجد مىرويد؛ اماكنى كه پر از طرحها و نقوش اسلامى است. مثلاً در بسيارى از مراحل كه داراى طرحهاى اسلامى است چنانچه روى اين تصاوير بزرگنمايى كنيم، نام على بر روى آنها نقش بسته است و در نهايت شما پس از گذراندن مراحل سخت و دشوار در كليسا! با اهريمن جهانى روبهرو شده و در نهايت او را شكست مىدهيد. حتى پايان بازى، بيشتر با نماد غربى مذهب يعنى كليسا به پايان مىرسد و اين را به ذهن كاربر منتقل مىكند كه مسيحيت عامل آرامش، صلح و مودت و اسلام عامل خشونت و… است و به نوعى كودك و نوجوان و جوان مسلمان را نسبت به دين اسلام بدگمان مىنمايد و در نهايت در ضمير ناخودآگاه وى، زمينههاى انحراف و خروج از دين اسلام را فراهم مىكند.
با دقت در مطالب ذكر شده مىتوان فهميد كه رسانه نوظهور بازىهاى رايانهاى با توانمندىها و ويژگىهاى خاص خود بعنوان ابزارى نوين براى عمليات روانى و قدرت نرم دشمن تبديل شدهاند. سربازان رايانهاى بىهيچگونه حساسيت، نظارت و كنترل تا عمق خانههايمان نفوذ مىكنند!؟ با مطالب عنوان شده، ديگر نمىتوان به بازىهاى رايانهاى تنها بعنوان ابزار جذاب براى تفريح و سرگرمى كودكان و نوجوانان نگاه كرد؛ بلكه بايد به آنها از ديد دشمنان تفكر اسلامى نگريست و در مقابل با توليد جانشينهاى مناسب براى اينگونه بازىها باتوجه به عمق منابع ملى و مذهبى به مبارزه با اين تجاوز پرداخت.
اکثر این بازی ها حالتی جنگی دارد(نبرد میان خیر و شر) از لحاظ روان شناسی به ضمیر ناخود آگاه بازی کننده که قالبا پوشش یک سرباز صهیونیستی و یا آمریکایی دارد القاء میشود که تو یک سرباز آمریکایی یا اسرائیلی هستی پس حق داری هر کاری بکنی جهان برای تو است پس مخالفانت را از سر راه بردار زیرا همیشه حق با تواست.
از دیگرتبعات این نوع بازی ها پرخاشگر تربیت شدن فرزندانمان است واز همه مهم تر ضد اسلام شدن ، در یکی از همین بازی ها فرزند شیعه من و شما با صدای اذان وارد مسجد میشود به عنوان یک مبارزه گر آمریکایی نور سبز و حدیث شریف نبوی انا مدینة العلم و علی بابها را مورد اصابت تیر قرار داده وسپس قالیچه منقوش به همین حدیث شریف را لگد کوب میکند و برای ورود به مرحله بعد به سراغ صندوقچه ای میرود و قرآن را پاره میکند آیااز این کودک روح معنویتی باقی می ماند وقتی روزانه سه چهار بار این کارها را انجام دهد؟
بازی های دیگری نظیر SIMS ، call of duty modern war 1 نیز از این دسته هستند.
دوستان بعد از شهدا چه کرده ایم؟؟؟
21 فروردین سالروز شهادت کسی است که در عرصه فیلم و سینما دفاع مقدس، نام و یادش هرگز از اوراق تاریخ حماسه دفاع مقدس پاک نخواهد شد.کسی که پدر و مادرهای ما با نوای روایت فتح او دل هایشان را روانه آسمانها می کردند تا با اهداف والای مردان حماسه ساز آسمانی همگام شوند.سال 72 رهبر بزرگ انقلاب اسلامی در دیدار با خانواده این شهید عالی مقام می فرماید
“خداوند انشاءالله دلهای داغدیده و غمگین شما را خودش تسلی بدهد. اگر ما به حوزه آن شهادت و شهید و خانواده شهید نزدیک میشویم برای خاطر خودمان است. بنده خودم احساس احتیاج میکنم. برای ما افتخار است که هر چه میتوانیم خودمان را به این حوزه شهادت و این شهید نزدیک کنیم.چند روز پیش توفیق زیارت مقبره این شهید را پیداکردیم. پنجشنبه گذشته رفتیم آنجا و قبر مطهر ایشان و آن همرزم و همراهشان - شهید یزدانپرست- را زیارت کردیم. انشاءالله خداوند درجاتشان را عالی کند و روز به روز برکات آن وجود با برکت را بیشتر کند. کارهایی که ایشان داشتند، انشاءالله نباید زمین بماند. انشاالله برای روایت فتح یک فکر درست و حسابی شده که ادامه پیداکند.نباید بگذارند که کارهای ایشان زمین بماند. این کارها، کارهای با ارزشی بود. معلوم میشود ظرفیت خیلی بالایی داشتند که اینقدر کار و این همه را به خوبی انجام میدادند. مخصوصا روایت فتح چیز خیلی مهمی است. شبهایی که پخش میشد من گوش میکردم.حالا یک مسأله این است؛ که کاری را که ایشان کردهاند و حاضر و آماده است، چگونه از آن بهره برداری بشود. یک مسأله هم این است که کار ادامه پیدا کند. آن روز که ما از این آقایان خواهش میکردیم و اصرار میکردم که این روایت فتح ادامه پیدا کند، درست نمیدانستم چگونه ادامه پیدا کند.بعد که برنامهها اجرا شد دیدیم همین است؛ یعنی زنده کردن ارزشهای دفاع مقدس در خاطرها؛ آن خاطرهها را یکی یکی از زبانها بیرون کشیدن و آنها را به تصویر کشیدن و آن فضای جنگ را بازآفرینی کردن. این کاری بود که ایشان میکرد و هر چه هم پیش میرفت بهتر میشد؛ یعنی پختهتر میشد. چون کار نشدهای بود.”
اگر شما نیز اهل قلمیدبا قلمتان به فرموده رهبر یاد شهدا را زنده نگه دارید که کارتان کم از شهادت نیست.
اگر اهل فیلم نامه و کارگردانی هستید با فیلم خود، راه آنها را ادامه دهید.
.برخی ازمطالب از سایت:www.jahannews.com گرفته شده است.
قرار گرفتن دو فرد با دو شخصیت، و دو تربیت در کنار یکدیگر برای زندگی مشترک نیازمند جوشش پیوسته مودت و رحمت است؛ و این جوشش زمانی مفید است که در صورت های گوناگون خود را نشان دهد؛ بر زبان و گفتار، در سلوک و رفتار، و درکنش ها و واکنش ها.
3-1- جلوه های زبانی و گفتاری
از مهم ترین جلوه های مودت و رحمت در زندگی جلوه های زبانی و گفتاری است؛ بر اساس آموزه های دینی، عشق و دوستی باید بر سر زبان جاری شود و محبت های گفتاری و لوازم آن در زندگی مشترک ظهور یابند، در این جا به برخی از این موارد اشاره می شود:
3-1-1- ابراز علاقه و محبت زبانی
در زندگی مشترک ابراز علاقه و محبت نه فقط جلوه دوستی و پیوند درونی دارد، بلکه مایه نزدیکی بیشتر و تامین نیازهای اساسی و امنیت خاطر و آرامش روابط است. رسول خدا (ص) بر این امر تاکید داشت و می فرمود: «قول الرجل للمراه انی احبک لا یذهب من قلبها ابدا»[1]. سخن مرد به همسر خود که «دوستت دارم» هرگز از قلب زن بیرون نمی رود. ابراز علاقه و محبت زبانی دایره ای وسیع دارد و از جمله موارد آن تحسین و تمجید؛ و توجه به نیکویی ها و زیبایی ها، و دیدن زحمات و خدمات و بیان آن ها ست.
3-1-2- مخاطب قرار دادن با محبت
نوع مخاطب قرار دادن یکدیگر در زندگی بیانگر احساس درونی و جایگاه قلبی و نوع فهم از یکدیگر است. رسول خدا (ص) اصرار داشت که اشخاص به نام و عنوان زیبا خوانده شوند و با بیان احترام آمیز مخاطب قرار گیرند و با نامی که بیشتر دوست دارند نام برده و یاد شوند که این نشانه محبت و رحمت به یکدیگر است. پس هر یک از دو همسر باید همسر خود را با نام و تعبیری مخاطب قرار دهد که او بیشتر دوست دارد و خوشش می آید. [2]
3-1-3- گفتگوی محبت آمیز
گفتگوی دو همسر از لوازم ضروري زندگی مشترک است، و هر چند کسی از نظر فرهنگی و تربیتی و روحی عادت به گفتگو نداشته باشد، لازم است آن را از لوازمابراز علاقه و محبت بداند و در این جهت تلاش نماید.
اگر گفتگوی دو همسر از پایگاه مودت و رحمت باشد، بی گمان مودبانه و محبت آمیز خواهد بود و نه خصمانه و نفرت انگیز؛ و لازم است در این ارتباط از عواملی که موجب بد فهمیدن یکدیگر و سوءبرداشت می شود اجتناب کرد؛ و نیز در سخن گفتن با یکدیگر از تعابیر زشت و برخورنده، و از گوشه و کنایه های آزار دهنده، و از اهانت های کلامی و آنچه آسیب زننده به روابط در خانواده است پرهیز شود. [3]
تفاوت های زن و مرد و مختلف بودن جهان های آنان مانع ارتباط زبانی محبت آمیز و گفتگوی مفاهمه انگیز و رسیدن به نقطه مشترک نیست، به شرط آن که هر یک در دنیای خود متوقف نماند ودر گفتگو فقط خود را نبیند و به نظر دیگری احترام گذارد و از سوءظن بپرهیزد و مسائل را به امور دیگر حمل ننماید، که در این صورت ارتباط زبانی و گفتگو به بدگمانی، کج فهمی، بدبینی و مشکل سازی منجر می شود. [4]
به کار گرفتن تعابیر حساسیت برانگیز و اهانت آمیز، و نیز آن چه بر خورنده به شخصیت و علایق و سلایق دیگری است راه ارتباط زبانی سالم و گفتگوی مفید را می بندد و روابط محبت آمیز را آسیب می زند. به بیان امیرالمومنین علی (ع): «ایاک و مستهجن الکلام فانه یوغر القلب»[5]. زنهار از سخن زشت، که آن، دل ها را کینه ور می سازد. کرامت آدمی با این گونه سخنان تناسبی ندارد و جریان یافتن چنین سخنانی مایه دوری و آسیب رسانی به روح و قلب یکدیگر است؛ حتی اگر فرد در روابط و گفتگوها و مشکلات پیش آمده درمانده گردد، زیرا این امر روابط را بهبود نمی بخشد و مشکل را حل نمی کند، بلکه به سردی بیشتر و دلگیری افزون تر می انجامد. َ
امام علی (ع) فرمودند: «لا تسی اللفظ و ان ضاق علیک[6]». سخن بد مگوی، اگر چه از پاسخ درماندی.
این موارد نمونه هایی از جلوه های مودت و رحمت در سلوک و رفتار خانوادگی است. هنگامی که مرد یا زن خسته از بیرون پا بهخانه می گذارد نوع استقبال و رفتار شریک زندگی اش بسیار تاثیر گذار است. استقبال کردن از یکدیگر آن هم با روی باز و گشاده، وظاهر زیبا و آراسته، و نیز بدرقه همراه با اظهار علاقه، و سخنانی این گونه آرامش بخش و امید دهنده، دریچه های دوستی و پیوند را می گشایدو راه دشوار زندگی را هموار و شیرین می سازد.
پیامبر اکرم (ص) با بیان های مختلف پیروان خود را به روابط محبت آمیز در خانواده ترغیب می کرد. گاهی می فرمود: «ان الرجل اذا سقی امراته[من] الماء اجر[7]». بی گمان هر مردی [از سر محبت] به همسرش آب بدهد پاداش برد. و زمانی می فرمود:
ما من امراه زوجها شربه من ماء الا کان خیر الها من عباده سنه صیام نهارها و قیام لیلها، و یبنی الله لها بکل شربه زوجها مدینه فی الجنه و غفر لها ستینخطیئه. هیچ زنی جرعه ای آب به شوهرش نمی دهد مگر آن که این کار برای او از یک سال عبادتی که روزهایش به روزه و شب هایش به نماز بگذرد بهتر است، و خداوند در ازای چنین کاری شهری در بهشت برای آن زن ایجاد کند و شصت خطای او را بیامرزد.
زن وظیفه ای برای کار کردن در خانه بر عهده ندارد، و این گونه کارها جلوه هایی از عشق و علاقه در زندگی خانوادگی است. پیشوایان دین سفارش کرده اند که روابط زن و مرد در خانواده، روابطی عاشقانه و پر لطافت باشد. از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «خیر نسائکم. . . الطفهن بازواجهن و ارحمهن باولادهن[8]». بهترین زنان شما. . . با محبت ترین شان نسبت به شوهرانشان و مهربان ترین مادران نسبت به فرزندانشان هستند.
اگر بنای زندگی بر دوستی و عشق ورزی استوار شود، تنگ نظری و خودخواهی رنگ
می بازد، و روابطی لطیف و انسانی در زندگی مشترک حاکم می گردد؛ و در همه چیز خود را نشان می دهد. پیامبر اکرم (ص) انسان مومن را در چنین فضایی این گونه معرفی کرده است: «المومن یاکل بشهوه اهله، و المنافق یاکل اهله بشهوته»[9]. مومن به میل خانواده اش غذا می خورد، و منافق خانواده اش به میل او غذا می خورند.
مودت و رحمت در خانواده اقتضائاتی دارد: جوشش سرشار محبت و ریزش پربار محبت در نگاه، بیان، رفتار، کنش ها و واکنش ها؛ و پرهیز از خودخواهی و تمامیت خواهی ها. در خبری آمده است: «لا یجوز للرجل ان یخص نفسه بشی من الماکول دون عیاله». جایز نیست که مرد چیزی از خوراکی را بدون خانواده اش به خود اختصاص دهد. امکان ندارد که آدمی فارغ از عشق و دوستی از دایره تنگ خودخواهی بیرون شود و در رابطه با دیگران رفتاری مناسب و انسانی و ایمانی پیش گیرد. الگوی تام چنین زیستن، رسول خدا (ص) است که جز رحمت و محبت از او دیده نمی شد و در روابط خانوادگی نیز رحمت و مودت او فراگیر بود و در همه چیزش جلوه داشت و هرگز خودخواهی ننمود.
نکته مهم در ارتباط زبانی و گفتگو این است که ممکن است کسی به زشت شمردن سخن یا تعبیر خود توجه نداشته باشد و آن را عادی و عاری از اهانت تلقی کند، ولی همان برای دیگری معنا و مفهومی اهانت بار و پر آزار داشته باشد که لازم است با درک متقابل از این گونه امور دوری شود. همچنین در ارتباط کلامی، باید از تکرار و اصرار، لجاجت و عصبیت، که مودت و رحمت را به شدت آسیب می زند اجتناب کرد.
بنابراین ارتباط زبانی و گفتاری برخاسته از مودت و رحمتمیان دو همسر خود عاملی مهم در پیوند های قلبی و افزایش مفاهمه و رفع تیرگی های احتمالی و مشکلات پیش آمده است؛ و نباید از آن غفلت گردد، بلکه تبدیل آن به یک امر مستمر و توام با علاقه و اشتیاق از ضروریات زندگی مشترک است.
3-2- جلوه های سلوکی و رفتاری
پایداری روابط مطلوب در خانواده وابسته ابزار مودت و رحمت به صورت های گوناگون در سلوک و رفتار، با توجه به تفاوت های فردی و ویژگی های فرهنگی اشخاص است. بدیهی است اگر بین زن و مرد، دوستی و علاقه و محبت حاکم شود، هر نوع خدمتی به یکدیگر را شیرین تلقی
می کنند و به هر وظیفه ای اهتمام می ورزند. [10]
در خبری چنین آمده است: مردی نزد رسول خدا (ص)آمد و گفت: مرا همسری است که چون به خانه روم به استقبالم آید و چون بیرون شوم بدرقه ام نماید، و چون مرا اندوهناک بیند به من گوید: چه چیز اندوهناکت ساخته؟ اگر اندوه روزی ات را داری، دیگری آن را برای تو تکفل کرده است؛ و اگر اندوه کار آخرت را داری، خداوند آن را فزونی بخشد. پس رسول خدا (ص) فرمود: خداوند را کارگزارانی است و همسر تو از جمله آنان است که نیمی از پاداش شهید برای اوست. [11]
برگرفته از تحقیق پایانی خانم طاهره جعفری